English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
appropriation U بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
competroller U سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
provide for in the budget U در بودجه پیش بینی کردن
preliminary budget forecast U پیش بینی مقدماتی بودجه
to p for a sum in the budget U مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
slush fund U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush funds U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
disposable personal income U درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
budgets U بودجه
budget line U خط بودجه
appropriation symbol U کد بودجه
budgeted U بودجه
budget U بودجه
possibilities line U خط بودجه
unfunded U بی بودجه
budget cycle U گردش بودجه
budget balance U تعادل بودجه
cash budget U بودجه نقدی
current budget U بودجه جاری
cyclical budget U بودجه ادواری
preliminary budget U بودجه ابتدائی
family budget U بودجه خانوار
family budget U بودجه خانواده
municipal budget U بودجه شهرداری
operating budget U بودجه عملیاتی
cyclical budget U بودجه دورانی
budgeting U بودجه ریزی
preliminary budget U بودجه مقدماتی
budget balance U توازن بودجه
budget bureau U دفتر بودجه
budget surplus U اضافه بودجه
unified budget U بودجه واحد
budgetary appropriations U تخصیص بودجه
budgetary control U کنترل بودجه
margin U بودجه احتیاطی
margins U بودجه احتیاطی
government dificit surplus U کسر بودجه
state budget U بودجه دولت
government budget U بودجه دولت
unbalanced budget U بودجه نامتوازن
capital budget U بودجه سرمایهای
budget surplus U مازاد بودجه
budget process U مراحل بودجه
budget process U فرایند بودجه
variable budget U بودجه متغیر
budget ceiling U سقف بودجه
budget comittee U گروه بودجه
budget constraint U محدودیت بودجه
budget credit U اعتبار بودجه
budget cycle U مراحل بودجه
budget data U اطلاعات بودجه
budget deficit U کسری بودجه
budget deficit U کسر بودجه
budget determinant U تعیین بودجه
budget execution U اجرای بودجه
budget expenditures U مخارج بودجه
budget period U دوره بودجه
budget period U زمان بودجه
capital budget U بودجه تاسیساتی
national budget U بودجه ملی
deficits U کسر بودجه
budgetary U مربوط به بودجه
flexible budget U بودجه متغیر
appropriation limitation U محدودیت بودجه
administrative budget U بودجه اداری
deficit U کسر بودجه
development budget U بودجه عمرانی
program budget U بودجه برنامهای
balanced budget U بودجه متوازن
financial budget U بودجه مالی
appropriation U اختصاص بودجه
fixed budget U بودجه ثابت
military funds U بودجه نظامی
annual budget U بودجه سالانه
household budget U بودجه خانوار
national economic budget U بودجه اقتصادی ملی
budget classification U طبقه بندی بودجه
cyclically balanced budget U بودجه متوازن ادواری
command budget estimate U براورد بودجه یکان
balanced budget theorem U قضیه بودجه متوازن
capital budgeting U بودجه بندی سرمایه
naval appropriation bill U بودجه نیروی دریایی
flexible budget U بودجه انعطاف پذیر
operating budget U بودجه بهره برداری
apportionment U واگذاری سهمیه بودجه
deficit financing U تامین کسر بودجه
budget directive U دستورالعمل تهیه بودجه
budgeteer U تهیه کننده بودجه
budgeter U تهیه کننده بودجه
The budget deficit of 1980 . U کسر بودجه سا ل1980
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
deficit financing U تامین مالی از راه کسر بودجه
multiplier effect of a balanced budget U اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
appropriation language U شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
The welfare budget has been cut down. U از بودجه رفاهی مقداری زده اند
planning programming budgetting U نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
budgetary control U کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
capital budget U بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
balanced budget multiplier U ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
peace dividend U ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
profiled U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
net revenue U درامد خالص
net income U درامد خالص
net national income U درامد خالص ملی
national net income U درامد خالص ملی
business income U درامد خالص تجارتی
net tax revenue U خالص درامد مالیاتی
income distribution U توزیع درامد
distribution of income U توزیع درامد
redistribution of income U توزیع دوباره درامد
unequal distribution of income U توزیع نابرابر درامد
personal distribution U توزیع درامد فردی
theory of income distribution U نظریه توزیع درامد
size distribution of income U توزیع درامد مقداری
uneven distribution of income U توزیع نابرابر درامد
nonappropriated funds U اعتبارات غیر سازمانی اعتبارات تعهد نشده
size distribution of income U توزیع درامد برحسب مقدار
income and expenditure U درامد و هزینه
cost of distribution U هزینه توزیع
cost saving U درامد حاصل از تقلیل هزینه
below the line U درامد یا هزینه غیر مترقبه
distribution cost U هزینه توزیع کالا
target discrimination U قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
systems analysis U ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
engel's law U قانون عدم تطابق درامد با مقدار هزینه
expected rate of net profits U نرخ سود خالص پیش بینی شده
pareto distribution U در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
estimated cost U هزینه پیش بینی شده
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
bus U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
dificiency U نقصان درامد و عدم کفایت مبلغ پیش بینی شده جهت اجرای کار
poisson distribution U این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
chapman region U منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
approvingly U مصوبه
approved U مصوبه
sanctioned laws U قوانین یا مقررات مصوبه
budgetary accounts U حسابهای تخمینی
off the shelf U تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
finished product U محصولات اماده برای توزیع ومصرف
independent in come U درامد مرتب که شخص را ازکارکردن برای زندگانی بی نیازمیسازد
soldier's deposits U حسابهای پس انداز سربازان
outstanding accounts U حسابهای پرداخت نشده
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
provisor U کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
pay up U حسابهای معوقه را تسویه کردن
general purpose machine U دستگاه برای اهداف مختلف
hydraulic fluid U سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
nitro U مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
bespoke software U نرم افزاری بکه برای یک نیاز خالص مصرف کننده نوشته شده است
all purpose machine U دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال
country file U را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
user cost of capital U هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
routing identifier U نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
interrogations U ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
interrogation U ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
ready reckoner U کتابچه یاجدولی که حسابهای عمل شده واماده دران موجوداست
permutation U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
permutations U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
Klamath U نام کد برای گونه کم هزینه پردازنده Intel pention
flags U جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
flag U جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
burse U بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
personal U ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
filters U الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
sergeanty U انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
filter U الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
connects U هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
connect U هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
keystroke U شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
passing place U محل پیش بینی شده برای تلاقی در راههای شوسهای
intercept point U نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی
stereogram U یک زوج عکس استریوسکوپی توجیه شده برای برجسته بینی
identifier U مجموعه حروف برای اختلف دادن بین بلاکهای داده مختلف یا فایل ها
color code U روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
alphageometric U که ترمینال متن برای نمایش الگوهای مختلف گرافیکی و حروف درست میکند
adaptations U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptation U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
international standards organization U سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
cut corners <idiom> U [زمانی که چیزی برای صرفه جویی در هزینه به طور بد انجام شده است]
fund code U کد اعتبارات
account code U کد اعتبارات
holding pattern U کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com