Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
uprating
U
بهبود میزان کارائی
[مهندسی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
performance
U
میزان کارائی
performances
U
میزان کارائی
bond albedo
U
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability
U
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
performances
U
کارائی
effectiveness
U
کارائی
performance
U
کارائی
maximum efficiency
U
حداکثر کارائی
absolute efficiency
U
کارائی مطلق
production efficiency
U
کارائی تولید
economic efficiency
U
کارائی اقتصادی
tax efficiency
U
کارائی مالیاتی
production efficiency
U
کارائی در تولید
performances
U
سطح کارائی
performance
U
سطح کارائی
absolute deficiency
U
عدم کارائی مطلق
roundabout production
U
تولید با کارائی بیشتر
equity versus efficiency
U
برابری در مقابل کارائی
marginal efficiency of capital
U
کارائی نهائی سرمایه
decreasing marginal efficiency of capita
U
کارائی نهائی نزولی سرمایه
marginal efficiency of investment
U
کارائی نهائی سرمایه گذاری
bound
U
انچه که کارائی یک سیستم رامحدود میکند
marginal efficiency of investment schedu
U
نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
tune
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
nonmonetarists
U
ان دسته از اقتصاددانانی هستندکه برای سیاستهای مالی کارائی بیشتری قائل هستند
power function
U
این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
monetary school
U
مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
self adjusting
U
بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath
U
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
improvement
U
بهبود
revivals
U
بهبود
improvements
U
بهبود
revival
U
بهبود
recovery
U
بهبود
recoveries
U
بهبود
remission
U
بهبود
advances
U
بهبود ها
mending
U
بهبود
advance
U
بهبود
progress
U
بهبود
improvement
U
بهبود
recovery upturn
U
بهبود
progression
U
بهبود
proceedings
U
بهبود ها
betterment
U
اصلاح بهبود
ameliorative
U
بهبود یابنده
temper
U
حالت بهبود
ameliorator
U
بهبود دهنده
to look oneself again
U
بهبود یافتن
tempering quality
U
قابلیت بهبود
improvability
U
بهبود پذیری
improvements
U
بهبود دادن
tempered
U
حالت بهبود
tempers
U
حالت بهبود
improvement
U
بهبود دادن
It'll be OK.
<idiom>
U
بهبود میابد!
up and about
<idiom>
بهبود یافتن
pull through
<idiom>
U
بهبود یافتن
improvable
U
بهبود پذیر
quick recovery
U
بهبود سریع
modify
U
بهبود دادن
pick up health
U
بهبود یافتن
modifying
U
بهبود دادن
modifies
U
بهبود دادن
upgrading
U
بهبود امکانات
upgrades
U
بهبود امکانات
meliorate
U
بهبود یافتن
recovery time
U
زمان بهبود
restore to health
U
بهبود دادن
upgrade
U
بهبود امکانات
upgraded
U
بهبود امکانات
look oneself again
U
بهبود یافتن
to restorative to health
U
بهبود دادن
meliorist
U
بهبود گرای
meliorism
U
بهبود طلبی
welfare state
U
دولت بهبود بخش
spontaneous remission
U
بهبود خود به خودی
recoverable error
U
خطای قابل بهبود
improvised
U
بهبود سازی شده
recovers
U
بهبود یافتن بازیابی
spontaneous recovery
U
بهبود خود به خودی
recovering
U
بهبود یافتن بازیابی
recuperation
U
بهبود جبران خسارت
recover
U
بهبود یافتن بازیابی
digital darkroom
U
برنامهای برای بهبود تصویر
vulnerary
U
بهبود دهنده داروی زخم
To recover. To get well.
U
خوب شدن ( بهبود یا فتن )
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
army ready material program
U
برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
to mend matters
U
کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
interface human machine interface
U
امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
customising
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customised
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customize
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
enhancer
U
وسیله یا نرم افزاری که یک فرآیند یا محصول را بهبود می بخشد
customized
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizing
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizes
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customises
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
shadow RAM
U
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
HMI's
U
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
human computer
U
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
retrofit
U
بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان
HMI
U
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
ActiveX
U
که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
to turn the corner
<idiom>
U
بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی
[اصطلاح روزمره]
dead
U
دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
depth contour
U
خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
enhances
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
prototypes
U
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
enhanced
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
extends
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
whitcomb body
U
جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
enhance
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
extending
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extend
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
normal
U
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
enhancing
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
prototype
U
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
fields
U
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field
U
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
EIDE
U
مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد
fielded
U
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
add-ons
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
add-on
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
multimedia
U
قطعه پردازنده که حاوی قط عاتی است که برای بهبود کارایی چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
workflow
U
نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
Perl
U
برای تولید متنهای CGI که میتواند فراهم را پردازش کند و روی وب سرور عملیاتی انجام دهد تا وب سایت را بهبود بخشید
desk accessory
U
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
infiltration rate
U
میزان
metres
U
میزان
metre
U
میزان
libra
U
میزان
librae
U
میزان
scalage
U
میزان
noise level
U
میزان خش
rhythms
U
میزان
rhythm
U
میزان
levelled
U
میزان
leveled
U
میزان
levels
U
میزان
level
U
میزان
scales
U
میزان
weight
U
میزان
At the rate of . On a scale of .
U
به میزان
unit
U
میزان
amounts
U
میزان
criterion
U
میزان
meter
U
میزان
rate
U
میزان
amounting
U
میزان
volume
U
میزان
yardsticks
U
میزان
units
U
میزان
volumes
U
میزان
rates
U
میزان
yardstick
U
میزان
adjustments
U
میزان
balances
U
میزان
amount
U
میزان
meters
U
میزان
measure
U
میزان
amounted
U
میزان
adjustment
U
میزان
balance
U
میزان
backlight
U
چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
MMX
U
قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
calorimeter
U
میزان الحراره
rate of spending
U
میزان مخارج
meter
U
مقیاس میزان
survival rate
U
میزان ماندگاری
quantum
U
درجه میزان
birthrate
U
میزان موالید
rate of turn
U
میزان گردش
tuned
U
میزان شده
allowance
U
میزان مجاز
amounts
U
مقدار میزان
humidity
U
میزان رطوبت
availability
U
میزان دسترسی
setscrew
U
پیچ میزان
beta librae
U
بتا- میزان
shear modulus
U
میزان سختپایی
meters
U
مقیاس میزان
salinity
U
میزان شوری
adjustment
میزان کردن
alpha librae
U
الفا- میزان
standardization
U
میزان کردن
admission rate
U
میزان پذیرش
quantity discount
U
میزان تخفیف
collimate
U
میزان کردن
rate of output
U
میزان تولید
evaporimter
U
میزان تبخیر
error rate
U
میزان خطا
equilibration
U
میزان کردن
data rate
U
میزان داده
amounted
U
مقدار میزان
education stand
U
میزان تحصیلات
measure
U
واحد میزان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com