English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8953 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inchoate U تازه بوجود امده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
self born U از خود بوجود امده
apomict U کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
new come U تازه امده
neoteric U تازه بدنیا امده
hematogenous U از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
i am p to know him U بوجود او افتخار می کنم بوجود او سرافراز یا مفتخرم
ply yarn U نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
nep U پرز [تل] [گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
enactory U دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
new blood <idiom> U جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
new coined U تازه بنیاد تازه سکه زده
newlywed U تازه داماد تازه عروس
hobbledehoy U کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
give brith to U بوجود اوردن
give birth to U بوجود اوردن
makes U بوجود اوردن
begat U بوجود اوردن
zygotic U بوجود اید
To come into existence . U بوجود آمدن
zygote U بوجود اید
make U بوجود اوردن
regenarate U از نو بوجود اورنده
To bring into existence . U بوجود آوردن
arise U بوجود اوردن برامدن
arises U بوجود اوردن برامدن
arising U بوجود اوردن برامدن
fathering U موجد بوجود اوردن
fathers U موجد بوجود اوردن
vampirism U اعتقاد بوجود vampire
father U موجد بوجود اوردن
fathered U موجد بوجود اوردن
to procreate an heir U وارثی بوجود اوردن
triune U اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
generate U بوجود اوردن تناسل کردن
beget U بوجود اوردن ایجاد کردن
begets U بوجود اوردن ایجاد کردن
generated U بوجود اوردن تناسل کردن
begetting U بوجود اوردن ایجاد کردن
generates U بوجود اوردن تناسل کردن
generating U بوجود اوردن تناسل کردن
ingenerate U احداث کردن بوجود اوردن
inbreed U موجب شدن بوجود اوردن
who came? U که امده
who came? U کی امده
incoming U امده
fordone U از پا در امده
ridgy U بر امده
gibbous U بر امده
gangrene U فاسد شدن قانقاریا بوجود امدن
masculinize U شخصیت مردانه در زنی بوجود اوردن
make good <idiom> U بوجود آوردن چیزی درست دربیاد
worker U ازکار در امده
landed U فرود امده
overdue U دیر امده
leavened bread U نان ور امده
left over U زیاد امده
overshot U پیش امده
jutting U پیش امده
worked up U ازکار در امده
enthetic U ازبیرون امده
exopathic U ازبیرون امده
impassionate U به جنبش امده
exserted U بیرون امده
exserted U پیش امده
red-hot U تاب امده
protrudent U جلو امده
red hot U تاب امده
in U :رسیده امده
aggregate U جمع امده
aggregates U جمع امده
protrusive U جلو امده
protractive U جلو امده
jamb U تیربیرون امده
peregrin or rine U از خارجه امده
prognathous U پیش امده
projective U جلو امده
unbred U بدببار امده
jambs U تیربیرون امده
prognathic U پیش امده
in- U :رسیده امده
underhung U پیش امده
saleintiant U بیرون امده
gets U بدست امده
get U بدست امده
getting U بدست امده
protrusile U جلو امده
saleint U بیرون امده
theorises U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorising U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorised U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorized U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizes U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizing U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorize U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
projecting jaw U ارواره پیش امده
cantilever U تیر پیش امده
beetle brow U پیشانی پیش امده
unhandy U مشکل بدست امده
born in the purple U در نازونعمت بدنیا امده
apogean U از زمین بالا امده
ecstatically U بوجد امده نشئهای
ecstatic U بوجد امده نشئهای
twinborn U دوقلو بدنیا امده
bay windows U پنجره پیش امده
you might have come U باید امده باشید
take steps U اقدامات بعمل امده
bay window U پنجره پیش امده
peregrine U ازخارجه امده مسافر
petiolar U از برگدم بیرون امده
churned U بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
electrostatic charge U بار الکتریسیته ساکن [که در اثر مالش بوجود می آید.]
copper mordant U دندانه سولفات مس جهت بوجود آوردن رنگ سبز
efflore scence U قشر سفید رنگی که در سطح بتن بوجود میاید
churns U بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
churn U بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
plastics U مواد مصنوعی که عمدتا ازترکیب پلیمرها بوجود می ایند
gametocyte U سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
extrusive U اخراج کننده بیرون امده
to run short U زیر short امده است
air landed U فرود امده از راه هوا
visors U لبه پیش امده کلاه
visor U لبه پیش امده کلاه
flange U لبه بیرون امده چرخ
to t. to account U زیر account امده است
hardly earned money U پول سخت بدست امده
his stomach sticks out U شکمش پیش امده است
bow window U پنجره پیش امده کمانی
venose U دارای رگهای متعددوبر امده
bow windows U پنجره پیش امده کمانی
ramus U قسمت بر امده واطاله یافته
flanges U لبه بیرون امده چرخ
rimrock U لبه بر امده صخره مزبور
vizor U لبه پیش امده کلاه
instances have occurred that U مواردی پیش امده است
bucktooth U دندان گراز یا پیش امده
prognathic U دارای ارواره پیش امده
prognathous U دارای ارواره پیش امده
weather worn U تحت تاثیر هوا در امده
lug U هر عضو جلو امده چیزی
lugged U هر عضو جلو امده چیزی
lugging U هر عضو جلو امده چیزی
lugs U هر عضو جلو امده چیزی
biologic U بدست امده اززیست شناسی عملی
the bird took its perch U مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
kid glove U ازلای زرق وبرق بیرون امده
ventricous U بادکرده دارای شکم پیش امده
forestage U قسمت جلو امده صحنه نمایش
whyŠthere is the answer U شرط در امده تقریبا معنی میدهد
oversailing of facade U قسمت برجسته یا پیش امده بنا
ill gotten U با وسایل غیر مشروع بدست امده
nook U قطعه زمین پیش امده برامدگی
jelled U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gelled U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gel U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gels U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gelling U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jelling U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jells U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
bay window U پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
dormer U پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
lyophil U بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
industrial wealth U مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
lyophiled U بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
dormers U پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
bay windows U پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
it is of doubtful proveance U معلوم نیست اصلا از کجا امده است
ribby U دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
post edit U ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
round shouldered U دارای شانههای جلو امده شانه گرد
round-shouldered U دارای شانههای جلو امده شانه گرد
bump U حالتی در پرواز که هنگام افزایش ناگهانی سرعت افقی باد بوجود می اید
prize courts U به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
officinal names of drugs U نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
rimrock U صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
grilse U ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
brown major U براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
straight arm U حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
soever U واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
yardage U تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
catches U ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
odontolite U دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
matriculated students U شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
single yarn U نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
tin mordent U دندانه قلع [در رنگرزی] [که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
pandects U خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
escarpment U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpments U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
ventriloquism U سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
say's law U عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
vampire U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
lobes U اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
vampires U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
lobe U اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
microsoft word U یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
margin productivity U نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
bow wave U موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
brinelling U دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
voicing U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
Recent search history Forum search
1rite de passage
1Cool... I just got back from working out. I did a bunch of squats and lunges lol I'm working on my big booty ;)
2پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
2پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
0coopling
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com