English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
slam bang U بی ادبانه وبا خشونت رفتارکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inurbanely U بی ادبانه
clowbishly U بی ادبانه
discourteously U بی ادبانه
churlishly U بی ادبانه
indecorously U بی ادبانه
coarsely U بی ادبانه
brusquely U بی ادبانه
impolitely U بی ادبانه
discourteous U بی ادبانه تند
brush off U اخراج بی ادبانه
talk back <idiom> U بی ادبانه جواب دادن
behaving U رفتارکردن
behaves U رفتارکردن
behaved U رفتارکردن
behave U رفتارکردن
to behave oneself U درست رفتارکردن
take liberties <idiom> U دوستانه رفتارکردن
egotize U خودپرستانه رفتارکردن
acted U رفتارکردن اثرکردن
act U رفتارکردن اثرکردن
dolts U احمقانه رفتارکردن
dolt U احمقانه رفتارکردن
to play the fool U احمقانه رفتارکردن
behave U درست رفتارکردن
to behave toward U رفتارکردن نسبت به
behaved U درست رفتارکردن
behaving U درست رفتارکردن
to be down up U بسختی رفتارکردن با
behaves U درست رفتارکردن
to do by U رفتارکردن نسبت به
to queen it U ملکه وار رفتارکردن
pigs U مثل خوک رفتارکردن
take after <idiom> U مثل دیگران رفتارکردن
pig U مثل خوک رفتارکردن
come into one's own <idiom> U به خاطر شرایط خوب رفتارکردن
to play the game U رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
lord it over <idiom> U رئیس بازی درآوردن ،به صورت رئیسبودن ، رفتارکردن
raucity U خشونت
raggedness U خشونت
loath loth U خشونت
rigorism U خشونت
huskiness U خشونت
truculency U خشونت
gruffness U خشونت
hoarseness U خشونت
stricture U خشونت
violation U خشونت
rowdiness U خشونت
roughness U خشونت
harshness U خشونت
asperity U خشونت
violence U خشونت
strictures U خشونت
harshly U به خشونت
severity U خشونت
truculence U خشونت
discourtesy U خشونت تندی
rigours U سختگیری خشونت
rigour U سختگیری خشونت
act of violence U عمل خشونت
rigors U سختگیری خشونت
non-violence U احتراز از خشونت
unnecessary roughness U خشونت بی مورد
incivility U خشونت وحشیگری
astingency U درشتی خشونت
indelicacy U خشونت بی نزاکتی
cheap shot U خشونت عمدی
blatancy U خودنمایی خشونت
rigor U سختگیری خشونت
headhunting U خشونت در بازی
brusqurie U خشونت در رفتار
grossness U خشونت کلفتی
burliness U زبری خشونت
forces U خشونت نشان دادن
rough and tumble <idiom> U با خشونت تمام جنگیدن
forcing U خشونت نشان دادن
force U خشونت نشان دادن
violence U شدت و تندی و سختی خشونت
to lager-lout [British E] U در جشن مست شدن و با خشونت داد و بیداد کردن [اصطلاح روزمره]
satyagraha U اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
heister [American E] U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
preyer U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
brigand U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
bandit U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
raider U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
robber U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com