English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hull defilade U تا ارتفاع لوله در پشت حفاظ قرارگرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
metal conduit U لوله حفاظ
conduits U لوله حفاظ
conduit U لوله حفاظ
flexible metal conduit U لوله حفاظ خرطومی
conduit bushing U بوش لوله حفاظ
rigid metal conduit U لوله حفاظ سخت
conduit bushing adapter U تبدیل لوله حفاظ
fiber conduit U لوله حفاظ فیبری
flexible conduit U لوله حفاظ نرم
conduit elbow U زانویی لوله حفاظ
angle of elevation U زاویه ارتفاع لوله
minimum elevation U حداقل ارتفاع لوله
haul defilade U تا ارتفاع لوله پشت سنگر
pointer U متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
pointers U متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
intubate U لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
drop height U ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
barometric altimeter U ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
descentheight U ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
flare dud U گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
pressure altitude U ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
sextant altitude U ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
altitude separation U اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
absolute altimeter U ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude U ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
perch U قرارگرفتن
sits U قرارگرفتن
sit U قرارگرفتن
perched U قرارگرفتن
perches U قرارگرفتن
perching U قرارگرفتن
to rangeoneself U قرارگرفتن
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
centers U درمرکز قرارگرفتن
centre U درمرکز قرارگرفتن
heels U درپاشنه قرارگرفتن
bring up the rear <idiom> U آخرهمه قرارگرفتن
centred U درمرکز قرارگرفتن
formation U ترتیب قرارگرفتن
center U درمرکز قرارگرفتن
centered U درمرکز قرارگرفتن
hosed U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
command altitude U ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
go devil U لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst U ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end U انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
call on to the carpet <idiom> U مورد مواخذه قرارگرفتن
draw fire <idiom> U مورد انتقاد قرارگرفتن
situation of a building U وضع قرارگرفتن بنا
disposal U در معرض دید قرارگرفتن
back U برپشت چیزی قرارگرفتن
backs U برپشت چیزی قرارگرفتن
cannon U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
low altitude U ارتفاع کم ارتفاع پست
crowd the plate U نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
run the gauntlet <idiom> U درمعرفی آزمایش سخت قرارگرفتن
setup U وضع قرارگرفتن میلههای بولینگ
jack ring U حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni U رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens U لوله خروجی بیضه لوله منی
impressionability U امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
use up U تحلیل بردن مورد استفاده قرارگرفتن
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
low airburst U ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
exposes U در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
expose U در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
exposing U در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
air start U طرز قرارگرفتن هواپیما درهوا در شروع مسابقه هواپیمابری
novice U جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
tucking U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
novices U جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
tuck U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucks U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
bombing height U ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
water pipe U لوله مخصوص لوله کشی اب
sockets U بست لوله دوراهی لوله
spigot U لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
to pipeline U با خط لوله لوله کشی کردن
oviduct U لوله رحمی لوله فالوپ
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
coverture U حفاظ
safeguard U حفاظ
sheltering U حفاظ
shelters U حفاظ
shelter U حفاظ
mantelet U حفاظ
umbrella U حفاظ
protected U در حفاظ
umbrellas U حفاظ
disposed U بی حفاظ
sheltered U حفاظ
safeguarded U حفاظ
safeguarding U حفاظ
safeguards U حفاظ
bleak U بی حفاظ
awnings U حفاظ
unsheltered <adj.> U بی حفاظ
bleaker U بی حفاظ
bleakest U بی حفاظ
sconce U حفاظ
covers U حفاظ
coverings U حفاظ
cover U حفاظ
awning U حفاظ
bleakly U بی حفاظ
shelterless U بی حفاظ
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
biological shield U حفاظ زیستی
magnetic screen U حفاظ مغناطیسی
fender U نرده حفاظ
take cover U حفاظ گرفتن
heat shield U حفاظ حرارتی
dunnage U حفاظ کالاها
hangar U پناهنگاه حفاظ
shielding U حفاظ کشیدن
protective cover U روپوش حفاظ
protective plating U حفاظ فلزی
exposing U بی حفاظ گذاردن
magnetic shield U حفاظ مغناطیسی
defilade U حفاظ مانع
guardrail U سیم حفاظ
soft missile base U سکوی بی حفاظ
keeper of magnet U حفاظ اهنربا
sight defilade U حفاظ مگسک
overhead cover U حفاظ بالای سر
snow fence U حفاظ برف
exposes U بی حفاظ گذاردن
shelterer U دارای حفاظ
expose U بی حفاظ گذاردن
magnet keeper U حفاظ اهنربا
hangars U پناهنگاه حفاظ
spillway apron U فرش حفاظ
problem program U برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
exmeridian altitude U ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
shield U حفاظ پیدا کردن
scabbard U حفاظ غلاف کردن
scabbards U حفاظ غلاف کردن
hull down U بدنه پشت حفاظ
shields U حفاظ پوشش محافظ
shields U حفاظ پیدا کردن
hang up <idiom> U حفاظ ،محکم کردن
screens U دیوار تخته حفاظ
shield U حفاظ پوشش محافظ
goggles U عینک حفاظ دار
shells U عامل محافظ حفاظ
magnetic screening effect U اثر حفاظ مغناطیسی
shell U عامل محافظ حفاظ
screen U دیوار تخته حفاظ
shelling U عامل محافظ حفاظ
roadstead U لنگرگاه بدون حفاظ
facadism U حفاظ جلو ساختمان
screened U دیوار تخته حفاظ
screening, screenings U دیوار تخته حفاظ
depth charge armor U حفاظ بمب زیرابی
armor plate U حفاظ یا پوشش زرهی
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
instrument with magnetic screening U دستگاه اندازه گیری با حفاظ مغناطیسی
instrument for electrostatic screening U دستگاه اندزه گیری با حفاظ الکترواستاتیکی
protected U در پشت حفاظ دارای جان پناه
instrument for electromagnetic screening U دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
soft missile base U سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
haul defilade U تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
hull down U قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
redoubt U موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
guarded output U خروجی حفاظ دار [مهندسی برق] [الکترونیک]
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
stymied U قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymies U قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymieing U قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymie U قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
uncovers U برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovering U برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncover U برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
height datum U سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
possitive stagger U ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیمای دوباله بطوریکه لبه حمله بال بالایی جلوترازبخش متنافر بال پایینی باشد
negative stagger U ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیماهی دوباله بطوریکه لبه حمله بال پایینی جلوتراز بخش متنافر بال بالایی قرارگیرد
obstructions U خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstruction U خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
depth U ارتفاع
height U ارتفاع
apparent celestiallatitude U ارتفاع
apothem U ارتفاع
depths U ارتفاع
heights U ارتفاع
low level U در ارتفاع کم
altitudes U ارتفاع
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com