English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
capital budget U بودجه تاسیساتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
appropriation U بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
capital outlays U هزینههای تاسیساتی
permanent structures U به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
civil works U امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
capital outlays U هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
budgets U بودجه
possibilities line U خط بودجه
appropriation symbol U کد بودجه
unfunded U بی بودجه
budget line U خط بودجه
budget U بودجه
budgeted U بودجه
budget surplus U مازاد بودجه
cyclical budget U بودجه ادواری
cyclical budget U بودجه دورانی
development budget U بودجه عمرانی
current budget U بودجه جاری
cash budget U بودجه نقدی
budget surplus U اضافه بودجه
budgetary appropriations U تخصیص بودجه
capital budget U بودجه سرمایهای
budgetary control U کنترل بودجه
family budget U بودجه خانواده
family budget U بودجه خانوار
unified budget U بودجه واحد
unbalanced budget U بودجه نامتوازن
program budget U بودجه برنامهای
preliminary budget U بودجه مقدماتی
preliminary budget U بودجه ابتدائی
operating budget U بودجه عملیاتی
national budget U بودجه ملی
municipal budget U بودجه شهرداری
military funds U بودجه نظامی
household budget U بودجه خانوار
government dificit surplus U کسر بودجه
state budget U بودجه دولت
government budget U بودجه دولت
flexible budget U بودجه متغیر
fixed budget U بودجه ثابت
financial budget U بودجه مالی
variable budget U بودجه متغیر
budget process U مراحل بودجه
margins U بودجه احتیاطی
budget comittee U گروه بودجه
budget ceiling U سقف بودجه
budget bureau U دفتر بودجه
budget balance U توازن بودجه
budget balance U تعادل بودجه
balanced budget U بودجه متوازن
appropriation limitation U محدودیت بودجه
margin U بودجه احتیاطی
appropriation U اختصاص بودجه
annual budget U بودجه سالانه
administrative budget U بودجه اداری
deficits U کسر بودجه
deficit U کسر بودجه
budgeting U بودجه ریزی
budgetary U مربوط به بودجه
budget constraint U محدودیت بودجه
budget credit U اعتبار بودجه
budget cycle U گردش بودجه
budget determinant U تعیین بودجه
budget deficit U کسر بودجه
budget execution U اجرای بودجه
budget deficit U کسری بودجه
budget data U اطلاعات بودجه
budget cycle U مراحل بودجه
budget expenditures U مخارج بودجه
budget period U دوره بودجه
budget period U زمان بودجه
budget process U فرایند بودجه
The budget deficit of 1980 . U کسر بودجه سا ل1980
national economic budget U بودجه اقتصادی ملی
naval appropriation bill U بودجه نیروی دریایی
operating budget U بودجه بهره برداری
budget directive U دستورالعمل تهیه بودجه
budgeteer U تهیه کننده بودجه
budgeter U تهیه کننده بودجه
apportionment U واگذاری سهمیه بودجه
deficit financing U تامین کسر بودجه
flexible budget U بودجه انعطاف پذیر
cyclically balanced budget U بودجه متوازن ادواری
balanced budget theorem U قضیه بودجه متوازن
budget classification U طبقه بندی بودجه
capital budgeting U بودجه بندی سرمایه
command budget estimate U براورد بودجه یکان
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
provide for in the budget U در بودجه پیش بینی کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
preliminary budget forecast U پیش بینی مقدماتی بودجه
appropriation language U شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
multiplier effect of a balanced budget U اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
capital budget U بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
budgetary control U کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
to p for a sum in the budget U مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
competroller U سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
The welfare budget has been cut down. U از بودجه رفاهی مقداری زده اند
balanced budget multiplier U ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
planning programming budgetting U نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
deficit financing U تامین مالی از راه کسر بودجه
peace dividend U ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
slush fund U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush funds U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com