Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electromagnetic radiation
U
تابشهای الکترومگنتیک
plane polarized
U
تابشهای الکترومگنتیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
telescope
U
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
telescopes
U
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
photovoltaic cell
U
مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
wave guide
U
هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
Other Matches
electromagnetic
U
الکترومگنتیک
electromagnetic waves
U
امواج الکترومگنتیک
electromagnetic spectrum
U
طیف الکترومگنتیک
infra red
U
تابشهای فروسرخ
terrestrial radiation
U
تابشهای زمینی
infra-red
U
تابشهای فروسرخ
extraterrestrial radiation
U
تابشهای ماوراء زمینی
photon
U
ذره بنیادی انرژی الکترومگنتیک که از انتقال یک
dose rate
U
میزان متوسط تابشهای یونیزه کننده
dosimeter
U
وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی
continuous wave
U
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
controlled environment
U
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com