Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
display board
U
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pert chart
U
نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
combatants
U
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
combatant
U
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
chart
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charted
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charts
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
casualty board
U
تابلوی نمودار ضایعات یکان تابلوی تلفات
continuously set vector
U
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
ingredients
U
عناصر
ingredient
U
عناصر
orbital element
U
عناصر مداری
data element
U
عناصر اطلاعات
job elements
U
عناصر شغلی
component operation
U
عناصر عملیاتی
column head
U
عناصر سرستون
gft setting
U
عناصر خط کش تیر
cantilever elements
U
عناصر کنسولی
transmutation
U
تبدیل عناصر
combat , elements
U
عناصر رزمی
representative elements
U
عناصر نماینده
target indications
U
عناصر هدف
meteorological data
U
عناصر هواسنجی
known data
U
عناصر تیرمعلوم
essential elements
U
عناصر ضروری
minor elements
U
عناصر فرعی
known data
U
عناصر معلوم
minor elements
U
عناصر جزئی
firing data
U
عناصر تیر
trace elements
U
عناصر کمیاب
clemency
U
اعتدال عناصر
conversion of data
U
تبدیل عناصر
intelligence data
U
عناصر اطلاعات
chart data
U
عناصر تیر نقشهای
combat , elements
U
عناصر درگیر در رزم
firing data
U
عناصر مربوط به تیراندازی
force augmentation
U
عناصر تقویتی یکان
head
U
عناصر اولیه ستون
interrupted
U
[عناصر معماری منقطع]
basic data
U
عناصر تیر اولیه
antisurface
U
ضد عناصر سطحی شناوردشمن
transition series
U
گروه عناصر واسطه
treadway
U
پل برای عناصر پیاده
periocic table
U
جدول تناوبی عناصر
data
U
سوابق عناصر داده ها
inner transition elements
U
عناصر واسطه داخلی
essential elements of information
U
عناصر اصلی اخبار
elemental
U
مربوط به عناصر ابتدائی
constituent elements of crime
U
عناصر متشکله جرم
replot data
U
عناصر دوباره بردن هدفها
record firing
U
عناصر تیر را ثبت کنید
computing gunsight
U
دوربین محاسب عناصر تیر
computing sight
U
وسیله محاسبه عناصر تیر
quantification
U
معرفی عناصر یک جسم تعریف
chaines
U
[عناصر بنایی شبیه پایه]
coriolis force
U
اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
direct plotting
U
تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
purged
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
topology
U
روش اتصال عناصر مختلف شبکه
purges
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
integration
U
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
task element
U
یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
purge
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
gun pointing data
U
عناصر مربوط به روانه کردن توپ
aided matching
U
سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
filters
U
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
filter
U
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
aided matching
U
سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
combinational
U
آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
searchingly
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
circuits
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuit
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
two-dimensional
U
آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
articulation
U
[ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
circular
U
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
neglecting
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglects
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
electrothermal printer
U
چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
centerpiece
U
[عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
half thickness
U
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
arrays
U
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
array
U
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
circulars
U
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
neglected
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
clustering
U
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
cartesian structure
U
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
guerrillas
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
dichogamous
U
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct plotting
U
تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
dichogamic
U
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
guerrilla
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerillas
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
direct coupled transistor logic
U
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
selective clock stetching
U
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
unit matrix
U
ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
circuit
U
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuits
U
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
demonstration chessboard
U
تابلوی نمایش
director
U
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
directors
U
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
array
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
maneuvering board
U
تابلوی نمایش مانور ناوها
decomposing
U
تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
repeat
U
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats
U
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
universal
U
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
electrothermal printer
U
چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
elements of weather
U
عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
thermal
U
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
alerts
U
تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alerted
U
تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alert
U
تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
basic data
U
دادههای اولیه عناصر اولیه
leukon
U
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
profiles
U
برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
profile
U
برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
profiled
U
برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
profiling
U
برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
symbol
U
نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی در نمودار
graphs
U
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
graph
U
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
flowcharting symbol
U
علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
LCD
U
چاپگر کاغذ که از تابلوی CCD در مقابل نور روشن استفاده میکند تا تصاویری را روی رسانه حساس به عکس نشان دهد. تابلوی CCD عبور نور را متوقف میکند بجز در پیکس هایی که تصور را شرح می دهند
block diagram
U
نمودار بلوکی نمودار کلی
analog
U
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
texts
U
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
text
U
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
focussing
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focus
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussed
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focused
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
colours
U
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colour
U
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
NDR
U
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
operating panel
U
تابلوی عملکرد
built in panel
U
تابلوی نصب
control pannel
U
تابلوی فرمان
control panel
U
تابلوی کنترل
bulletin board
U
تابلوی اعلانات
boarded
U
تابلوی امتیازات
control panel
U
تابلوی فرمان
bulletin boards
U
تابلوی اعلانات
board
U
تابلوی امتیازات
panel board
U
تابلوی برق
control pannel
U
تابلوی کنترل
fuse panel
U
تابلوی فیوز
notice board
U
تابلوی خبری
distribution panel
U
تابلوی توزیع
distribution pannel
U
تابلوی تقسیم
maintenance panel
U
تابلوی نگهداشت
scoreboards
U
تابلوی امتیازات
scoreboard
U
تابلوی امتیازات
switchboards
U
تابلوی برق
panel
U
تابلوی برق
control pannel
U
تابلوی دستگاهها
panels
U
تابلوی برق
distribution board
U
تابلوی اتصالات
status board
U
تابلوی وضعیت
switchboard
U
تابلوی برق
feeder panel
U
تابلوی تغذیه
switch board
U
تابلوی برق
maneuvering board
U
تابلوی حرکات ناوها
central control panel
U
تابلوی مرکزی کنترل
cdev
U
دستگاه تابلوی کنترل
switchboards
U
تابلوی کلید برق
switchboard
U
تابلوی کلید برق
patch panel
U
تابلوی سرهم بندی
control panel device
U
ابزار تابلوی کنترل
accumulator switchboard
U
تابلوی اتصالات اکومولاتور
front panel
U
تابلوی جلو دار
instrument board
U
تابلوی وسائل اندازه گیری
fascia plate
U
تابلوی مقابل دریک وسیله
status board
U
تابلوی نشان دهنده وضعیت
To fake an oil – painting .
U
یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
beach diagram
U
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
scan
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
screenful
U
فریم کامل اطلاعات نمایش داده شده روی صفحه نمایش
monitored
U
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
images
U
ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
monitors
U
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
image
[ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.]
monitor
U
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
paged
U
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
page
U
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
pages
U
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
graphic
U
صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد
name part
U
بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
menus
U
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
menu
U
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
intermezzo
U
حادثه عشقی نمایش کوتاه در میان پردههای نمایش جدی
screen
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com