Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
window shop
U
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
window shopper
U
کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
keek
U
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
consolidation container
U
کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
branded goods
U
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
Laundry / Dry cleaners
U
مغازه لباسشویی و مغازه خشکشویی
producer's goods
U
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
shopped
U
مغازه گردی کردن دکه
shop
U
مغازه گردی کردن دکه
shoplifting
U
بلند کردن جنس از مغازه
shops
U
مغازه گردی کردن دکه
intercoastal
U
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
shoplifting
U
دزدی از دکانها و مغازه ها سرقت از دکانها و مغازه ها
displaying
U
ویترین
cabinet-window
U
ویترین
display
U
ویترین
showcasing
U
ویترین
showcases
U
ویترین
showcased
U
ویترین
displays
U
ویترین
displayed
U
ویترین
showcase
U
ویترین
window
U
ویترین دریچه
stallboard riser
U
پاخور ویترین
window dress
U
پشت ویترین گذاشتن
show case
U
ویترین جعبه اینه
universal
U
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
perishable goods
U
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
gloats
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me
U
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
interpolating
U
درون یابی کردن
interpolate
U
درون یابی کردن
interpolated
U
درون یابی کردن
interpolates
U
درون یابی کردن
subverted
U
درون واژگون سازی کردن
fullest
U
پر کردن درون چیزی تا حد امکان
subvert
U
درون واژگون سازی کردن
subverting
U
درون واژگون سازی کردن
full
U
پر کردن درون چیزی تا حد امکان
subverts
U
درون واژگون سازی کردن
to plagiarize
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to copy
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to crib
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to look on with
U
نگاه کردن
to look daggers
U
چپ چپ نگاه کردن
to set eyes on
U
نگاه کردن
eye
U
نگاه کردن
squinted
U
چپ نگاه کردن
stare
U
رک نگاه کردن
stared
U
رک نگاه کردن
stares
U
رک نگاه کردن
eying
U
نگاه کردن
eyes
U
نگاه کردن
eyeing
U
نگاه کردن
regards
U
نگاه کردن
to dwell on
U
نگاه کردن
squinny
U
کج کج نگاه کردن
leering
U
نگاه کج کردن
leers
U
نگاه کج کردن
leer
U
نگاه کج کردن
sees
U
نگاه کردن
see
U
نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look.
U
چپ چپ نگاه کردن
leered
U
نگاه کج کردن
dirty look
<idiom>
U
چپ چپ نگاه کردن
regard
U
نگاه کردن
regarded
U
نگاه کردن
squint
U
چپ نگاه کردن
squints
U
چپ نگاه کردن
to watch
U
نگاه کردن
ogle
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogles
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogling
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
feed
U
مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
feeds
U
مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
peeked
U
زیرچشمی نگاه کردن
gorgonize
U
خیره نگاه کردن
goggling
U
چپ نگاه کردن گشتن
peek
U
زیرچشمی نگاه کردن
look about
U
بهر سو نگاه کردن
keek
U
نگاه دزدانه کردن
look up
U
نگاه کردن مراجعهای
peeks
U
زیرچشمی نگاه کردن
goggle
U
چپ نگاه کردن گشتن
goggled
U
چپ نگاه کردن گشتن
peeking
U
زیرچشمی نگاه کردن
glim
U
نگاه اجمالی کردن
glared
U
خیره نگاه کردن
glares
U
خیره نگاه کردن
gaze
U
خیره نگاه کردن
pry
U
فضولانه نگاه کردن
pry
U
بادقت نگاه کردن
pries
U
فضولانه نگاه کردن
pries
U
بادقت نگاه کردن
pried
U
فضولانه نگاه کردن
pried
U
بادقت نگاه کردن
glowers
U
خیره نگاه کردن
glowering
U
خیره نگاه کردن
glowered
U
خیره نگاه کردن
glower
U
خیره نگاه کردن
glows
U
نگاه سوزان کردن
glowed
U
نگاه سوزان کردن
glow
U
نگاه سوزان کردن
look
U
نگاه کردن نگریستن
looked
U
نگاه کردن نگریستن
gaze
U
بادقت نگاه کردن
gazed
U
خیره نگاه کردن
gazed
U
بادقت نگاه کردن
stares
U
خیره نگاه کردن
stared
U
خیره نگاه کردن
stare
U
خیره نگاه کردن
peering
U
با دقت نگاه کردن
peered
U
با دقت نگاه کردن
peer
U
با دقت نگاه کردن
glare
U
خیره نگاه کردن
skew
U
منحرف کج نگاه کردن
skewing
U
منحرف کج نگاه کردن
skews
U
منحرف کج نگاه کردن
gazing
U
بادقت نگاه کردن
gazing
U
خیره نگاه کردن
gazes
U
بادقت نگاه کردن
to look at each other
U
به یکدیگر نگاه کردن
gazes
U
خیره نگاه کردن
looks
U
نگاه کردن نگریستن
gawk
U
بی خیال نگاه کردن
gape
U
خیره نگاه کردن
to look through ones fingers
U
نگاه دزدانه کردن
to look forward
U
نگاه کردن انتظارداشتن
to look down
U
با نگاه مطیع کردن
gape
U
باشگفتی نگاه کردن
to look behind
U
پشت سر را نگاه کردن
gawks
U
احمقانه نگاه کردن
to look a bout
U
بهر سو نگاه کردن
gawking
U
احمقانه نگاه کردن
to have a look at something
U
بچیزی نگاه کردن
squinny
U
زیرچشمی نگاه کردن
gawking
U
بی خیال نگاه کردن
gawked
U
احمقانه نگاه کردن
gawked
U
بی خیال نگاه کردن
gawk
U
احمقانه نگاه کردن
gawks
U
بی خیال نگاه کردن
gaped
U
باشگفتی نگاه کردن
to run through
U
نگاه اجمالی کردن در
gloat
U
خیره نگاه کردن
to look at somebody askance
U
به کسی چپ چپ نگاه کردن
to make eyes at
U
عاشقانه نگاه کردن
gloated
U
خیره نگاه کردن
gloating
U
خیره نگاه کردن
thumb one's nose
<idiom>
U
با تنفر نگاه کردن
gloats
U
خیره نگاه کردن
to stael a look
U
دزدانه نگاه کردن
gaping
U
خیره نگاه کردن
gapes
U
باشگفتی نگاه کردن
gaping
U
باشگفتی نگاه کردن
gapes
U
خیره نگاه کردن
gaped
U
خیره نگاه کردن
cold boot
U
روشن کردن کامپیوتر و بارکردن سیستم عامل به درون ان
peeped
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
glowers
U
اخم کردن نگاه خیره
leered
U
از گوشه چشم نگاه کردن
leer
U
از گوشه چشم نگاه کردن
leers
U
از گوشه چشم نگاه کردن
leering
U
از گوشه چشم نگاه کردن
retains
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
gaze
U
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
gazed
U
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
gazes
U
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
celebrates
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
gazing
U
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
celebrate
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrating
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
retaining
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
snoops
U
نگاه تجسس امیز کردن
snooping
U
نگاه تجسس امیز کردن
glowered
U
اخم کردن نگاه خیره
glower
U
اخم کردن نگاه خیره
to look one up and down
U
بالاوپایین کسیرا نگاه کردن
gawp
U
مات و احمقانه نگاه کردن
give someone a black look
U
با خشم به کسی نگاه کردن
to look forward expectantly to the future
U
با انتظار به آینده نگاه کردن
gawped
U
مات و احمقانه نگاه کردن
gawping
U
مات و احمقانه نگاه کردن
gawps
U
مات و احمقانه نگاه کردن
oeillade
U
با کرشمه نگاه کردن غمزه
glowering
U
اخم کردن نگاه خیره
to drink in with ones eyes
U
بچشم خریداری نگاه کردن
snooped
U
نگاه تجسس امیز کردن
snoop
U
نگاه تجسس امیز کردن
retained
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
retain
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
languishing
U
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
keep tabs on
<idiom>
U
نگاه کردن ،زیر نظرگرفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com