English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
invasion U تاخت وتاز
invasions U تاخت وتاز
inburst U تاخت وتاز
inruption U تاخت وتاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ravage U تاخت وتاز کردن
ravaged U تاخت وتاز کردن
ravages U تاخت وتاز کردن
ravaging U تاخت وتاز کردن
foray U تاخت وتاز کردن
forays U تاخت وتاز کردن
invasive U تاخت وتاز کننده
Other Matches
gallops U تاخت
canter U تاخت
cantered U تاخت
cantering U تاخت
canters U تاخت
galloped U تاخت
gallop U تاخت
attacks U تاخت
attack U تاخت
attacked U تاخت
incursions U تاخت و تاز
gallops U تاخت کردن
to sweep down on U تاخت کردن
to run across or against U بکسی تاخت
invasion U تاخت و تاز
irruptive U تاخت وتازکننده
inroad U تاخت و تاز
inbreak U تاخت و تاز
incursion U تاخت و تاز
hand gallop U تاخت ملایم
invader U تاخت و تازگر
invaders U تاخت و تازگر
brattle U تاخت چهارنعل
onset U تاخت و تاز
invasions U تاخت و تاز
galloped U تاخت کردن
raided U تاخت و تاز
raid U تاخت و تاز
raiding U تاخت و تاز
raids U تاخت و تاز
gallop U تاخت کردن
invading U تاخت و تاز کردن در
attack U تاخت و تاز یورش
invades U تاخت و تاز کردن در
overrunning U تاخت و تاز کردن
attacked U تاخت و تاز یورش
overrun U تاخت و تاز کردن
loping U تاخت حرکت خرامان
overruns U تاخت و تاز کردن
incursive U تاخت و تاز امیز
lopes U تاخت حرکت خرامان
loped U تاخت حرکت خرامان
lope U تاخت حرکت خرامان
invaded U تاخت و تاز کردن در
ravaging U تاخت و تاز ویرانی
ravage U تاخت و تاز ویرانی
ravaged U تاخت و تاز ویرانی
raid U تک سریع تاخت و تاز
ravages U تاخت و تاز ویرانی
raided U تک سریع تاخت و تاز
attacks U تاخت و تاز یورش
foray U تاخت و تاز کردن
raiding U تک سریع تاخت و تاز
invade U تاخت و تاز کردن در
raids U تک سریع تاخت و تاز
forays U تاخت و تاز کردن
lope U شلنگ انداختن تاخت رفتن
loping U شلنگ انداختن تاخت رفتن
loped U شلنگ انداختن تاخت رفتن
lopes U شلنگ انداختن تاخت رفتن
raiding party U قسمت مامور دستبرد یا تاخت
galloper U عراده توپ سبک تاخت کننده
to outflank an army U گرد سپاهی گشتن و از پهلوبدان تاخت کردن
golden horde U سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
invade U تک کردن تاخت و تاز کردن
attack U مبادرت کردن به تاخت کردن
attacked U مبادرت کردن به تاخت کردن
attacks U مبادرت کردن به تاخت کردن
invades U تک کردن تاخت و تاز کردن
invaded U تک کردن تاخت و تاز کردن
invading U تک کردن تاخت و تاز کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com