English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
disembarkation U به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ship to shore U حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
detrain U از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
landing beach U ساحل پیاده شدن
shoring U پیاده شدن در ساحل
landing forces U نیروها پیاده شونده به ساحل
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landings U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
alighting area U نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
landing party U گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing attack U تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
touchdown U درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
touchdowns U درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
overhauling U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
grenadier U سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing schedule U برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
disembarked U پیاده کردن
set down U پیاده کردن
dismounting U پیاده کردن
dismounts U پیاده کردن
disembarking U پیاده کردن
disembarks U پیاده کردن
unset U پیاده کردن
dismantled U پیاده کردن
take down U پیاده کردن
dismantlement U پیاده کردن
dismount U پیاده کردن
dismantles U پیاده کردن
dismantling U پیاده کردن
dismantle U پیاده کردن
demodulation U پیاده کردن
disembark U پیاده کردن
disassemble U پیاده کردن
pedestrianising U پیاده روی کردن
pedestrianize U پیاده روی کردن
To implement a project. U طرحی را پیاده کردن
pedestrianized U پیاده روی کردن
pads U پیاده سفر کردن
disassembly U پیاده کردن موتور
pedestrianizing U پیاده روی کردن
dismantling U پیاده کردن موتور
pedestrianizes U پیاده روی کردن
dismantle U پیاده کردن موتور
staking U پیاده کردن مسیر
dismantled U پیاده کردن موتور
dismount U پیاده کردن یا شدن
pad U پیاده سفر کردن
setting out U پیاده کردن مسیر
dosmount command U فرمان پیاده کردن
setting out U پیاده کردن نقشه
pedestrianised U پیاده روی کردن
pedestrianises U پیاده روی کردن
dismantles U پیاده کردن موتور
dismounts U پیاده کردن یا شدن
dismounting U پیاده کردن یا شدن
salvage U پیاده کردن کامل قطعات
walked U گردش کردن پیاده رفتن
walk U گردش کردن پیاده رفتن
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
walks U گردش کردن پیاده رفتن
dismounting U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
salvaged U پیاده کردن کامل قطعات
salvages U پیاده کردن کامل قطعات
salvaging U پیاده کردن کامل قطعات
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
disassembly order U روش پیاده کردن وسیله
removable U قابل سوار و پیاده کردن
dismounts U پیاده کردن قطعات و وسایل
terminal U محل پیاده وسوار کردن بارها
removal U از بین بردن برداشتن پیاده کردن
terminals U محل پیاده وسوار کردن بارها
disassemble U پیاده کردن موتور اتومبیل جداکردن
debarkation U تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
tramped U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramp U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramps U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
air landing U پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
ramp U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
peg out U کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
administrative landing U پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
ramps U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
transit area U منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
take to pieces U پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
roll up U پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
overhauls U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
overhauling U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
doctrines U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
doctrine U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
pedestrian U پیاده
infantry U پیاده
footpath U پیاده رو
peripatetic U پیاده رو
foot bridge U پل پیاده رو
side walk U پیاده رو
afoot U پیاده
foot bank U پیاده رو
walkways U پیاده رو
walkway U پیاده رو
sidewalks U پیاده رو
foot slogger U پیاده
footway U پیاده رو
ganway U پل پیاده رو
footer U پیاده رو
pedestrians U پیاده
foot infantry U پیاده
sidewalk U پیاده رو
paths U پیاده رو
impledge U پیاده
pavement U پیاده رو
infantry man U پیاده
walks U پیاده رو
walked U پیاده رو
pavements U پیاده رو
walk U پیاده رو
path U پیاده رو
dismounted U پیاده
footpaths U پیاده رو
on of U پیاده
pedestrian bridge U پل پیاده رو
pignorate U پیاده
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
unhorse U از اسب افتادن یا پیاده شدن اسب را از گاری یا درشگه باز کردن
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
to pad it U پیاده رفتن
footbridge U پل پیاده روها
to pad aroad U پیاده رفتن
skirmisher U پیاده نظام
pad U دزد پیاده
implementation U پیاده سازی
on foot U به صورت پیاده
counterpawn U پیاده متقابل
pads U دزد پیاده
footbridge U پل پیاده روی
hump U پیاده روی
impledge U پیاده شطرنج
pedestrianism U پیاده روی
infantry U پیاده نظام
to ride shanks's mare U پیاده رفتن
humps U پیاده روی
humping U پیاده روی
footbridges U پل پیاده روی
footbridges U پل پیاده روها
on foot U پای پیاده
to pad the hoof U پیاده رفتن
infantry U سرباز پیاده
foot passenger U مسافر پیاده
wayfarers U مسافر پیاده
kerb U حاشیه پیاده رو
mechanized U پیاده زرهی
armored infantry U پیاده مکانیزه
armored infantry U پیاده زرهی
to get off U پیاده شدن از
rifle man U سرباز پیاده
alight U پیاده شدن
alighted U پیاده شدن
alighting U پیاده شدن
promotions U ترفیع پیاده
turnable foot bridge U پل پیاده رو گردان
alights U پیاده شدن
promotion U ترفیع پیاده
disembarks U پیاده شدن
disembarking U پیاده شدن
regiment of f. U هنگ پیاده
hike U پیاده روی
get down U پیاده شدن
hiked U پیاده روی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com