Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
superpurgation
U
بی اندازه ازکار کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
worked up
U
ازکار در امده
jade
U
ازکار انداختن
obsolete
U
ازکار افتاده
paralysis
U
ازکار افتادگی
incapacitated
U
ازکار افتادن
break down
<idiom>
U
ازکار افتادن
incapacitates
U
ازکار افتادن
incapacitating
U
ازکار افتادن
cessation from work
U
فراغت ازکار
worker
U
ازکار در امده
incapacitate
U
ازکار افتادن
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
cessation from work
U
دست کشی ازکار
knock off
U
ازکار دست کشیدن
put (something) past someone (negative)
<idiom>
U
ازکار شخص متعجب شدن
sweeney
U
ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف
dead engine
U
موتوری که در حین پرواز ازکار افتاده است
angle
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it.
<proverb>
U
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup
U
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typeface
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
orifice meter
U
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
shoot
U
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoots
U
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
sizes
U
به اندازه کردن
size
U
به اندازه کردن
to take measures
U
اندازه گیری کردن
to a agarment to the body
U
جامهای را اندازه تن کردن
vary infinitely
U
بی اندازه تغییر کردن
gauge=gage
U
اندازه کردن اشل
measure
U
اندازه گیری کردن
gage
U
اندازه گیر اندازه گرفتن
gage
U
اندازه وسیله اندازه گیری
sizes
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
burdens
U
بار کردن به اندازه فرفیت
margin
U
مشخص کردن اندازه و حاشیه
burden
U
بار کردن به اندازه فرفیت
margins
U
مشخص کردن اندازه و حاشیه
stack up
U
جمع کردن اندازه گرفتن
to set a
U
اندازه گرفتن باطل کردن
to fit
U
برازاندن
[اندازه کردن]
جامه
to overexert
U
خود را بیش از اندازه خسته کردن
metres
U
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
meter
U
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
to set measures to anything
U
برای چیزی اندازه یا حد معین کردن
meters
U
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
metre
U
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
to fit a dress on somebody
U
جامه ای را برای کسی اندازه کردن
live up to one's income
U
به اندازه درامد خود خرج کردن
quantize
U
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
minimise
U
کوچک کردن پنجره برنامه به اندازه یک نشانه
overwind
U
بیش از اندازه کوک کردن زیاد پیچیدن
measure
U
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
leave (let) well enough alone
<idiom>
U
دل خوش کردن به چیزی که به اندازه کافی خوب است
sizes
U
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
metres
U
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
meter
U
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
size
U
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
metre
U
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
meters
U
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
halving adjustment
U
تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
batches
U
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batch
U
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
gauges
U
اندازه اندازه گیر
gauge
U
اندازه اندازه گیر
gauged
U
اندازه اندازه گیر
bottoming reamer
U
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter
U
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging
U
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
slice
U
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices
U
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
declinating station
U
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
U
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
reed
U
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
moving iron instrument
U
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
immeasurable
U
بی اندازه
metre
U
اندازه
degree
U
اندازه
gauged
U
اندازه
degrees
U
اندازه
isodiametric
U
هم اندازه
attack size
U
اندازه تک
to size up
U
اندازه
size
U
اندازه
To some extent. Within limits.
U
تا اندازه ای
floor length
U
اندازه کف
soupcon
U
اندازه کم
indefinite
U
بی اندازه
so far forth
U
تا ان اندازه
screamingly
U
بی اندازه
beyond measure
U
بی اندازه
what
U
چه اندازه
gauge
U
اندازه
measurements
U
اندازه
rather
U
تا یک اندازه
tracts
U
اندازه
equalling
U
: هم اندازه
in part
<idiom>
U
تا یک اندازه
equal
U
: هم اندازه
equaled
U
: هم اندازه
equaling
U
: هم اندازه
equalled
U
: هم اندازه
fitted
U
اندازه
tract
U
اندازه
gauges
U
اندازه
metres
U
اندازه
inordinately
U
بی اندازه
equals
U
: هم اندازه
dealt
U
اندازه
sizes
U
اندازه
symmetric
U
هم اندازه
bulk
U
اندازه
hecatompet
U
[اندازه صد پا]
deals
U
اندازه
isometric
U
هم اندازه
how far
<adv.>
U
تا چه اندازه ای
to what extent
<adv.>
U
تا چه اندازه ای
quantum
U
اندازه
gauge=gage
U
اندازه
inordinate
U
بی اندازه
dimension
U
اندازه
immense
U
بی اندازه
dimensions
U
اندازه
immensely
U
بی اندازه
extent
U
اندازه
in what way
<adv.>
U
تا چه اندازه ای
isometrics
U
هم اندازه
infintesimal
U
بی اندازه
immoderately
U
بی اندازه
deal
U
اندازه
magnitude
U
اندازه
measurer
U
اندازه
measurement
U
اندازه
meters
U
اندازه
meter
U
اندازه
what is your size?
U
اندازه
measure
U
اندازه
scale of project
U
اندازه طرح
gauge
U
اندازه گرفتن
scale factor
U
ضریب اندازه
gauge
U
اندازه تفنگ
salinity
U
اندازه شوری
rates
U
اندازه نسبت
fix
U
که اندازه کلمه
rate
U
اندازه نسبت
gauge
U
اندازه گیر
measurements
U
اندازه گیری
isometeric contraction
U
انقباض هم اندازه
measuring
U
اندازه گیر
measure
U
اندازه داشتن
remedial measure
U
اندازه کمکی
file size
U
اندازه فایل
gauging
U
اندازه گیری
design size
U
اندازه نامی
fit size
U
اندازه مناسب
illmitable
U
بی اندازه حدناپذیر
partially
U
تایک اندازه
doubled
U
اندازه دو برابر
diamensionless
U
بدون اندازه
parameters
U
شرح اندازه
fixes
U
که اندازه کلمه
bourne
U
اندازه جوی
parameter
U
شرح اندازه
commensurateness
U
اندازه گیری
span
U
پوشش اندازه
design size
U
اندازه طرح
full-size
U
اندازه طبیعی
t. far
U
تا این اندازه
double
U
اندازه دو برابر
symmetric
U
هم اندازه متقارن
infinitesimal
U
بی اندازه خرد
fitting allowance
U
کاملا" اندازه
full size
U
اندازه طبیعی
span
U
اندازه گرفتن
life-size
U
اندازه واقعی
chordal measure
U
اندازه وتر
measurement
U
اندازه گیری
gauged
U
اندازه گیر
circular measure
U
اندازه کمان
circular measure
U
اندازه قوس
size constancy
U
ثبات اندازه
cubic measure
U
اندازه فضایی
gauged
U
اندازه تفنگ
imside dimension
U
اندازه داخلی
gauges
U
اندازه گیر
gauges
U
اندازه تفنگ
so far as
U
تا ان اندازه که انچه
stand measure
U
اندازه مقر ر
stand measure
U
اندازه قانونی
critical magnitude
U
اندازه بحرانی
size tolerance
U
تلرانس اندازه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com