English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fluidization U تبدیل به مایع شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
liquefied U گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefies U گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefy U گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefying U گداختن تبدیل به مایع کردن
eutectic change U تبدیل مایع به جسم جامدزودگداز
fluidify U تبدیل به جسم سیال کردن مایع کردن
fluidize U تبدیل به مایع کردن
illiquid U غیر مایع غیر قابل تبدیل به پول
liquefaction U تبدیل به مایع
liquefiable U قابل تبدیل به مایع
liquify U گداختن تبدیل به مایع کردن
Other Matches
pascal's law U هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
l.l.c U liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
liquid liquid chromatography U کروماتوگرافی مایع- مایع
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
steepest U مایع
steep U مایع
liquids U مایع
fulidal U مایع
liquid/gas separator U مایع
waters U مایع
anti icing fluid U مایع ضد یخ
aneroid U بی مایع
liquid U مایع
fluidal U مایع
water U مایع
watering U مایع
watered U مایع
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
liquid nitrogen U نیتروژن مایع
liquid soap U صابون مایع
liquid glass U شیشه مایع
liquid hydrates U مایع هیدراتها
liquid hydrogen U هیدروژن مایع
fluid U مایع متحرک
sealing liquid U مایع اب بندی
semifluid U نیم مایع
liquid propellant U خرج مایع
liquid oxygen U اکسیژن مایع
glue U چسب مایع
liquid fuel U سوخت مایع
liquid propellant U سوخت مایع
liquefaction U مایع شدن
pool rectifier U لامپ مایع
liquefied gas U گاز مایع
liquid gas U گاز مایع
liquescence U مایع شدگی
pool cathode U کاتد مایع
liquescent U مایع شونده
liquid air U هوای مایع
liquid ammonia U امونیاک مایع
liquid exygen U اکسیژن مایع
paraffin oil U پارافین مایع
silicate of soda U شیشه مایع
liquid state U حالت مایع
liquidity index U اندیس مایع
spinal fluid U مایع نخاعی
pool cathode tube U لامپ مایع
sop U غذای مایع
resolvent <adj.> U مایع محلل
sops U غذای مایع
solvent <adj.> U مایع محلل
soluble glass U شیشه مایع
solvents U مایع محلل
pool tube U لامپ مایع
sodium silicate U شیشه مایع
sodium metasilicate U شیشه مایع
liquid crystal U کریستال مایع
gluing U چسب مایع
subaqueous U زیر مایع
glueing U چسب مایع
liquidly U بشکل مایع
semiliquid U نیمه مایع
semiliquid U مایع غلیظ
semiliquid U مایع چسبنده
out back U چسب مایع
liquified petroleum gas U گاز مایع
fluids U مایع متحرک
lox U اکسیژن مایع
mercury pool tube U لامپ مایع
glues U چسب مایع
liquid crystals U کریستال مایع
cutback bitumen U قیر مایع
cryogenic liquid U مایع سرمازا
furfuraldehyde U مایع الدئیدی
absorption liquid U مایع جذب
developer liquid U مایع فهور
dissolving <adj.> U مایع محلل
deicer U مایع ضدیخ
grume U مایع چسبناک
liquid foundation U کرم مایع
water glass U شیشه مایع
liquefacient U مایع کننده
vitrous humor U مایع زجاجیه
condensation U مایع کردن
anti detonant U مایع ضد بدسوزی
battery liquid U مایع باتری
antidim U مایع ضد تشکیل مه
liquidizes U بصورت مایع دراوردن
liquidises U بصورت مایع دراوردن
liquidising U بصورت مایع دراوردن
liquidize U بصورت مایع دراوردن
liquidizing U بصورت مایع دراوردن
coolant U مایع داخل رادیاتور
liquidized U بصورت مایع دراوردن
liquidised U بصورت مایع دراوردن
slow curing cutback U قیر مایع دیرگیر
diergolic U سوخت مایع ثابت
diergolic U خرج مایع پایدار
filtrate U مایع تصفیه شده
coolants U مایع داخل رادیاتور
supercooled liquid U مایع ابر سرد
superheated liquid U مایع ابر گرم
liquid propellant U خرج پرتاب مایع
coolants U مایع سرد کننده
soldering fluid U مایع لحیم کاری
coolant U مایع سرد کننده
cerebro spinal fluid U مایع مغزی- نخاعی
liquefacient U مایع ترشح کننده
liquid measure U مقیاس حجم مایع
electrolytes U مایع کار الکترولیت
condensation U مایع کردن گاز
liquid air U هوای مایع شده
electrolyte U مایع کار الکترولیت
dunks U در مایع فرو کردن
dunking U در مایع فرو کردن
dunked U در مایع فرو کردن
dunk U در مایع فرو کردن
filtrate U مایع زیر صافی
liquid air container U مخزن هوای مایع
hypergol U مایع قابل اشتعال
liquid membrance electrode U الکترود مایع غشایی
l.n.g U گاز مایع طبیعی
liquified natural gas U گاز مایع طبیعی
gas liquid chromatography U کروماتوگرافی مایع گاز
gas liquid partitions chromatography U کروماتوگرافی گاز- مایع
flammable liquid U مایع اشتعال پذیر
csf U مایع مغزی- نخاعی
to strain a liquid U صاف کردن یک مایع
cn solution U گازاشک اور مایع
liquid rocket U راکت سوخت مایع
sealing compound U مایع درز بند
liquid propellant U سوخت مایع موشک
out back U مایع روان شده
eyewash U مایع چشم شویی
rapid curing cutback U قیر مایع زودگیر
soaks U بوسیله مایع اشباع شدن
regenerative cooling U استفاده از سرمای مایع ورودی
ascites U جمع شدن مایع در شکم
liquidating U از بین بردن مایع کردن
liquidated U از بین بردن مایع کردن
liquidate U از بین بردن مایع کردن
desorption U جدا کردن گاز از مایع
cavitation U ایجاد حبابهای داخل یک مایع
soak U بوسیله مایع اشباع شدن
grid pool tube U لامپ مایع شبکه دار
hydrothorax U تجمع مایع در حفره جنب
liquidates U از بین بردن مایع کردن
spittle U مایع مترشحه از غدد بزاقی تف
thief sample U نمونه مایع مخزن ناو
LCD U صفحه نمایش کریستال مایع
hydrocephalus U ازدیاد غیر عادی مایع
hydrocephaly U ازدیاد غیر عادی مایع
reflux U جریان برگشت مایع برگردان
solgel U نیمی مایع ونیمی ژلاتینی
fluidic U مایع مانند جسم سیال یامایع
ullage U حجم بالای سطح مایع تانک
pyridine U قلیای مایع بیرنگ وازت دار
spread U [منتشر کردن مایع روی سطح]
g.l.c. U gas-liquidchromatography کروماتوگرافی گاز- مایع
dip U فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
geraniol U الکل اشباع شده مایع و معطر
dips U فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
pints U پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
consolute U ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
pint U پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
oleate U نمک الی اسید اولئیک مایع روغنی
octane U هیدروکربنهای مایع و پارافینی ایزومریک بفرومول 81H8C
inks U مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
ink U مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
aerosol U تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
aerosols U تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
liquid crystal displays U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
cleans U مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
fluid dram U واحد سنجش مایعات برابر با8/1 اونس مایع
cleanest U مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
clean U مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
soakage U مقدار مایع جذب شده بوسیله خیس خوری
aftershave U [مایع خوشبویی که مردان بعد از اصلاح به صورت می زنند.]
memiscus U زاویه تماس بین سطح مایع وجدار فرف
cleaned U مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
cryogenic liquid U گاز مایع شده در درجه حرارت خیلی پایین
electrophoresis U حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
aerosols U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
to effuse U از خود بیرون [بروز] دادن [مانند مایع نور بو یا کیفیت]
aerosol U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
cloud point U دمایی که در ان مایع سردشونده شروع به کدر ومات شدن میکند
hydathode U ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
toluene U مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
crystal U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
thieving paste U مایع مخصوص اغشتن شاغول اندازه گیری عمق مخزن ناو
crystals U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com