Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
evacuee
U
بیماران تخلیه شده پزشکی
evacuees
U
بیماران تخلیه شده پزشکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clearings
U
تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing
U
تخلیه محل تخلیه بیماران
medical evacuation
U
تخلیه بیماران
clearing station
U
پست تخلیه بیماران
clearing station
U
ایستگاه تخلیه بیماران
evacuation
U
تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
aeromedical unit
U
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
medical recovery
U
تخلیه پزشکی
battlefield evacuation
U
تخلیه پزشکی
medical evacuation
U
تخلیه پزشکی
medical assemblage
U
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
evacuation policy
U
روش تخلیه پزشکی
aeromedical evacuation
U
تخلیه پزشکی هوایی
evacuation ship
U
ناو کنترل تخلیه پزشکی
casualty staging unit
U
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
cargo outturn message
U
پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
sick call
U
صف بیماران
sick list
U
صورت بیماران
air movement of patients
U
ترابری هوایی بیماران
diet kitchen
U
اشپزخانه بیماران فقیر
wardroom
U
سالن بیماران بیمارستان
lazaret
U
اسایشگاه بیماران فقیروجذامی
lazaretto
U
اسایشگاه بیماران فقیروجذامی
air movement of patients
U
ترابری بیماران از طریق هوا
basic relay post
U
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
hospitaler
U
فرقههای مسیحی که از بیماران ومعلولین پرستاری میکردند
staging
U
اسکان دادن بستری کردن بیماران به طورموقت
Do you have ... for diabetics?
آیا شما ... برای بیماران قند دارید؟
professional service
U
تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
premedical
U
دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
night light
U
شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
litters
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littered
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
litter
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littering
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
ENT medicine
U
پزشکی گوش و حلق و بینی
[پزشکی]
otorhinolaryngology
U
پزشکی گوش و حلق و بینی
[پزشکی]
wards
U
اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
ward
U
اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
bedsore
U
زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
direct admission
U
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
cargo outturn report
U
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
evacuating
U
تخلیه
emptying
U
تخلیه
discharged
U
تخلیه
landing, storage, delivery
U
تخلیه
exhausts
U
تخلیه
unloading
U
تخلیه
evacuation
U
تخلیه
disembarkation
U
تخلیه
exhaust
U
تخلیه
evacuates
U
تخلیه
discharges
U
تخلیه
depletion
U
تخلیه
LSD
U
تخلیه
stripping
U
تخلیه
discharge
U
تخلیه
evacuate
U
تخلیه
evacuated
U
تخلیه
unstuffing
U
تخلیه
discharge chute
U
سرسره تخلیه
corona discharge
U
تخلیه کورونا
discharge cock
U
شیر تخلیه
discharge conveyor
U
نوار تخلیه
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی
discharge currect
U
جریان تخلیه
corollary discharge
U
تخلیه تبعی
cooling water discharge
U
تخلیه اب سرد
coefficient of discharge
U
ضریب تخلیه
depletion zone
U
ناحیه تخلیه
sluiceway
U
دهانه تخلیه
depletion layer
U
ناحیه تخلیه
depletion barrier
U
ناحیه تخلیه
chain of evacuation
U
سیستم تخلیه
discahrge pipe
U
لوله تخلیه
depletion area
U
ناحیه تخلیه
surging discharge
U
تخلیه نوشی
dejecta
U
تخلیه مدفوع
defecation
U
تخلیه شکم
site clearance
U
تخلیه کارگاه
debarkation net
U
تور تخلیه
drain cock
U
لوله تخلیه
disembarkation
U
تخلیه کردن
lightning discharge current
U
جریان تخلیه
point discharge
U
تخلیه نقطهای
flaming discharge
U
تخلیه مشتعل
exhaust stroke
U
مرحله تخلیه
exhaust chute
U
ناودان تخلیه
relief well
U
چاه تخلیه
residual discharge
U
تخلیه مانده
evacuant
U
تخلیه کننده
escape channel
U
مجرای تخلیه اب
electrostatic discharge
U
تخلیه الکتروستاتیکی
electron discharge
U
تخلیه الکترونها
electrical discharge
U
تخلیه برقی
ozone depletion
U
تخلیه اوزون
lightning discharge
U
تخلیه اتمسفری
main discharge
U
تخلیه اصلی
internal discharge
U
تخلیه داخلی
impulse discharge
U
تخلیه ضربهای
medical evacuation
U
تخلیه بهداری
neural discharge
U
تخلیه عصبی
high rate discharge
U
تخلیه شدید
non self maintained discharge
U
تخلیه وابسته
oscillating discharge
U
تخلیه مواج
glow discharge
U
تخلیه تابنده
glow discharge
U
تخلیه تابناک
undulatory discharge
U
تخلیه مواج
electric discharge
U
تخلیه الکتریکی
discharge resistance
U
مقاومت تخلیه
discharge recorder
U
تخلیه نگار
discharge pressure
U
فشار تخلیه
discharge opening
U
مجرای تخلیه
discharge opening
U
راهگاه تخلیه
discharge of chips
U
تخلیه براده ها
discharge nozzle
U
فواره تخلیه
self maintained discharge
U
تخلیه ناوابسته
discharge head
U
ارتفاع تخلیه
discharge gate
U
دریچه تخلیه
discharge end
U
محل تخلیه
discharge spout
U
ناودانه ی تخلیه
discharge valve
U
سوپاپ تخلیه
education pipe
U
لوله تخلیه
road clearance
U
تخلیه جاده
roll on/roll off
U
بارگیری- تخلیه
rotary discharger
U
تخلیه گر گردان
drain plug
U
پیچ تخلیه
disruptive discharge
U
تخلیه جرقهای
discharging wharf
U
اسکله تخلیه
discharging berth
U
اسکله تخلیه
discharger of a capacitor
U
تخلیه خازن
discharge voltage
U
ولتاژ تخلیه
discharge velocity
U
سرعت تخلیه
discharge end
U
سمت تخلیه
vacate
U
تخلیه کردن
vacated
U
تخلیه کردن
vacates
U
تخلیه کردن
vacating
U
تخلیه کردن
unload
U
تخلیه کردن
unloaded
U
تخلیه کردن
unloads
U
تخلیه کردن
discharges
U
تخلیه بار
discharges
U
تخلیه الکتریکی
clearing out
[of a place]
U
تخلیه
[فضایی]
evacuates
U
تخلیه کردن
evacuated
U
تخلیه کردن
drains
U
تخلیه کردن
drained
U
تخلیه کردن
drain
U
تخلیه کردن
to offload
U
تخلیه کردن
quit
U
تخلیه خانه
quitting
U
تخلیه خانه
disembark
U
تخلیه کردن
disembarked
U
تخلیه کردن
disembarking
U
تخلیه کردن
disembarks
U
تخلیه کردن
sluices
U
دریچه تخلیه
sluiced
U
دریچه تخلیه
sluice
U
دریچه تخلیه
discharge
U
تخلیه بار
depopulation
U
تخلیه جمعیت
evacuate
U
تخلیه کردن
area evacuation
U
تخلیه منطقهای
bank sluice
U
دریچه تخلیه
roll-on/roll-off
U
بارگیری- تخلیه
brush discharge
U
تخلیه جارویی
blow off
U
شیر تخلیه
air evacuation
U
تخلیه هوایی
draining
U
تخلیه کردن
tipper
U
تخلیه کننده
evacuating
U
تخلیه کردن
abreaction
U
تخلیه هیجانی
discharge
U
تخلیه الکتریکی
catharsis
U
تخلیه هیجانی
first townsend discharge
U
تخلیه اول تاونزند
gas filled tube
U
لامپ تخلیه گازی
unloading takes place in ...
U
بار در ... تخلیه می شود.
landing weight
U
وزن با هنگام تخلیه
gas discharge lamp
U
لامپ تخلیه گازی
gas discharge arrester
U
برقگیر تخلیه گازی
diffusion
U
تخلیه کردن بافشار
furnace discharged end
U
انتهای تخلیه کوره
overdischarge of battery
U
تخلیه فرساینده باتری
local action
U
تخلیه موضعی باتری
gas discharge relay
U
رله تخلیه گازی
gas exhauster
U
تخلیه کننده گاز
discharge
U
اخراج تخلیه الکتریکی
discharges
U
شلیک عصبی تخلیه
discharge
U
شلیک عصبی تخلیه
inbound cargo
U
کالای تخلیه نشده
discharges
U
اخراج تخلیه الکتریکی
incandescent cathode discharge
U
تخلیه کاتد ملتهب
normal glow discharge
U
تخلیه تابناک متعارف
internal discharge
U
تخلیه جزیی داخلی
oil drain cock
U
شیر تخلیه روغن
oil drain plug
U
توپی تخلیه روغن
high frequency discharge
U
تخلیه فرکانس بالا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com