English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (6994 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cosmic rays U تابش کیهانی
cosmic radiation U تابش کیهانی
primary cosmic rays U تابش کیهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cosmic U کیهانی
spacesuit U جامهی کیهانی
cosmic rays U پرتو کیهانی
cosmicray U پرتو کیهانی
cosmicray U اشعه کیهانی
cosmic rays U اشعه کیهانی
cosmic composition U ترکیب کیهانی
primary cosmic rays U پرتو کیهانی
cosmic dust U غبار کیهانی
cosmic radiation U پرتو کیهانی
cosmic particles U ذرات کیهانی
spacesuits U جامهی کیهانی
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
cosmic microwave radiation background U زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
persec U واحد طول در مقیاس کیهانی معادل 262/3 سال نوری
soft fails U فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
isodose U هم تابش
shine U تابش
glows U تابش
radiational U تابش
glowed U تابش
glow U تابش
phosphorogenic U تابش زا
coruscation U تابش
shines U تابش
brilliance U تابش
total radiation U تابش کل
eradiation U تابش
effulgence U تابش
radiation of heat U تابش
radioactivity U تابش
fulgency U تابش
irradiation U تابش
effulge U تابش
erythema U تابش
lustre U تابش
glints U تابش
glinting U تابش
glitter U تابش
glittered U تابش
emissions U تابش
emission U تابش
glitters U تابش
glinted U تابش
glint U تابش
radiation U تابش
energy radiation U تابش انرژی
radiation density U تراکم تابش
radiation pattern U الگوی تابش
electromagnetic radiation U تابش الکترومغناطیسی
emissivity U تابش نسبی
irradiancy U درخشندگی تابش
irradiance U درخشندگی تابش
plane of incidence U صفحه تابش
lustreer U تابش فروزندگی
incidence plane U صفحه تابش
radiation intensity U شدت تابش
incidence angle U زاویه تابش
radiation loss U گمگشتگی تابش
radiation hazard U گزند تابش
heat radiation U تابش گرما
radiation field U میدان تابش
polarized radiation U تابش قطبیده
radiant intensity U شدت تابش
radiation constants U ثابتهای تابش
radiation efficiency U راندمان تابش
exciting radiation U تابش برانگیزاننده
radiation laws U قوانین تابش
fluorescence U تابش ماهتابی
ultraviolet radiation U تابش فرابنفش
visible radiation U تابش مرئی
wave radiation U تابش موج
irradiation U تابش دهی
shines U فروغ تابش
shine U فروغ تابش
spectrum U گستره تابش
sheen U تابش برق
irradiating U تابش دادن
sunshine U تابش افتاب
irradiates U تابش دادن
irradiated U تابش دادن
irradiate U تابش دادن
soaking U تابش متعادل
flashes U تابش انی
flashed U تابش انی
flash U تابش انی
candescent U تابش یاگرما
thermal radiation U تابش حرارتی
angle of reflection U زاویه تابش
annihilation radiation U تابش نابودی
background radiation U تابش زمینه
black light U تابش فرابنفش
anneal U پخت تابش
angle of incidence U زاویه تابش
thermal emission U تابش حرارتی
solarization U تابش افتاب
bolometri U تابش سنجی
soft radiation U تابش نرم
radiometer U تابش سنج
polarized electromagnetic radiation U تابش الکترومغناطیسی قطبیده
continuous background radiation U تابش زمینهای پیوسته
blackbody radiation U تابش جسم سیاه
planck's radiation law U قانون تابش پلانک
net radiation factor U ضریب تابش خالص
near ultraviolet radiation U تابش فرابنفش نزدیک
hard radiation U تابش یا پرتو سخت
radiation of heat U انتقال گرمابوسیله تابش
bolometric magnitude U قدر تابش سنجی
glows U التهاب تابش گداختگی
glowed U التهاب تابش گداختگی
glow U التهاب تابش گداختگی
ionizing radiation U تابش یونیزه کننده
ionizing radiation U تابش یون ساز
flames U مشتعل شدن تابش
flame U مشتعل شدن تابش
kirchhoff radiation law U قانون تابش کیرشهف
opalescence U تابش قوس و قزحی
dazzling U تابش یا روشنی خیره کننده
dazzles U تابش یا روشنی خیره کننده
dazzled U تابش یا روشنی خیره کننده
dazzle U تابش یا روشنی خیره کننده
accidentalism U اثرات تابش نورمصنوعی براشیاء
radioactive U پرتو افشان تابش دار
glares U تابش خیره کننده تشعشع
photon U تنها یک الکترون تابش شود
glared U تابش خیره کننده تشعشع
glare U تابش خیره کننده تشعشع
thermionic U مربوط به تابش الکترونها ازاجسام داغ
roentgen U واحد تابش تشعشعات یونیزه کننده
isodose U دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
sunlight U تابش افتاب انعکاس نور خورشید
radiation cooling U سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
angle of incidence U زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
roentgenography U عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول
footcandle U واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
delayed neutrons U نوترونهای تابش شده از یک هسته برانگیخته در یک پروسه رادیواکتیو
photoemissive U مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
laser [light amplification by stimulated emission of radiation] U لیزر [تقویت نور به روش گسیل القایی تابش] [فیزیک]
roentgenogram U عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
luminescence U پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
airglow U روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
phototude U لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
actinoelectric U اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
wein law U طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
laser U هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
lasers U هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
rem U مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
hill shading U سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
black body radiation U تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
Recent search history Forum search
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com