English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6414 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
slugfest U بوکس بدون تاکتیک صحیح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unsigned integer U عدد صحیح بدون علامت
gunner's rule U روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
tactics U تاکتیک
tactic U تاکتیک
press U تاکتیک دفاعی فشرده
presses U تاکتیک دفاعی فشرده
barrier tactics U تاکتیک تهیه موانع
tactic U ماهردرفنون جنگی تاکتیک یا رزم ارایی
evasion and scape U تاکتیک فرار از اسارت واجتناب از دستگیری مجدد به وسیله دشمن
Hear hear! U صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
rational number U عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
boxes U بوکس
boxing U بوکس
box U بوکس
pugilism U بوکس
brass knuckles U پنجه بوکس
ring U رینگ بوکس
bouts U مسابقه بوکس
bout U مسابقه بوکس
knuckle-dusters U بوکس باز
straight left U چپ مستقیم در بوکس
boxer U بوکس باز
box spanner U اچار بوکس
knuckle-dusters U پنجه بوکس
stablemate U هم تیمی بوکس
knuckle duster U پنجه بوکس
box wrench U اچار بوکس
knuckle duster U بوکس باز
boxing glove U دستکش بوکس
boxing ring U رینگ بوکس
knuckle-duster U پنجه بوکس
pugilism U بوکس بازی
boxing gloves U دستکش بوکس
knuckle-duster U بوکس باز
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
big bag U کیسه شن تمرین بوکس
punching bags U کیسه شن تمرین بوکس
ropes U طناب رینگ بوکس
knock out U با مشت یا بوکس ازپادراوردن
savate U بوکس همراه با لگد
kick boxing U بوکس همراه با لگد
heavy bag U کیسه شن تمرین بوکس
punching bag U کیسه شن تمرین بوکس
rope U طناب رینگ بوکس
roped U طناب رینگ بوکس
gyms U محل تمرین بوکس
speedbag U گلابی تمرین بوکس
manager U مدیر مسابقه بوکس
straight blow U ضربه مستقیم در بوکس
straight right U راست مستقیم در بوکس
sunday punch U کاراترین ضربه در بوکس
headharness U کلاه تمرین بوکس
headguard U کلاه تمرین بوکس
sparring partner U یار تمرینی بوکس
managers U مدیر مسابقه بوکس
head gear U کلاه تمرین بوکس
stop U استوپ داور بوکس
stopped U استوپ داور بوکس
stopping U استوپ داور بوکس
stops U استوپ داور بوکس
sparring match U مبارزه تمرینی بوکس
gym U محل تمرین بوکس
punch ball U گلابی تمرین بوکس
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
blow with the open glove U ضربه با دستکش باز بوکس
bells U زنگ در پایان هر روند بوکس
make-weight U سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
make weight U سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
make-weights U سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
to burn rubber U بوکس و باد کردن چرخ
to peel off [tires] U بوکس و باد کردن چرخ
bell U زنگ در پایان هر روند بوکس
road work U دویدن جادهای در تمرین بوکس
stance U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stances U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
peizefight U مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
boxes U بوکس بازی کردن سیلی زدن
canvases U پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
attendance of a doctor U حضور پزشک روی رینگ بوکس
neutral corner U گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
put away U ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
canvas U پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
box U بوکس بازی کردن سیلی زدن
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
ring stool U چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
low blow U ضربه بوکس خطا به پایین تراز کمر
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
roundest U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
marquis queensberry rules U مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
round U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
aprons U چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
apron U چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
right U صحیح
judiciously U صحیح
authentical U صحیح
fea U صحیح
exacts U صحیح
exacted U صحیح
righting U صحیح
i see U ها! صحیح !
righted U صحیح
exact U صحیح
in order U صحیح
simon pure U صحیح
correct <adj.> U صحیح
correcting U صحیح
exact <adj.> U صحیح
proper <adj.> U صحیح
real <adj.> U صحیح
valid U صحیح
corrects U صحیح
correct U صحیح
integers U صحیح
true <adj.> U صحیح
integer U صحیح
Quite [so] ! U صحیح!
accurate U صحیح
good U صحیح
authentic U صحیح
well advised U صحیح
indecorous U نا صحیح
integral U صحیح
proper U صحیح
accurate [correct] <adj.> U صحیح
all right U صحیح
drill U روش صحیح
safe and sound U صحیح وتندرست
righted U درست صحیح
ok U صحیح است
righted U به طور صحیح حق
that is right U صحیح است
right U به طور صحیح حق
proper fraction U کسر صحیح
right U درست صحیح
drills U روش صحیح
whole numbers U عدد صحیح
drilled U روش صحیح
rightly U بطور صحیح
right you are U صحیح است
righting U درست صحیح
incorrupt U صحیح و بی عیب
A correct answer. U جواب صحیح
valid contract U عقد صحیح
genuine tradition U حدیث صحیح
exact U صحیح عین
up front <idiom> U روراست ،صحیح
exacts U صحیح عین
homozygote U صحیح النسب
eugenic U صحیح النسب
valid transaction U معامله صحیح
indue order U به ترتیب صحیح
righting U به طور صحیح حق
integer number U عدد صحیح
integer variable U متغیر صحیح
integral number U عدد صحیح
exacted U صحیح عین
the ticket U کار صحیح
spot-on U دقیقا صحیح
whole number U عدد صحیح
rightly <adv.> U بطور صحیح
aright <adv.> U بصورت صحیح
to be proper for U صحیح بودن
correctly <adv.> U بصورت صحیح
duly <adv.> U بصورت صحیح
justly <adv.> U بصورت صحیح
properly <adv.> U بصورت صحیح
rightfully <adv.> U بصورت صحیح
rightfully <adv.> U بطور صحیح
properly <adv.> U بطور صحیح
considered U با اندیشه صحیح
affirmative U صحیح است
aright <adv.> U بطور صحیح
correctly <adv.> U بطور صحیح
true U خالصانه صحیح
duly <adv.> U بطور صحیح
justly <adv.> U بطور صحیح
rightly <adv.> U بصورت صحیح
truer U خالصانه صحیح
orderly <adv.> U بطور صحیح
neatly <adv.> U بصورت صحیح
tidily <adv.> U بصورت صحیح
orderly <adv.> U بصورت صحیح
roundest U عدد صحیح
round U عدد صحیح
true complement U مکمل صحیح
authentic document U سند صحیح
tidily <adv.> U بطور صحیح
neatly <adv.> U بطور صحیح
Recent search history Forum search
1postside
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
2مهرآسا
2مهرآسا
2municipal personel OR municipality personel?
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1primatology
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
2In order to be interesting you have to be mean
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی با افزایش حجم ناشی از پرتو تابیده‌شده به سلول‌های سرطانی جاذب نانوذرات طلا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com