Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ameliorator
U
بهبود دهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
vulnerary
U
بهبود دهنده داروی زخم
Other Matches
trimmer
U
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
exhibiter
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
conglutinative
U
التیام دهنده جوش دهنده
catalysts
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitor
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
extender
U
توسعه دهنده ادامه دهنده
catalyst
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailor
U
امانت دهنده کفیل دهنده
bailer
U
امانت دهنده کفیل دهنده
recoveries
U
بهبود
improvement
U
بهبود
progression
U
بهبود
advance
U
بهبود
improvement
U
بهبود
progress
U
بهبود
improvements
U
بهبود
remission
U
بهبود
mending
U
بهبود
revival
U
بهبود
revivals
U
بهبود
recovery upturn
U
بهبود
recovery
U
بهبود
advances
U
بهبود ها
proceedings
U
بهبود ها
It'll be OK.
<idiom>
U
بهبود میابد!
to restorative to health
U
بهبود دادن
restore to health
U
بهبود دادن
ameliorative
U
بهبود یابنده
modifies
U
بهبود دادن
modify
U
بهبود دادن
quick recovery
U
بهبود سریع
upgrading
U
بهبود امکانات
betterment
U
اصلاح بهبود
upgrades
U
بهبود امکانات
upgraded
U
بهبود امکانات
upgrade
U
بهبود امکانات
tempering quality
U
قابلیت بهبود
tempers
U
حالت بهبود
tempered
U
حالت بهبود
temper
U
حالت بهبود
modifying
U
بهبود دادن
improvement
U
بهبود دادن
recovery time
U
زمان بهبود
pull through
<idiom>
U
بهبود یافتن
to look oneself again
U
بهبود یافتن
improvable
U
بهبود پذیر
improvability
U
بهبود پذیری
improvements
U
بهبود دادن
meliorate
U
بهبود یافتن
pick up health
U
بهبود یافتن
meliorism
U
بهبود طلبی
meliorist
U
بهبود گرای
up and about
<idiom>
بهبود یافتن
look oneself again
U
بهبود یافتن
recovers
U
بهبود یافتن بازیابی
welfare state
U
دولت بهبود بخش
spontaneous remission
U
بهبود خود به خودی
spontaneous recovery
U
بهبود خود به خودی
recuperation
U
بهبود جبران خسارت
improvised
U
بهبود سازی شده
recoverable error
U
خطای قابل بهبود
recovering
U
بهبود یافتن بازیابی
recover
U
بهبود یافتن بازیابی
To recover. To get well.
U
خوب شدن ( بهبود یا فتن )
uprating
U
بهبود میزان کارائی
[مهندسی]
digital darkroom
U
برنامهای برای بهبود تصویر
army ready material program
U
برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
to mend matters
U
کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
customizing
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
shadow RAM
U
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
interface human machine interface
U
امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
customised
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizes
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
enhancer
U
وسیله یا نرم افزاری که یک فرآیند یا محصول را بهبود می بخشد
customized
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customize
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customises
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customising
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
to turn the corner
<idiom>
U
بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی
[اصطلاح روزمره]
HMI's
U
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
HMI
U
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
retrofit
U
بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان
ActiveX
U
که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
human computer
U
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
dead
U
دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
extends
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extend
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
enhance
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
prototype
U
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
enhancing
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
prototypes
U
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
normal
U
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
extending
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
enhances
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
whitcomb body
U
جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
enhanced
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
add-ons
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
EIDE
U
مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد
add-on
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
fields
U
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fielded
U
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field
U
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
workflow
U
نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
multimedia
U
قطعه پردازنده که حاوی قط عاتی است که برای بهبود کارایی چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
indicator
U
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
Perl
U
برای تولید متنهای CGI که میتواند فراهم را پردازش کند و روی وب سرور عملیاتی انجام دهد تا وب سایت را بهبود بخشید
desk accessory
U
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
backlight
U
چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
MMX
U
قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
altitude azimuth
U
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
practical extraction and report language
U
برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
processor
U
پردازنده مخصوص مثل پردازنده آرایهای یا عددی که میتواند برای بهبود کارایی با پردازنده اصلی کار کند
systems analysis
U
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
immedicable
U
درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
trimestr
U
رخ دهنده
joggers
U
هل دهنده
transferor
U
دهنده
jogger
U
هل دهنده
pusher
U
هل دهنده
giver
U
دهنده
irriguous
U
اب دهنده
donar
U
دهنده
donor
U
دهنده
pushers
U
هل دهنده
shover
U
هل دهنده
donors
U
دهنده
permissive
U
اجازه دهنده
voters
U
رای دهنده
quartering
U
اسکان دهنده
reductive
U
تقلیل دهنده
frondescent
U
برگ دهنده
abluent
U
شستشو دهنده
pusher propeller
U
ملخ هل دهنده
quencher
U
تسکین دهنده
ransomer
U
فدیه دهنده
demonstrative
U
شرح دهنده
healer
U
شفا دهنده
remissive
U
تخفیف دهنده
amusingly
U
تفریح دهنده
abuser
U
دشنام دهنده
adapter
U
تطبیق دهنده
reducer
U
تقلیل دهنده
pushers
U
فشار دهنده
propitiator
U
تسکین دهنده
persecutor
U
ازار دهنده
prickly
U
خراش دهنده
instructive
U
یاد دهنده
illustrative
U
توضیح دهنده
adapter
U
وفق دهنده
promotor
U
ترقی دهنده
promisor
U
وعده دهنده
propounder
U
پیشنهاد دهنده
persecutors
U
ازار دهنده
restorers
U
اعاده دهنده
pusher
U
فشار دهنده
negotiators
U
انتقال دهنده
negotiator
U
انتقال دهنده
rejuvenator
U
جوانی دهنده
connecting
U
اتصال دهنده
accomplisher
U
انجام دهنده
achiever
U
انجام دهنده
propounder
U
رواج دهنده
promiser
U
قول دهنده
sedates
U
تسکین دهنده
tormentor
U
عذاب دهنده
adjudicator
U
فتوی دهنده
adjudicators
U
فتوی دهنده
lenders
U
قرض دهنده
tormentor
U
زجر دهنده
alluring
U
فریب دهنده
drawer
U
برات دهنده
drawer
U
حواله دهنده
salvers
U
التیام دهنده
recarburizer
U
کربن دهنده
tormentors
U
زجر دهنده
lenders
U
وام دهنده
sedated
U
تسکین دهنده
sedate
U
تسکین دهنده
sedating
U
تسکین دهنده
torturer
U
شکنجه دهنده
commanding
U
فرمان دهنده
shocking
U
تکان دهنده
tormentors
U
عذاب دهنده
torturers
U
شکنجه دهنده
drawers
U
برات دهنده
reliever
U
اسایش دهنده
racing
U
مسابقه دهنده
comforter
U
تسلی دهنده
salvers
U
شفا دهنده
comforters
U
تسلی دهنده
salver
U
التیام دهنده
salver
U
شفا دهنده
restorer
U
اعاده دهنده
amusing
U
تفریح دهنده
evangelical
U
مژده دهنده
abusers
U
دشنام دهنده
healer
U
التیام دهنده
drawers
U
حواله دهنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com