English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
oxyhydrogen blowpipe U بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oxyhydrogen U اکسیژن امیخته به ایدروژن
incorporating mill U کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
oxy hydrogen blowpipe U بوری زرگری
blow torch U بوری زرگری یا جوشکاری نیچه
tragi comedy U نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
compound bending U خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
oxygen convertor U مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
oxygenize U با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
muriatic U دارای ایدروژن و کلورین
goldworking U زرگری
sham quarrel U جنگ زرگری
maximal oxygen consumption per minute U حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
blowpipe U بوری
blowpipes U بوری
blow pipe U بوری
blond U بوری
multi jet blowpipe U بوری چند شعله
deoxygenate U اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
maximal aerobic power U بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen consumption U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen uptake U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
pay dirt U خاک زرگری یا خاک معدن قابل استفاده
professional slang U زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mixed U امیخته
medleys U امیخته
portmanteaux U امیخته
portmanteaus U امیخته
medley U امیخته
mixtures U امیخته
zygose U امیخته
portmanteau U امیخته
mixture U امیخته
interwrought U در هم امیخته
motley U امیخته
mixed mode U باب امیخته
mixed crystal U کریستال امیخته
mixed gas U گاز امیخته
mixed tides U کشندهای امیخته
mixed number U عدد امیخته
immiscible U امیخته نشدنی
coalescent U بهم امیخته
impanate U امیخته بنان
cold mix U امیخته سرد
mincemeat U قیمه امیخته باکشمش
chrism U روغن امیخته بابلسان
lemon squash U شربت امیخته ازابلیمووسوداواتر
prank U شوخی امیخته بافریب
mixed mode experssion U عبارت امیخته یاب
oil is immiscible with water U روغن با اب امیخته نمیشود
gold amalgam U جیوه امیخته بازر
pranks U شوخی امیخته بافریب
phonendoscope U شنیده میشوند
deep laid U امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
d. butter U کره اب کرده و امیخته با ارد
mixed mode macro U درشت دستور امیخته باب
mixed radix notation U نشان گذاری امیخته مبنا
neo platonism U فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
poudrette U کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
boxes are made of wood U جعبه ها از چوب ساخته میشوند
plastic zone U منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
loam U خاک رس وشن که با گیاه پوسیده امیخته باشد
lingua franca U زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
lingua francas U زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
law french U اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
think piece U مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
single U استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
alluvial deposit U موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
avoirdupois U اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
omnim gatherum U امیختگی چندین چیز باهم توده امیخته جنگ
ingratiatory U طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
imbroglio U قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
imbroglios U قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
pronominal adjective صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
bird's eye perspective U پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
plasmodium U نوعی از پلاسمودیدها که انگل یاختههای خون میشوند
empyreal air U اکسیژن
oxygen carrier U اکسیژن بر
oxygen U اکسیژن
oxybiont U اکسیژن زی
phonoscope U التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
data link U راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
ballistic U مربوط بعلم حرکت اجسامی که درهوا پرتاپ میشوند
reversal U نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
reversals U نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
back plate U صفحه متحرکی که سیلندرچرخ و کفشکها روی ان سوار میشوند
in love - engaged - married U عاشق . نامزد . متاهل [مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
hauls U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauling U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauled U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
kamptulicon U یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
deoxidate U بی اکسیژن کردن
oxygenize U با اکسیژن امیختن
atmospheric oxygen U اکسیژن هوا
oxygen deficit U کمبود اکسیژن
oxygen debt U وام اکسیژن
deoxygenation U اکسیژن زدایی
oxygenization U اکسیژن دهی
oxygenation U امیزش با اکسیژن
steno oxibiant U اکسیژن کم تاب
oxygen extraction U جذب اکسیژن
oxygenation U ترکیب با اکسیژن
deoxidize U بی اکسیژن کردن
oxygen deficit U کسر اکسیژن
deoxidation U اکسیژن گیری
oxygenation U اکسیژن زنی
anoxia U کمبود اکسیژن
oxygenates U اکسیژن امیختن
lox U اکسیژن مایع
oxyacetylene welding U جوش اکسیژن
oxidization U ترکیب با اکسیژن
oxygenate U اکسیژن امیختن
oxidation U ترکیب با اکسیژن
liquid oxygen U اکسیژن مایع
oxygen cylinder U سیلندر اکسیژن
oxygen U اکسیژن دار
oxygen U گاز اکسیژن
oxygenates U اکسیژن زدن
liquid exygen U اکسیژن مایع
oxygenate U اکسیژن زدن
oxygenating U اکسیژن زدن
oxygen debt U بدهی اکسیژن
oxygenating U اکسیژن امیختن
oxygen cylinder U مخزن اکسیژن
oxygen ration U نسبت اکسیژن
acidity coefficient U نسبت اکسیژن
acidic oxide U اکسیژن اسیدی
oxygenated U اکسیژن امیختن
oxygenated U اکسیژن زدن
coated chippings U خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
forlorn hope U دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
bulb root U وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
herdic U کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
periodicals U مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
green manure U گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
eudiometry U سنجش اکسیژن هوا
hypoxemia U کاهش اکسیژن بافت
oxygen acid U اسید اکسیژن دار
rebreather U سیستم اکسیژن مداربسته
maxvo U بیشینه اکسیژن مصرفی
maxvo U حداکثر اکسیژن مصرفی
oxyacid U اسید اکسیژن دار
hypoxia U کاهش اکسیژن بافت
c.o.d U نیاز شیمیایی به اکسیژن
aqualung U دستگاه تنفس اکسیژن
oxidising U با اکسیژن ترکیب کردن
chemical oxygen demand U نیاز شیمیایی اکسیژن
oxides U ماده شیمیایی از اکسیژن
oxidize U با اکسیژن ترکیب کردن
oxidizes U با اکسیژن ترکیب کردن
oxidizing U با اکسیژن ترکیب کردن
acetylene oxygen flame U شعله استیلن اکسیژن
oxidises U با اکسیژن ترکیب کردن
volcanize U جوش اکسیژن زدن
aqualungs U دستگاه تنفس اکسیژن
oxidised U با اکسیژن ترکیب کردن
oxide U ماده شیمیایی از اکسیژن
windbreaks U درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
windbreak U درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
eft U سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
therein U دران
b.o.d U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biochemical oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
hypoxia U کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
deoxidize U از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
biological oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
anchor block U بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
zeeman U پدیدهای که در ان هر یک ازطیفهای خطی با عبور ازمیدان مغناطیسی به دو یاچند جزء تجزیه میشوند
palatals U حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظ میشوند
offing U دران نزدیکی ها
thereabout U دران حدود
therabout U دران حدود
slideway U راهی که دران سر
presentationism U عقیده باینکه چیزهای واقعی هنگام درک در مغز انسان نمایش داده میشوند
His sculptures blend into nature as if they belonged there. U مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
blended U شکل ایرودینامیکی که در ان اجزاء اصلی بدون هیچ خط یاحد و مرز مشخصی به یکدیگرمتصل میشوند
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
lift strut U پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
lift wire U سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
acyl oxygen fission U گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
oxidation U عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
nitrous acid U اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
monoxide U اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
tetroxide U ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
then U انگاه دران هنگام
therewith U دران هنگام بدانوسیله
nautch U که دران رقاص میرقصند
it is not subject to review U دران روا نیست
aluminum paste U تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
stratus U لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
The room is stuffy. U هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
vulcanization U حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
i had no voice in that matter U من دران قضیه رایی نداشتم
polytony U ایجادچند لحن دران واحد
scrinium U لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
thereis not a p of truth init U ذرهای راستی دران نیست
errors slipped in U اشتباهاتی دران راه یافت
swimming bath U تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com