English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 296 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
secure U تامین شده
secures U تامین شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
redundancies U تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
redundancy U تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
integrated U پایگاه داده که قادر به تامین اطلاعات برای نیازهای مختلف بدون داده افزودنه است
header U بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
headers U بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
swap U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
supplied U تامین کردن
supplied U تامین موجودی عرضه نمودن
supplied U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplied U تامین چیزی که مورد نیاز است .
supply U تامین کردن
supply U تامین موجودی عرضه نمودن
supply U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply U تامین چیزی که مورد نیاز است .
supplying U تامین کردن
supplying U تامین موجودی عرضه نمودن
supplying U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplying U تامین چیزی که مورد نیاز است .
graphics U استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
raw U 1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
power U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powered U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powering U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powers U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
privacy U جداسازی مبادله پیام برای تامین
secure U درامان تامین
secure U تامین کردن
secure U مطمئن تامین کردن
secure U تامین کردن هدف
secures U درامان تامین
secures U تامین کردن
secures U مطمئن تامین کردن
secures U تامین کردن هدف
guarantee U تامین تضمین کردن
guarantee U تامین کردن
guaranteed U تامین تضمین کردن
guaranteed U تامین کردن
guarantees U تامین تضمین کردن
guarantees U تامین کردن
protection U تامین نامه
register U ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registering U ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registers U ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
cover U تامین کردن
cover U تامین زیان و خسارات بیمه
cover U تامین
coverings U تامین کردن
coverings U تامین زیان و خسارات بیمه
coverings U تامین
covers U تامین کردن
covers U تامین زیان و خسارات بیمه
covers U تامین
flag U جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
flags U جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
picture U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
retrieval U سیستم جستجوکه تامین کننده اطلاعات مشخص ازپایگاه داده ها برای کاربراست
services U 1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
normalised U ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
normalises U ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
normalising U ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
normalize U ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
normalizes U ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
procurement U تامین اماد
information U داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
safeguard U تامین کردن امن نگهداشتن
safeguard U قفل حفافتی یا تامین دار
safeguarded U تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarded U قفل حفافتی یا تامین دار
safeguarding U تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarding U قفل حفافتی یا تامین دار
safeguards U تامین کردن امن نگهداشتن
safeguards U قفل حفافتی یا تامین دار
distress U توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
distresses U توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
record U برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
hole U 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
holed U 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
holes U 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
holing U 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
invisible U مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
safety U تامین
safety U برقرار کردن تامین
personal U ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
secondary U سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
ensure U تامین کردن
ensured U تامین کردن
ensures U تامین کردن
Other Matches
garnishee U کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
garnishment U تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remanded U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remand U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
communication security monitoring U کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security account U میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
securing U تامین
water supplies U تامین اب
security U تامین
water supply U تامین اب
hedging U تامین
securement U تامین
safety limit U حد تامین
signal security U تامین مخابراتی
insuring U تامین کردن
insures U تامین کردن
ensuring U تامین کردن
safety factor U عامل تامین
safety diagram U دیاگرام تامین
safety factor U ضریب تامین
safety stakes U دستکهای تامین
quia timet U حکم تامین
provisioning U تامین ذخیره
preservation of evidence U تامین دلیل
physical security U تامین تاسیسات
local security U تامین محلی
fulfill U تامین کردن
appropriation reimbur sement U تامین اعتبار
area security U تامین منطقه
buffer stock U تامین ذخیره
chemical security U تامین شیمیایی
collective security U تامین اجتماعی
committment U تامین اعتبار
communication security U تامین مخابراتی
electronic security U تامین الکترونیکی
security U تامین مصونیت
social security U تامین اجتماعی
insecurity U عدم تامین
funding U تامین وجه
internal security U تامین داخلی
factor of safety U عامل تامین
buffer zone U منطقه تامین
buffer zones U منطقه تامین
financier U تامین اعتبارکننده
financiers U تامین اعتبارکننده
give security for U تامین کردن
cryptosecurity U تامین رمز
troop safety U تامین عده ها
transmission security U تامین مخابره
transmission security U تامین ارسال
take care of U تامین کردن
the rule of law U تامین قضایی
the rule of law U تامین قانونی
supply port U درگاه تامین
unemployment fund U صندوق تامین بیکاری
victual U خواربار تامین کردن
water supply to navigation U تامین اب کانال کشتیرانی
tucker U تامین غذا کردن
elevation of security U زیاد کردن تامین
elegit U حکم تامین مدعی به
continuing appropriation U مداومت تامین اعتبار
ups U تامین برق بی وقفه
bombline U خط تامین پرتاب بمب
emanitions security U تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
communication security U برقراری تامین مخابراتی
area security U تامین منطقه عملیات
appropriation reimbur sement U تامین سپرده یاوثیقه
deficit financing U تامین کسر بودجه
angle of safety U زاویه تامین گلوله
collective security U تامین دسته جمعی
finance company U شرکت تامین مالی
to ensure something U تامین کردن [چیزی]
supply company U شرکت تامین کننده
rear area security U تامین منطقه عقب
social security program U برنامه تامین اجتماعی
safety card U کارت تامین اتشبار
transmission security U تامین ارسال پیام
to feather ones nest U تامین اتیه کردن
safety officer U افسر تامین یکان
security for cost U تامین هزینه دادرسی
security for costs U تامین هزینه دعوی
self protection U برقراری تامین از خود
system maintenance U تامین و نگهداری سیستم
social security act U قانون تامین اجتماعی
social security benefits U منافع تامین اجتماعی
social security organization U سازمان تامین اجتماعی
social security system U نظام تامین اجتماعی
power supply U تامین کننده برق
make up a deficit U تامین کردن کسری
levy a sum on a person's property U تامین خواسته کردن
continuing appropriation U تامین اعتبار پیوسته
financing U تامین هزینه پولی
finances U تامین هزینه پولی
financed U تامین هزینه پولی
pacification U تامین ثبات داخلی
finance U تامین هزینه پولی
degree of protection U میزان تامین درجه حفافت
environmental security U تامین محیطی و فیزیکی منطقه
social security contributions U پرداختی بابت تامین اجتماعی
stability operations U عملیات تامین ثبات داخلی
social security tax U مالیات سیستم تامین اجتماعی
report generator U برای تامین گزارش کامل
garnisher U تامین کننده خواسته یامدعابه
protect a bill U وجه براتی را تامین کردن
quia timet U قرار تامین دستور موقت
replevy U بادادن تامین ازتوقیف دراوردن
safety card U کارت تامین جنگ افزار
user supplied U تامین شده توسط کاربر
uniterruptable power supply U سیستم تامین برق بی وقفه
to safeguard [against] U تامین کردن [علیه] [در برابر]
troop program U برنامه تامین عدههای نظامی
force development U برنامه تامین یا بسیج یکانها
provide U میسر ساختن تامین کردن
provides U میسر ساختن تامین کردن
communication security custodian U مسئول وسایل تامین مخابراتی
deficit financing U تامین مالی از راه کسر بودجه
pre empt U از پیش برای خود تامین کردن
social security wealth U ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
podded U دارای زندگی اسوده یا تامین شده
social security U بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
America Online U بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
microsoft U ه شده توسط ماکروسافت برای تامین اطلاعات
to be insured under the social security scheme [system] U بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
social security payroll tax U مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
ways and means U طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
short covering U خرید سهم برای تامین فروشهای سلف
to have social security coverage U بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
to be covered by social security U بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
beef cattle U گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
to secure a debtby a mortagage U با گرفتن گرو بستانکاری خودرا ازدیگران تامین کردن
levy a sum on a person's property U به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
communication security custodian U مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
provident fund U وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
human computer U امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
presentation manager U واسط کار به گرافیک تامین شده توسط سیستم عامل OS/2
financed demand U احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
logic seeking U چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
lifting body U هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
PID U متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران
adaptive channel allocation U تامین کانالهای ارتباطی طبق نیاز به جای استفاده از یک مکان دهی ثابت
MediaServer U سیستم سافت Netscape برای تامین انتقال صوت و تصویر روی اینترنت
debt finance U افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
scsi U بیتی با نرخ مگا بایت در ثانیه تامین میکند. این استاندارد وسایل را هم پوشش میدهد
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
MDRAM U حافظه با کارایی بالا که در کارتهای آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
coming in speed U حداقل سرعت گردش مگنتوبرای تامین ولتاژ لازم جهت جرقه زدن همزمان تمام شمع ها
multibank dynamic random access memory U حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
NetShow U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای تامین صوت و تصویر روی اینترنت بدون وقفه یا اختلال در تصاویر
letter quality printing U خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
fail-safe U ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail safe U ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
compromising emanation U پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
unix U سیستم عامل چند کاربره عمومی سافت AT Tbell Laboraforien برای اجرا روی بیشتر کامپیوترها از PC تامین کامپیوتر و meninframe بزرگ
hybrid circuit U ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
combustion starter U مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
lu U LU و LU کنترل بخشها را به عهده دارند. LU ارتباط بین وسایل و LU را تامین میکند و پروتکل peer-to-peer است
inflight reliability U تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
mismatch U ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
point of presence U شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
sample size U بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
PIA U مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه
STT U نشانه تامین اتصال امن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت برای اینترنت میدهد
Memmaker U امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
SEPP U سیستم تامین کننده خط امن بین جستجوگری کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان فروش کالاها از طریق اینترنت میدهد
security U تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
indemnify U غرامت دادن به تامین مالی دادن به
point to point U را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
Netscape Navigator U یکی از جستجوگران معروف www که هنوز هم در بازار مط رح است شامل خصوصیات بسیاری از قبیل خوانندگان جدید و نیز تامین برنامههای java است
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
GKS U استاندارد دستورات نرم افزاری و توابع که ورودی /خروجی گرافیکی را شرح میدهد تا توابع مشابه را روی هر نوع سخت افزار تامین کند
rollover U استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
give security for U تامین دادن ضامن دادن
safe altitude U ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
factor of safety U ضریب تامین ضریب اطمینان
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
point four U چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
to secure U تامین کردن [مطمئن کردن ] [حفظ کردن]
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
hollerith code U سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
no year oppropriation U حساب تامین اعتبار باز حساب باز
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com