English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He woke up (got up). U بلند شد( برخاست ،ازخواب بیدار شد )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stentorian U خیلی بلند
spike U میخ بلند کف کفش فوتبالیست هاوورزشکاران میخ دار کردن میخکوب کردن
steeple U ساختمان بلند
steeples U ساختمان بلند
shag U قسمت اصلی و بلند چوب
shagging U قسمت اصلی و بلند چوب
shags U قسمت اصلی و بلند چوب
din U صدای بلند
din U طنین بلند طنین افکندن
shoplifting U بلند کردن جنس از مغازه
flight U پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
pedestal U بلند کردن ترفیع دادن
pedestals U بلند کردن ترفیع دادن
pitch U بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
pitches U بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
lead U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
leads U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
crash U ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashed U ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashes U ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashing U ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashingly U ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
clear U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearer U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clears U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
high U بلند
high U بلند پایه
high U باصدای بلند
highest U بلند
highest U بلند پایه
highest U باصدای بلند
highs U بلند
highs U بلند پایه
highs U باصدای بلند
rise U بلند شدن
rises U بلند شدن
mount U بلند شدن
mounts U بلند شدن
leotard U لباس کشباف مرکب از شلوارپاچه بلند وبلوز
leotards U لباس کشباف مرکب از شلوارپاچه بلند وبلوز
harangue U باصدای بلند نطق کردن
harangued U باصدای بلند نطق کردن
harangues U باصدای بلند نطق کردن
haranguing U باصدای بلند نطق کردن
chivalrous U بلند همت
sabers U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabre U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabres U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
extend U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extending U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extends U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
staff U چوب بلند
staffed U چوب بلند
staffs U چوب بلند
long U توپ بلند به اوت
long U بلند
long- U توپ بلند به اوت
long- U بلند
longed U توپ بلند به اوت
longed U بلند
longer U توپ بلند به اوت
longer U بلند
longest U توپ بلند به اوت
longest U بلند
longs U توپ بلند به اوت
longs U بلند
lob U ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbed U ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbing U ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobs U ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
countertenor U خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد
countertenors U خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد
buzzer U وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
buzzers U وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
loudspeaker U بلند گو
long wave U موج بلند
grandiose U بلند
loftily U بلند
willowy U بلند
skyscraper U بلند
skyscrapers U بلند
tall U بلند
tall U قد بلند
taller U بلند
taller U قد بلند
tallest U بلند
tallest U قد بلند
long drink U نوشابه در گیلاس بلند
long drinks U نوشابه در گیلاس بلند
egghead U روشنفکر دارای افکار بلند
eggheads U روشنفکر دارای افکار بلند
ribbon U ماده فلزی باریک و بلند
ribbons U ماده فلزی باریک و بلند
rosewood چوب بلسان بنفش نوعی اقاقیای بلند
sweeps U پاروی بلند
aloud U بلند
aloud U باصدای بلند
loudly U بلند
loudly U با صدای بلند
Other Matches
He is an early riser. U صبحها زود ازخواب بلند می شود ( سحر خیز است )
nightcaps U مشروب قبل ازخواب
nightcap U مشروب قبل ازخواب
knocker up U کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
rises U برخاست
upheavals U برخاست
rise U برخاست
get up U برخاست
upheaval U برخاست
adjournments U برخاست تعویض
uprising U قیام برخاست
uprisings U قیام برخاست
discovered attack U حمله برخاست
discovered check U کیش برخاست
adjournment U برخاست تعویض
clackvalve U دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl U نوعی دامن بلند با کمر بلند
awaking U بیدار
open eyed U بیدار
awakened U بیدار
woke U بیدار شد
awoke U بیدار
awakes U بیدار
wakeful U بیدار
awake U بیدار
wakeing U بیدار
wide-awake U کاملا بیدار
waker U بیدار کننده
broad a wake U کاملا بیدار
arouse U بیدار کردن
aroused U بیدار کردن
awakening U بیدار کننده
arousing U بیدار کردن
arouses U بیدار کردن
sit up <idiom> U بیدار نشستن
wide awake U کاملا بیدار
daw U بیدار کردن
awakener U بیدار کننده
hypnopompic U خواب و بیدار
awake U بیدار شدن
awake U بیدار ماندن
night bird U مرغ شب بیدار
sit up U بیدار ماندن
take to U بیدار کردن
to stay up U بیدار ماندن
awakes U بیدار شدن
awakes U بیدار ماندن
awaking U بیدار شدن
wanener U بیدار کننده
awaking U بیدار ماندن
to wake up U بیدار شدن
waken U بیدار شدن
wakens U بیدار شدن
wakened U بیدار کردن
wakened U بیدار شدن
wakening U بیدار کردن
wakening U بیدار شدن
wakens U بیدار کردن
to wake U بیدار شدن
waken U بیدار کردن
to be up U بیدار بودن
awaken U بیدار کردن
awakens U بیدار کردن
awaken U بیدار شدن
awakens U بیدار شدن
wake U از خواب بیدار کردن رد پا
outwatch U بیشتر بیدار ماندن از
waked U از خواب بیدار کردن رد پا
get out of bed on the wrong side <idiom> U ازدنده چپ بیدار شدن
wakes U از خواب بیدار کردن رد پا
hit the deck <idiom> U از خواب بیدار شدن
reveille U طبل بیدار باش
rewake U دوباره بیدار کردن
vigilant U گوش بزنگ بیدار
rouse out U بیدار کردن افراد
i was up early this morning U امروزصبح زود بیدار شدم
Wake not a sleeping lion . <proverb> U شیر خفته را بیدار نکن.
Please don't wake me until 9 o'clock! U لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
rouses U از خواب بیدار شدن حرکت دادن
roused U از خواب بیدار شدن حرکت دادن
Be quiet so as not to wake the others. U ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
I was up all night in my bed. U من تمام شب را در تخت خوابم بیدار بودم.
rouse U از خواب بیدار شدن حرکت دادن
keep (someone) up <idiom> U باعث بیخوابی شدن ،بیدار نگهداشتن
to have someone wake you up U بگذارید کسی شما را بیدار کند
to book [order] an alarm call U بگذارید کسی با تلفن شما را بیدار کند
call book U دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
Better to go to bed supperless than to rise in debt. <proverb> U گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. U عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
the early bird catches the worm <proverb> U کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
keep late hours U دیر خوابیدن و دیر بیدار شدن
How can the sleeping one awaken another who is asl. <proverb> U خفته را خفته کى کند بیدار.
eton collan U بلند
rumbustious U بلند
amplifier U بلند گو
amplifiers U بلند گو
pointer U خط کش بلند
lengthwise U بلند
soaring U بلند
towering U بلند
mouth filling U بلند
loud speaker U بلند گو
megaphone U بلند گو
legged U پا بلند
megaphones U بلند گو
pointers U خط کش بلند
fortes U بلند
forte U بلند
eminent U بلند
high (1 9 to 36) U بلند
vociferous U بلند
upland U بلند
highfalutin U بلند
uplands U بلند
talll U بلند
talll U قد بلند
high grown U بلند قد
uplands U زمین بلند
upland U زمین بلند
elevated U بلند مرتبه
lofty U بلند بزرگ
alp U کوه بلند
levitates U بلند شدن
coamings U لبه بلند
clarion U شیپور بلند
levitating U بلند شدن
chivalric U بلند همت
capote U شنل بلند
boisterous laughter U خنده بلند
blast furnace coke U کک کوره بلند
bigmouthed U صدا بلند
banquette U زمین بلند
forte U موسیقی بلند
aquacade U فوارهء بلند
anchor at short stay U لنگر بلند
alto relievo U برجسته بلند
alp U قله بلند
liberals U نظر بلند
liberal U نظر بلند
surge U موج بلند
toss U ضربه بلند
tossed U ضربه بلند
hoists U بلند کردن
tosses U ضربه بلند
tossing U ضربه بلند
hoisted U بلند کردن
hoist U بلند کردن
ambition U بلند پروازی
ambitions U بلند همتی
gauntlets U دستکش بلند
ambitions U بلند پروازی
promontories U دماغه بلند
surged U موج بلند
surges U موج بلند
gauntlet U دستکش بلند
riser U بلند شونده
roughest U پست و بلند
rough U پست و بلند
heaved U بلند کردن
heave U بلند کردن
magnanimity U بلند همتی
tore U علف بلند
lofty U بلند پایه
sonorous U قلنبه بلند
fortes U موسیقی بلند
heists U بلند کردن
ambition U بلند همتی
heist U بلند کردن
promontory U دماغه بلند
tallish U نسبتا بلند
low-rise U نه بسیار بلند
top-level U بلند پایه
yuk U خندهی بلند
To do something slapdash. U سر بلند بودن
high-rise U ساختمان بلند
big-hearted U نظر بلند
belly laughs U خندهی بلند
talll U بلند بالا
to kick up U با پا بلند کردن
to read out U بلند خواندن
to throw up U بلند کردن
tor U صخره بلند
upraise U بلند کردن
uprear U بلند شدن
vociferant U با صدای بلند
walk off with U بلند کردن
belly laugh U خندهی بلند
long run [American E] <adj.> U بلند مدت
long term <adj.> U بلند مدت
aspirational [British E] <adj.> U بلند همت
aspirational [British E] <adj.> U بلند پرواز
banquet U زمین بلند
banquette U زمین بلند
bell-tower U برج بلند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com