Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
improvability
U
بهبود پذیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cold working
U
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
remission
U
بهبود
recoveries
U
بهبود
revival
U
بهبود
revivals
U
بهبود
recovery upturn
U
بهبود
improvement
U
بهبود
mending
U
بهبود
recovery
U
بهبود
advance
U
بهبود
progress
U
بهبود
improvement
U
بهبود
progression
U
بهبود
advances
U
بهبود ها
proceedings
U
بهبود ها
improvements
U
بهبود
pick up health
U
بهبود یافتن
meliorate
U
بهبود یافتن
to restorative to health
U
بهبود دادن
pull through
<idiom>
U
بهبود یافتن
improvement
U
بهبود دادن
up and about
<idiom>
بهبود یافتن
modifying
U
بهبود دادن
modify
U
بهبود دادن
modifies
U
بهبود دادن
recovery time
U
زمان بهبود
meliorism
U
بهبود طلبی
restore to health
U
بهبود دادن
meliorist
U
بهبود گرای
improvements
U
بهبود دادن
to look oneself again
U
بهبود یافتن
tempering quality
U
قابلیت بهبود
quick recovery
U
بهبود سریع
betterment
U
اصلاح بهبود
ameliorator
U
بهبود دهنده
ameliorative
U
بهبود یابنده
upgrading
U
بهبود امکانات
It'll be OK.
<idiom>
U
بهبود میابد!
look oneself again
U
بهبود یافتن
tempers
U
حالت بهبود
tempered
U
حالت بهبود
temper
U
حالت بهبود
improvable
U
بهبود پذیر
upgrades
U
بهبود امکانات
upgrade
U
بهبود امکانات
upgraded
U
بهبود امکانات
welfare state
U
دولت بهبود بخش
recovering
U
بهبود یافتن بازیابی
recoverable error
U
خطای قابل بهبود
recuperation
U
بهبود جبران خسارت
spontaneous remission
U
بهبود خود به خودی
spontaneous recovery
U
بهبود خود به خودی
recovers
U
بهبود یافتن بازیابی
improvised
U
بهبود سازی شده
recover
U
بهبود یافتن بازیابی
vulnerary
U
بهبود دهنده داروی زخم
digital darkroom
U
برنامهای برای بهبود تصویر
uprating
U
بهبود میزان کارائی
[مهندسی]
To recover. To get well.
U
خوب شدن ( بهبود یا فتن )
army ready material program
U
برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
to mend matters
U
کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
customises
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customised
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customize
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customized
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizes
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizing
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
shadow RAM
U
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
interface human machine interface
U
امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
enhancer
U
وسیله یا نرم افزاری که یک فرآیند یا محصول را بهبود می بخشد
customising
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
ActiveX
U
که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
to turn the corner
<idiom>
U
بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی
[اصطلاح روزمره]
human computer
U
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
HMI
U
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
HMI's
U
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
retrofit
U
بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان
dead
U
دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
enhance
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhancing
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhanced
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
prototypes
U
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
extend
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extending
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
normal
U
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
extends
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
whitcomb body
U
جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
prototype
U
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
pliability
U
خم پذیری
water absorption
U
آب پذیری
deliquescence
U
نم پذیری
bass response
U
بم پذیری
EIDE
U
مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد
field
U
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
add-ons
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
fields
U
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
add-on
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
fielded
U
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
miscibility
U
امتزاج پذیری
mensurability
U
پیمایش پذیری
verifiability
U
اثبات پذیری
versatility
U
تطبیق پذیری
maintainability
U
نگهداشت پذیری
magnetization curve
U
خم مغناطیس پذیری
magnetization
U
مغناطیس پذیری
magnetic susceptibility
U
مغناطیس پذیری
modifiability
U
تغییر پذیری
movableness
U
جنبش پذیری
penetrability
U
نفوذ پذیری
passibility
U
تالم پذیری
pardonableness
U
امرزش پذیری
paramagnetic susceptibility
U
پارامغناطیس پذیری
opposability
U
مقابله پذیری
observability
U
مشاهده پذیری
transferability
U
انتقال پذیری
negotiability
U
انتقال پذیری
mutabilty
U
تغییر پذیری
mutability
U
تغییر پذیری
permeability
U
نشت پذیری
livability
U
زیست پذیری
impressionability
U
تاثیر پذیری
fusibility
U
گداز پذیری
hereditability
U
وراثت پذیری
generalizability
U
تعمیم پذیری
flexibtlity
U
انعطاف پذیری
flammability
U
اشتعال پذیری
finitude
U
پایان پذیری
feasibilty
U
امکان پذیری
incontrovertibility
U
بحث نا پذیری
indefeasibility
U
فسخ نا پذیری
indocility
U
تعلیم نا پذیری
lability
U
تغییر پذیری
justifiability
U
توجیه پذیری
intolerableness
U
تحمل نا پذیری
insatiability
U
سیری نا پذیری
infusibility
U
گداز نا پذیری
inflammability
U
اشتعال پذیری
inexhaustibility
U
پایان نا پذیری
fatigueability
U
خستگی پذیری
penetrance
U
نفوذ پذیری
scalability
U
مقیاس پذیری
reflectivity
U
بازتاب پذیری
reflectability
U
بازتاب پذیری
submissiveness
U
سلطه پذیری
suggestibility
U
تلقین پذیری
westernization
U
غرب پذیری
suspensive
U
اندروا پذیری
reconcilability
U
اصلاح پذیری
reactivity
U
واکنش پذیری
tangib
U
لمس پذیری
ponderability
U
سنجش پذیری
reflexibility
U
انعکاس پذیری
selectivity
U
گزینش پذیری
reversibility
U
برگشت پذیری
reversibility
U
بازگشت پذیری
self acceptance
U
خویشتن پذیری
separability
U
تفکیک پذیری
serviceability
U
تعمیر پذیری
solubility
U
انحلال پذیری
removability
U
عزل پذیری
reflexivity
U
انعکاس پذیری
reflexivity
U
بازتاب پذیری
polarizability
U
قطبش پذیری
pliancy
U
انحناء پذیری
tenability
U
دفاع پذیری
persuasibility
U
ترغیب پذیری
permeance
U
نفوذ پذیری
permeability curve
U
خم نفوذ پذیری
permeability curve
U
خم مغناطیس پذیری
permeability
U
تراوش پذیری
permeability
U
نفوذ پذیری
transmissivity
U
فرافرست پذیری
perishableness
U
فساد پذیری
perishableness
U
فنا پذیری
perfectibility
U
کمال پذیری
perviousness
U
تراوش پذیری
pi accepting
U
قدرت پی پذیری
transitivity
U
سرایت پذیری
pliability
U
خمش پذیری
transitivity
U
انتقال پذیری
plastisity
U
اندام پذیری
plasticity
U
انعطاف پذیری
plasticity
U
قالب پذیری
plasticity
U
شکل پذیری
plasticity
U
اندام پذیری
perceptibility
U
ادراک پذیری
consolute
U
اختلاط پذیری
compressibility
U
تراکم پذیری
commutativity
U
جابجایی پذیری
commutability
U
تخفیف پذیری
commutability
U
تبدیل پذیری
communicability
U
ارتباط پذیری
comention
U
هنجار پذیری
liquidity
U
ابگون پذیری
adaptability
U
وفق پذیری
chromaticity
U
رنگ پذیری
sociability
U
جامعه پذیری
sociability
U
معاشرت پذیری
conceivability
U
امکان پذیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com