English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (1782 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
remand U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remanded U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remanding U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remands U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
repeals U احضار کردن احضار
repeal U احضار کردن احضار
countermanding U احضار کردن
countermands U احضار کردن
countermanded U احضار کردن
invoke U احضار کردن
invokes U احضار کردن
summon U احضار کردن
invoked U احضار کردن
invoking U احضار کردن
vouch U احضار کردن
summoned U احضار کردن
recalled U احضار کردن
countermand U احضار کردن
recall U احضار کردن
recalls U احضار کردن
processes U احضار کردن
process U احضار کردن
evoking U احضار کردن
evokes U احضار کردن
evoke U احضار کردن
to bring somebody back U کسی را احضار کردن
to call somebody back U کسی را احضار کردن
to order somebody back U کسی را احضار کردن
to summon somebody back U کسی را احضار کردن
to recall somebody U کسی را احضار کردن
citations U احضار احضار به بازپرسی
citation U احضار احضار به بازپرسی
conscripts U به خدمت وفیفه احضار کردن
summoned U فراخواندن احضار قانونی کردن
summon U فراخواندن احضار قانونی کردن
conscripting U به خدمت وفیفه احضار کردن
adduse U احضار کردن بگواهی خواستن
conscripted U به خدمت وفیفه احضار کردن
conscript U به خدمت وفیفه احضار کردن
compellation U عمل خطاب یا احضار کردن نام
recalls U فرا خواندن احضار لغو کردن
recalled U فرا خواندن احضار لغو کردن
recall U فرا خواندن احضار لغو کردن
muster U احضار کردن جمع اوری کردن
musters U احضار کردن جمع اوری کردن
mustering U احضار کردن جمع اوری کردن
mustered U احضار کردن جمع اوری کردن
countermanding U لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermands U لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermanded U لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermand U لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
converted U برگرداندن وارونه کردن
convert U برگرداندن وارونه کردن
reverses U برگرداندن پشت و رو کردن
reverse U برگرداندن پشت و رو کردن
vomits U استفراغ کردن برگرداندن
to tutn end for end U وارونه کردن برگرداندن
converting U برگرداندن وارونه کردن
reversed U برگرداندن پشت و رو کردن
turn over U وارونه کردن برگرداندن
to turn over U محول کردن برگرداندن
converts U برگرداندن وارونه کردن
vomit U استفراغ کردن برگرداندن
reversing U برگرداندن پشت و رو کردن
vomited U استفراغ کردن برگرداندن
to call a meeting of the board of directors U برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
to invert a fraction U برخهای را برگرداندن کسری را معکوس کردن
cite U احضار کردن استشهاد کردن
cites U احضار کردن استشهاد کردن
cited U احضار کردن استشهاد کردن
citing U احضار کردن استشهاد کردن
repristinate U بصورت اصلی برگرداندن دوباره بکر کردن
lockup U بازداشتگاه
lockups U بازداشتگاه
Brig U بازداشتگاه
house of detention U بازداشتگاه
concentration camps U بازداشتگاه
confinement facility U بازداشتگاه
penitentiaries U بازداشتگاه
concentration camp U بازداشتگاه
penitentiary U بازداشتگاه
lock up U بازداشتگاه
detention center U بازداشتگاه
concentration camp U بازداشتگاه اسرا
area confinement facility U بازداشتگاه منطقهای
detention barrack U بازداشتگاه نظامی
concentration camps U بازداشتگاه اسرا
barracoon U بازداشتگاه بردگان
pounded U بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
prison camp U بازداشتگاه بیرون شهر
disciplinary barracks U ندامتگاه بازداشتگاه نظامی
pounding U بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
pound U بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
pounds U بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
attendance center [British E] U بازداشتگاه نوجوانان [قانون]
Juvenile detention home [American E] U بازداشتگاه نوجوانان [قانون]
prison camps U بازداشتگاه بیرون شهر
concentration camp U بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
concentration camps U بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
penitentiaries U دار التادیب بازداشتگاه یا زندان مجرمین
penitentiary U دار التادیب بازداشتگاه یا زندان مجرمین
internment camp U بازداشتگاه غیر نظامیان اردوگاه پناهندگان
stalag U بازداشتگاه افسران و درجه داران زمان جنگ درالمان
arraign U احضار متهم زندانی به دادگاه جهت پاسخگویی به مفاد کیفرخواست تعقیب یا متهم کردن به طور اعم
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
summonses U احضار
convocation U احضار
convocations U احضار
calling U احضار
citations U احضار
recalling U احضار
summoning U احضار
vocations U احضار
vocation U احضار
summonsing U احضار
citation U احضار
summons U احضار
summonsed U احضار
function invocation U احضار تابع
banning U اگهی احضار
ban U اگهی احضار
bans U اگهی احضار
warning sign U علامت احضار
recalled U فراخوانی احضار
impeaching U احضار نمودن
invocations U حکم احضار
invocation U حکم احضار
recalls U فراخوانی احضار
impeaches U احضار نمودن
recall U فراخوانی احضار
ouija board U لوح احضار
summon U احضار فراخواستن
evocable U قابل احضار
arraign U احضار نمودن
summoner U احضار کننده
phantasmagoria U احضار روح
phantasmagorias U احضار روح
annunciator U زنگ احضار
spiritism U احضار روح
impeached U احضار نمودن
impeachment U احضار بدادگاه
drop annunciator U زنگ احضار
summoned U احضار فراخواستن
impeach U احضار نمودن
call to quarters U شیپور احضار
concentrations U تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
concentration U تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
annunciator wire U سیم زنگ احضار
subpoenaing U احضاریه حکم احضار
subpoenaed U احضاریه حکم احضار
spiritualism U اعتقاد به احضار ارواح
subpoena U احضاریه حکم احضار
seance U جلسه احضار روح
arraignment U احضار به محکمه تعقیب
subpoenas U احضاریه حکم احضار
gravity drop U زنگ احضار وزنی
at his call U بر حسب اخطار یا احضار او
venire faciac U حکم احضار به محکمه
automatic annunciator U زنگ احضار خودکار
to turn out U بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
evocations U احاله بدادگاه بالاتر احضار
call-up U شیپور احضار بخاطر اوردن
draftee U احضار شده به خدمت نظام
call-ups U شیپور احضار بخاطر اوردن
call up U احضار برای فعالیتهای نظامی
evocation U احاله بدادگاه بالاتر احضار
call-ups U احضار برای فعالیتهای نظامی
call-up U احضار برای فعالیتهای نظامی
call up U شیپور احضار بخاطر اوردن
adjutant's call U احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
regurgitates U برگرداندن
turnover U برگرداندن
translated U برگرداندن
blench U برگرداندن
to put a bout U برگرداندن
to send back U برگرداندن
send back U برگرداندن
translates U برگرداندن
upset U برگرداندن
to bring back U برگرداندن
evert U برگرداندن
averts U برگرداندن
replays U برگرداندن
averting U برگرداندن
reflecting U برگرداندن
reflects U برگرداندن
regurgitating U برگرداندن
regurgitate U برگرداندن
blenching U برگرداندن
diverging U برگرداندن
blenches U برگرداندن
reflect U برگرداندن
regurgitated U برگرداندن
blenched U برگرداندن
translate U برگرداندن
reset U برگرداندن
retorts U برگرداندن
dishonoring U برگرداندن چک
translating U برگرداندن
upsets U برگرداندن
dishonors U برگرداندن چک
upsetting U برگرداندن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com