English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
polio U بیماری فلج اطفال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pediatrics U طب اطفال
poliomyelitis U فلج اطفال
infantile paralysis U فلج اطفال
marriage settlement U نفقه اطفال
juvenile courts U دادگاه اطفال
juvenile court U دادگاه اطفال
juvenile delinquency U بزهکاری اطفال
sequela U بیماری ناشی از بیماری دیگر
pediatrician U پزشک متخصص اطفال
potty U لگن یامستراح اطفال
potties U لگن یامستراح اطفال
necessaries U نفقه زوج و اطفال
incubators U محل پرورش اطفال زودرس
nursery U محل نگاهداری اطفال شیرخوار
incubator U محل پرورش اطفال زودرس
nurseries U محل نگاهداری اطفال شیرخوار
tabula rasa U فکر ساده وبدون تصور اطفال
orthopsychiatry U تداوی روحی اختلالات فکری وروحی اطفال
jungle gym U چهارچوبی که اطفال روی ان تاب خورده و بالا و پایین میروند
ferris wheel U گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
necessaries U در CLمنحصر به مایحتاج اولیه زندگی نبوده بلکه به وضع زن و اطفال بستگی دارد
pathogenic U بیماری زا
epizootic U بیماری
illnesses U بیماری
maladies U بیماری
malady U بیماری
virulent <adj.> U بیماری زا
diseases U بیماری
illness U بیماری
disease U بیماری
The symptoms ( of a disease) . U علائم بیماری
neuropathy U بیماری عصب
VD U بیماری زهروی
VD U بیماری مقاربتی
nosophobia U بیماری هراسی
pathophobia U بیماری هراسی
mental disorder U بیماری روانی
mental illness U بیماری روانی
love sickness U بیماری عشق
lumpy jaw U بیماری "اکتینومیکوز"
Diagnosis. U تشخیص بیماری
nosophilia U بیماری خواهی
mental disease U بیماری روانی
some kind of sickness U یک نوعی از بیماری
AIDS U بیماری سیدا
sick bed U بستر بیماری
tay sach's disease U بیماری تی- ساکس
to be down with something U بیماری گرفتن
to be ill with something U بیماری گرفتن
to have something [a disease, an illness] U بیماری گرفتن
to be laid up with something U بیماری گرفتن
AIDS U بیماری ایدز
pott's disease U بیماری پوت
legionnaires' disease U بیماری لژیونرها
pick's syndrome U بیماری پیک
parkinsonism U بیماری پارکینسون
pathogenesis U بیماری زایی
radiation sickness U بیماری اشعه
pathognomy U بیماری شناسی
radiation sickness U بیماری تابشی
radiation sickness U بیماری برتابشی
pick's disease U بیماری پیک
wilson's disease U بیماری ویلسون
pestilence U بیماری طاعون
venereal disease U بیماری مقاربتی
psychosis U بیماری روانی
insect vectors U حشرات بیماری زا
addison's disease U بیماری ادیسون
advantage by illness U بهره بیماری
alzeimer's disease U بیماری الزایمز
catamnesis U تاریخچه بیماری
down's disease U بیماری داون
sick leave U استراحت بیماری
ailments U بیماری مزمن
epilepsy U بیماری صرع
remission U بهبودی بیماری
Parkinson's disease U بیماری پارکینسون
symptomatic U نشانه بیماری
illness U بیماری کسالت
illnesses U بیماری کسالت
rabies U بیماری هاری
ailment U بیماری مزمن
encephalopathy U بیماری مغزی
hansen's disease U بیماری هنسن
herpes simplex U بیماری تب خال
graves'disease U بیماری گریوز
hemorrhoid [American] U همورویید [بیماری] [پزشکی]
haemorrhoid [British] U همورویید [بیماری] [پزشکی]
to get back on one's feet U بهتر شدن [از بیماری]
to die of an illness U در اثر بیماری مردن
to pass a disease on U بیماری منتقل کردن
haemorrhoid [British] U بواسیر [بیماری] [پزشکی]
yellow jack [colloquial] [yellow fever] U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow fever U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
red plague {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
variola {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
pox {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
diphtheria [diph] U دیفتیری [پزشکی] [بیماری]
smallpox {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
slapped cheek syndrome U بیماری پنجم [پزشکی]
hemorrhoid [American] U بواسیر [بیماری] [پزشکی]
migraine U میگرن [پزشکی] [بیماری]
fifth disease [Erythema infectiosum] U بیماری پنجم [پزشکی]
psychosomatic disease U بیماری روانی- تنی
gilles de la tourett's disease U بیماری ژیل دو لاتورت
flight into sickness U پناه بردن به بیماری
fungus U فونجی بیماری قارچی
secondary gain U بهره ثانوی بیماری
epinosic gain U بهره ثانوی بیماری
diathesis U بیماری پذیری ارثی
beriberi U بیماری کمبود ویتامن B
basedow's disease U بیماری بیس داو
wernicke's encephalopathy U بیماری مغزی ورنیکه
he fell ill U به بستر بیماری افتاد
hemiparasite U انگلهایی که بیماری زا نیستند
pesthole U لانه بیماری ومیکروب
iatrogenic illness U بیماری پزشک زاد
paranosis U بهره کشی از بیماری
primary gain U بهره اصلی بیماری
paranosic gain U بهره اصلی بیماری
loose smut U بیماری زنگ گندم
insect vectors U حشرات ناقل بیماری
inpatient U بیماری که در بیمارستان میخوابد
allopathy U معالجهء بیماری با اضداد ان
hypertension U بیماری فشار خون
maladies U فاسد شدگی بیماری
malady U فاسد شدگی بیماری
glanders U بیماری مسری اسب و انسان
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
Hand, foot and mouth disease [HFMD] U بیماری دست، پا و دهان [پزشکی]
locoism U نوعی بیماری اسب ودام
vaccinating U برضد بیماری تلقیح شدن
melituria U بیماری قند سلس البول
symptomatology U علم شناسایی نشانههای بیماری
poliomyelitic U مبتلا به بیماری فلج کودکان
poliomyelitic U وابسته به بیماری فلج کودکان
pathoneurosis U روان رنجوری بیماری زاد
vaccinate U برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinated U برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinates U برضد بیماری تلقیح شدن
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow fever U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow jack [colloquial] [yellow fever] U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
bladder stone U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
nephrolith U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
renal calculus [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
computer assisted diagnosis U تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
vesical calculus U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
varicella U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
chicken pox {sg} U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
chicken-pox {sg} U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
epidemic U واگیر بیماری همه گیر
epidemics U واگیر بیماری همه گیر
bladder calculus U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
cystolith U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
enphytotic U بیماری همه گیر شایع
to lay low U خیلی ضعیف کردن [بیماری]
kidney stone [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
dementia U دمانس [نوعی بیماری] [پزشکی]
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
to d. in one's bed U دراثر پیری یا بیماری مردن
lepidosis U بیماری پوست پولک دار
hunger osteopathy U بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
The soldiers died from illness and hunger. U سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
leishmaniosis U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
favus U نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
leishmaniosis U لیشمانیوز [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
get about U ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
schizo U شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
chiclero's ulcer U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
dead on arrival U مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
sick-outs U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
tropical sore U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
oriental sore U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
an in patient U بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
sick-out U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
spirochetosis U ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
lymphogranuloma U ورم غدههای لنفاوی بیماری هوچکین
pesthole U مکان مستعد برای بیماری واگیر
Jimmy Carter has cancer. U جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
laparotomy U شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
dementia U زوال عقل [نوعی بیماری] [پزشکی]
nephrosis U بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
immunotherapy U معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
yaws U بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
toxicosis U بیماری ناشی از خوردن زهر ایجاد مسمومیت
helminthology U مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
psychosurgery U جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
foulbrood U بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
agoraphobic U شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
endemic U بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
order of council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
tree surgeon U ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
urology U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urologic U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com