English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
allocate U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fractional U اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
paint program U نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
permutations U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
permutation U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
compacted U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compact U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacts U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacting U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
multidimensional U زبان برنامه نویسی که به روشهای مختلف نمایش داده میشود
paints U پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
paint U پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
multiple U حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
storage U نحوه اختصاص حافظه به کاربران مختلف , مثل برنامه ها , متغیرها, داده ,.....
allocation U تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف
allocations U تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف
charted U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination U قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charts U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis U ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
blocage U [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable U مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis U همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
sna U روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند ونیز سخت افزارهای مختلف برای ارتباط
heterogeneous network U سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
fdm U انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
differential cost analysis U تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
function U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common U درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
systems network architecture U روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
busses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies U انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency U انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous U مختلف الجنس و مختلف النوع
profile U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
highway U خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways U خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design U طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
decollate U جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
discrepant U مختلف
varying U مختلف
off U مختلف
diverse U مختلف
sundry U مختلف
dissimilar U مختلف
miscellaneous U مختلف
various U مختلف
variegated U مختلف
divergent U مختلف
disparate U مختلف
miscellaneous works U کارهای مختلف
several U جدا مختلف
half caste U ازنژاد مختلف
diversely U به اشکال مختلف
half breed U از نژاد مختلف
variant U گوناگون مختلف
heterochromatic U مختلف اللون
diverse U مختلف مخالف
polyphyletic U از نژادهای مختلف
polyphyletic U مختلف الاجداد
variate U مختلف کردن
variously U بطور مختلف
two discrepant stories U دو حکایت مختلف
asynchronous U مختلف الزمان
plugs U ورودی که به وسایل مختلف
various books U کتابهای گوناگون یا مختلف
interrace U بین نژادهای مختلف
variform U گوناگون مختلف الشکل
stages U مراحل مختلف یک موشک
rank and file U شئون مختلف نظامی
syntax U هم اهنگی قسمتهای مختلف
heterochromatic U دارای رنگهای مختلف
varisized U دارای اندازههای مختلف
play off <idiom> U رفتار مختلف با اشخاص
stage U مراحل مختلف یک موشک
plugging U ورودی که به وسایل مختلف
plug U ورودی که به وسایل مختلف
The various strata of society. U طبقات مختلف اجتماع
multi tone horn U بوق با اصوات مختلف
miscellanist U نویسنده مطالب مختلف
processes U مراحل مختلف چیزی
stock markets U بورس کالاهای مختلف
interracial U بین نژادهای مختلف
intercollegiate U بین کالجهای مختلف
process U مراحل مختلف چیزی
team tennis U بازیهای مختلف تنیس
internationals U مربوط به کشورهای مختلف
disjunctive U دارای دو شق مختلف فصلی
stock market U بورس کالاهای مختلف
eccentrics U مختلف المرکز بودن
run around <idiom> U گردش درمناطق مختلف
eccentric U مختلف المرکز بودن
multifarious U دارای انواع مختلف
international U مربوط به کشورهای مختلف
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
holdalls U جعبه اسبابهای مختلف
holdall U جعبه اسبابهای مختلف
diversiform U دارای اشکال مختلف
interbreed U نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
blocky U پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
byte U کامپیوتر با طول کلمه مختلف
multi rate meter U کنتور با چند نرخ مختلف
catamarans U قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
adapter U دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
bipolar U تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
general purpose machine U دستگاه برای اهداف مختلف
catamaran U قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
homonymous U دارای دویاچند معنی مختلف
fun house U محل سرگرمی وتفریحات مختلف
middling U اجناس مختلف از درجه متوسط
interstate U بین ایالتها وکشورهای مختلف
interstates U بین ایالتها وکشورهای مختلف
FTAM U بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
interdisciplinary U مربوط به رشتههای مختلف علمی
figure skate U اسکیت با انجام حرکات مختلف
polytechnic U وابسته به علوم عملی مختلف
polytechnics U وابسته به علوم عملی مختلف
allomorph U تصاریف مختلف کلمه یا فعل
outcross U امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
bytes U کامپیوتر با طول کلمه مختلف
polygenesis U پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
scatter around <idiom> U غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
cat's cradle U ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
caste U طبقات مختلف مردم هند
walleye U انواع مختلف اردک ماهی
walleyed U انواع مختلف اردک ماهی
castes U طبقات مختلف مردم هند
polytechnical U وابسته به علوم عملی مختلف
syncretic U تلفیق کننده عقاید مختلف
gather U دریافت داده از منابع مختلف
gathered U دریافت داده از منابع مختلف
stochastic U دارای تغییردر مواقع مختلف
all purpose machine U دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال
package U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packaged U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packages U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
family U محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
halftone U عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
halftones U عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
intermarriage U ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
separate opinion U رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
point U سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
eurybathic U قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
sprint relay U مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
country file U را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
variance U اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی
whistle stop U در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
whistle-stop U در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
circuit training U انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری
teratoma U تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
families U محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
inequilateral U دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع
beef cuts U قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
variations of temperature U اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
polytechnical U وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
pages U با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
playback rate scale factor U صوتی که با نرخ مختلف اجرا میشود
polytechnics U وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
collection U عمل دریافت داده از منابع مختلف
collections U عمل دریافت داده از منابع مختلف
masking U عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه
topology U روش اتصال عناصر مختلف شبکه
multiplex U داده و سیگنال کنترل در رزمانهای مختلف
paged U با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
pantheons U معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
polytechnic U وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
pantheon U معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
proteus U خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
integration U یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
page U با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
bus U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
toured U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
bussed U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
diachronic U تحمولات زبانی یک ملت درادوار مختلف تاریخ
tour U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
transistors U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
collage U اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
transistor U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
self supporting country U کشوری که از جهات مختلف به خودمتکی و از خارج بی نیازباشد
tours U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
collages U اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
interrogation U ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
intermarrying U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com