Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wet down
U
بوسیله اب پاشی خیس کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
perfusion
U
غسل تعمید بوسیله اب پاشی
wet down
U
اب پاشی کردن
sprinkles
U
گلنم زدن اب پاشی کردن
sprinkled
U
گلنم زدن اب پاشی کردن
sprinkle
U
گلنم زدن اب پاشی کردن
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
spraying
U
سم پاشی
sprays
U
سم پاشی
sprinkling
U
آب پاشی
sand blasting
U
شن پاشی
spray
U
سم پاشی
sprayed
U
سم پاشی
sand blasting
U
ماسه پاشی
aspersion
U
اب پاشی و اب افشانی
sand dressing
U
ماسه پاشی
baiting
U
دانه پاشی
foam sprinkler system
U
شبکه کف پاشی
mulching
U
مالچ پاشی
paint spraying equipment
U
تجهیزات رنگ پاشی
sand blast unit
U
واحد ماسه پاشی
sand blasting practice
U
عملیات ماسه پاشی
sand blast nozzle
U
شیپوره ماسه پاشی
libation
U
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
libations
U
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
lyophilization
U
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
to scrape down
U
تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
ratten
U
بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
wipes
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipe
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
stirrup pump
U
تلمبه قابل حمل اب پاشی برای اتش نشانی
baptized
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
shields
U
بوسیله سپر حفظ کردن
shield
U
بوسیله سپر حفظ کردن
step down
U
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
chafes
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
latch
U
بوسیله کلون محکم کردن
electrotype
U
بوسیله برق چاپ کردن
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
chafe
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
semaphore
U
بوسیله پرچم مخابره کردن
latches
U
بوسیله کلون محکم کردن
chafing
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
photoengrave
U
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
vector
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
policed
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
polices
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
to shield
U
بوسیله سپر
[پوشش]
حفظ کردن
to file a petition
U
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
vectors
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
police
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
latensify
U
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
to proclaim meetings
U
بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
faradize
U
بوسیله القای برق معالجه کردن
thermostats
U
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
thermostat
U
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
gravitate
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
roentgenize
U
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
vectorial
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
gravitating
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
whet
U
عمل تیز کردن بوسیله مالش
electrolyze
U
تجزیه کردن بوسیله جریان برق
postcards
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
postcard
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
psychanalyze
U
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
talk out
U
بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
percutaneous perspiration
U
عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
to file an application to somebody
U
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
scalded cream
U
سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
labiovelar
U
تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
lixiviate
U
تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
pyrogravure
U
نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
seam
U
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seams
U
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
maieutics
U
فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
barff's precess
U
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
manual
U
عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
to walk the chalk
U
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
lifemanship
U
متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
sifting
U
روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
hosed
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
bouse
U
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
garrote
U
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garotte
U
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
plenum method
U
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizon
U
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizons
U
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
ambulance
U
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulances
U
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
croquet
U
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
by the instrumentality of
U
بوسیله
per
U
بوسیله
at the hand of
U
بوسیله
with
U
بوسیله
by
U
بوسیله
wherewithal
U
که بوسیله ان
via
U
بوسیله
perprep
U
بوسیله
of
U
بوسیله
whereby
U
که بوسیله ان
thruogh the a of
U
بوسیله
by dint of
U
بوسیله
municipally
U
بوسیله شهرداری
electrically
U
بوسیله برق
hydrolysis
U
تجزیه بوسیله اب
hydromancy
U
تفال بوسیله اب
by wire
U
بوسیله تلگراف
per pais
U
بوسیله مملکت
by the f.
U
بوسیله لمس
by depty
U
بوسیله نماینده
per pais
U
بوسیله کشور
traingulation
U
پیمایش بوسیله مثلثات
seagirt
U
محصور بوسیله دریا
churn
U
بوسیله اسباب گردنده
diathermy
U
معالجه بوسیله حرارت
infiltration
U
پالایش بوسیله تراوش
lapped joint
U
اتصال بوسیله پوشش
churns
U
بوسیله اسباب گردنده
churned
U
بوسیله اسباب گردنده
brews
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
leaching
U
تصفیه بوسیله شستشو
hydromancer
U
تفال زننده بوسیله اب
to pick thanks
U
بوسیله سخن چینی
patent
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
eluviation
U
انتقال بوسیله بادوباران
intuitively
U
بوسیله درک مستقیم
patenting
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
hydrolyze
U
بوسیله اب تجزیه شدن
semaphore
U
مخابره بوسیله پرچم
aerotherapeutics
U
معالجه بوسیله هوا
aeromancy
U
تفال بوسیله هوا
pouring
U
تراوش بوسیله ریزش
in propria persona
U
بوسیله خود شخص
poured
U
تراوش بوسیله ریزش
pour
U
تراوش بوسیله ریزش
galvanography
U
روی مس بوسیله اندودکهربایی
phototypography
U
چاپ بوسیله عکسبرداری
windswept
U
بوسیله باد جاروشده
dragonnades
U
بوسیله سواره نظام
postage
U
حمل بوسیله پست
to scent out
U
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
brew
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
windblown
U
در حرکت بوسیله باد
photogelatin process
U
چاپ بوسیله ژلاتین
electric chair
U
اعدام بوسیله برق
sent via e-mail
U
بوسیله ایمیل فرستاده شد
electromotive
U
متحرک بوسیله برق
pipeage
U
ترابری بوسیله لوله
pours
U
تراوش بوسیله ریزش
pipe down
U
بوسیله شیپور یا نای
pipage
U
ترابری بوسیله لوله
self administered
U
اداره شونده بوسیله خویشتن
lightproof
U
غیرقابل نفوذ بوسیله نور
electrometallurgy
U
ذوب فلزات بوسیله برق
telekinesis
U
حرکت اجسام بوسیله ارواح
grout stop
U
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
self service
U
کمک بوسیله خود شخص
self-service
U
کمک بوسیله خود شخص
electro magnetism
U
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
lyophiled
U
خشک شده بوسیله انجمادسخت
hit wicket
U
انداختن میله بوسیله خودتوپزن
lyophil
U
خشک شده بوسیله انجمادسخت
intercommunication system
U
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
rainwash
U
شستشوی چیزی بوسیله باران
radiophotograph
U
انتقال عکس بوسیله رادیو
rainwash
U
شسته شده بوسیله باران
string
U
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
embolic
U
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
the block
U
مردن بوسیله گردن زنی
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
steam propulsion of ships
U
راندن کشتی ها بوسیله بخار
lip-reads
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
self appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
photomap
U
نقشه برداری بوسیله عکاسی
in law
U
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
by no one else
U
از
[بوسیله]
هیچ کسی دیگر
radiogram
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
mail order
U
سفارش کالا بوسیله پست
roentgenoscopy
U
معاینه بوسیله اشعه مجهول
pyretotherapy
U
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com