English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nautical twilight U تاریک و روشن دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
twilight U تاریک روشن
twilight U تاریک و روشن
gloaming U غروب تاریک و روشن
dusk U تیرگی هواهوای تاریک روشن یا گرگ ومیش
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
illumination by diffusion U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
daylight U روز روشن روشن کردن
illuminati U روشن ضمیران روشن فکران
daylit U روز روشن روشن کردن
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
half tone screen U صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
caliginous U تاریک
ambiguous U تاریک
gloomy U تاریک
aphotic U تاریک
gloomiest U تاریک
nubilous U تاریک
darkest U تاریک
pitch dark U تاریک
darker U تاریک
murk U تاریک
dark U تاریک
gloomier U تاریک
stygian U تاریک
dim U تاریک
dimmed U تاریک
dims U تاریک
lackluster U تاریک
nighted U تاریک
dusky U تاریک
subfuscous U تاریک
illuminates U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminating U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminate U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
obscurantism U تاریک اندیشی
darkrooms U تاریک خانه
black holes U زندان تاریک
blinds U تاریک ناپیدا
alley way U کوچه تاریک
benighted U شب زده تاریک
gloom U تاریک کردن
black hole U زندان تاریک
dusk U تاریک وروشن
dusk U تاریک نمودن
darkle U تیره تاریک
blind U تاریک ناپیدا
blinded U تاریک ناپیدا
darkener U تاریک کننده
dims U : کم نور تاریک
tenebrous U تاریک کننده
twilit U تاریک وروشن
darkens U تاریک کردن
darkens U تاریک شدن
darkish U نسبتا تاریک
darkening U تاریک کردن
tenebrific U تاریک کننده
tenebrific U تاریک وتیره
dark lines U خطوط تاریک
electrode dark current U جریان تاریک
dark current U جریان تاریک
somber U تاریک غم انگیز
duskily U تاریک وار
duskish U اندکی تاریک
dim U : کم نور تاریک
dimmed U : کم نور تاریک
darkening U تاریک شدن
darken U تاریک کردن
darken U تاریک شدن
obtenebrate U تاریک کردن
overshadow U تاریک کردن
oubliette U حبس تاریک
overshadowed U تاریک کردن
overshadowing U تاریک کردن
overshadows U تاریک کردن
darkroom U تاریک خانه
sombre U تاریک غم انگیز
umbra U نقطه تاریک
to grow dark U تاریک شدن
camera obscura U تاریک خانه
cat eyed U تاریک بین
cimmerian U فلمانی تاریک
the narrow house U خانه تنگ و تاریک
obfuscation U مبهم و تاریک کردن
It's too dark. آن خیلی تاریک است.
dimmest U تاریک تیره کردن
aphotic stratum U طبقه تاریک اقیانوس
pitchy U قیرگون سیاه و تاریک
murkilly U بطور تاریک یا تیره
It is getting dark . U هوادارد تاریک می شود
In the dark corner of the room . U در گوشه تاریک اطاق
obfuscate U مبهم و تاریک کردن
darken ship U تاریک کردن ناو
aston dark space U فضای تاریک استن
aphotic zone U لایه تاریک اقیانوس
aphotic zone U طبقه تاریک اقیانوس
aphotic stratum U لایه تاریک اقیانوس
anode dark space U فضای تاریک اند
dimmer U تاریک تیره کردن
sombrely U بطور تاریک یا افسرده
dims U تاریک تیره کردن
dimmed U تاریک تیره کردن
crookes dark space U فضای تاریک هیتورف
dim U تاریک تیره کردن
hittorf dark space U فضای تاریک کاتد
astronomical twilight U تاریک وروشن نجومی
dark trace tube U لامپ تصویر تاریک
dark trace screen U صفحه تصویر تاریک
dark line spectrum U طیف خطوط تاریک
faraday dark space U فضای تاریک فارادی
cathode dark space U فضای تاریک کاتد
hittorf dark space U فضای تاریک هیتورف
crookes dark space U فضای تاریک کاتد
becloud U با ابر پوشاندن تاریک کردن
Twilight . In the dusk of the evening . U گرگ ومیش ( تاریک وروشن )
tenebrous U تاریک وتیره تاریکی اور
camera obscura U اطاقک تاریک جعبه عکاسی
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
Try to be home before dark. U سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
ink U مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
inks U مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
explained U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explaining U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explains U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobster U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobsters U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
The darkest hour is that before the down. <proverb> U تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
carpet moth U بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
notable <adj.> U روشن
elucidates U روشن
lightest U روشن
elucidating U روشن
vivid U روشن
clear U روشن
sunnier U روشن
sunniest U روشن
sunny U روشن
transparent U روشن
eyebright U روشن
clear cut U روشن
perspicuous <adj.> U روشن
lighted U روشن
moonlit U روشن
transparently U روشن
explicit <adj.> U روشن
cleaners U روشن
distinct <adj.> U روشن
shrillest U روشن
shriller U روشن
shrill U روشن
lucid U روشن
alights U روشن
legible U روشن
cloudless U روشن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com