Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to be available for delivery at short notice
U
بلافاصله قابل تحویل بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pocket judgment
U
سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
deliverable
U
قابل تحویل
become
U
مناسب بودن تحویل یافتن
becomes
U
مناسب بودن تحویل یافتن
cumulative delivery diagram
U
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover
U
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
applying
U
قابل اجرا بودن
noteworthiness
U
قابل ملاحظه بودن
to bear comparison with
U
قابل مقایسه بودن با
to stand comparison with
U
قابل مقایسه بودن با
remerkableness
U
قابل ملاحظه بودن
sociability
U
قابل معاشرت بودن
solvency
U
قابل وصول بودن
applies
U
قابل اجرا بودن
to hold water
U
قابل قبول بودن
bribable
U
قابل رشوه بودن
apply
U
قابل اجرا بودن
memorability
U
قابل یادداشت بودن
serviceableness
U
قابل استفاده بودن
credibility
U
قابل قبول بودن
disputability
U
قابل اعتراض بودن
to be valid
U
قابل قبول بودن
impact shipment
U
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
indigestibility
U
غیر قابل هضم بودن
incomprehensibility
U
غیر قابل فهم بودن
indivisibility
U
غیر قابل تقسیم بودن
imperceptibility
U
غیر قابل مشاهده بودن
spring
U
جهیدن قابل ارتجاع بودن
irremovability
U
غیر قابل عزل بودن
springs
U
جهیدن قابل ارتجاع بودن
irrevocability
U
غیر قابل فسخ بودن
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
as a result
<adv.>
U
بلافاصله
immediate
<adj.>
U
بلافاصله
thereupon
<adv.>
U
بلافاصله
thereat
<adv.>
U
بلافاصله
at that
[at that provocation]
<adv.>
U
بلافاصله
subsequently
<adv.>
U
بلافاصله
consequently
<adv.>
U
بلافاصله
short notice
U
بلافاصله
direct
<adj.>
U
بلافاصله
intuitive
<adj.>
U
بلافاصله
unintermediate
<adj.>
U
بلافاصله
instantaneous
<adj.>
U
بلافاصله
irresistibleness
U
غیر قابل مقاومت بودن سختی
visibility
U
قابلیت دید قابل رویت بودن
next in fornt of
U
بلافاصله درجلو
to go down
[in a particular way]
with somebody
U
برای کسی
[به سبک ویژه ای]
قابل پذیرش بودن
imparity
U
غیر قابل تقسیم بودن اعداد بدوقسمت مساوی
postvocalic
U
بلافاصله بعد از حرف با صدا
postconsonantal
U
بلافاصله بعد از حرف بیصدا
prevocalic
U
بلافاصله قبل از حرف صدادار
half volley
U
ضربه بلافاصله پس ازتماس توپ با سطح
rule of law
U
قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
cases
U
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
case
U
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
attributing
U
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attribute
U
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributes
U
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
monocoque
U
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
procurement rate
U
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
prehension
U
تحویل
delivery
U
تحویل
bailment
U
تحویل
processes
U
تحویل
process
U
تحویل
frees
U
تحویل
solstice
U
تحویل
freeing
U
تحویل
freed
U
تحویل
free
U
تحویل
liveries
U
تحویل
landing, storage, delivery
U
تحویل
deliveries
U
تحویل
utilization
U
تحویل
devolvement
U
تحویل
transter
U
تحویل
livery
U
تحویل
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
surrendered
U
تحویل دادن
surrenders
U
تحویل دادن
delivery date
U
تاریخ تحویل
delivering
U
تحویل دادن
delivery note
U
حواله تحویل
demand satisfaction
U
تحویل درخواستها
delivery side
U
سمت تحویل
delivery valve
U
سوپاپ تحویل
delivery order
U
حواله تحویل
delivery notice
U
اعلامیه تحویل
smooth delivery
U
تحویل بی اشکال
renders
U
تحویل دادن
deliverer
U
تحویل دهنده
transferee
U
تحویل گیرنده
delivered at frontier
U
تحویل در مرز
ex factory
U
تحویل در کارخانه
deliverable state
U
در حالت تحویل
delivered
U
تحویل شده
deliver
U
تحویل دادن
delivers
U
تحویل دادن
transfer
U
واگذاری تحویل
ex mill
U
تحویل در کارخانه
transferring
U
واگذاری تحویل
transfers
U
واگذاری تحویل
delivery free
U
تحویل رایگان
render
U
تحویل دادن
rendered
U
تحویل دادن
to take over
U
تحویل گرفتن
surrender
U
تحویل دادن
take delivery of
U
تحویل گرفتن
delivery speed
U
سرعت تحویل
catcher's side
U
سوی تحویل
delivery table
U
میز تحویل
forward delivery
U
تحویل به وعده
forward delivery
U
تحویل دراینده
delivery terms
U
شرایط تحویل
cash dispensers
U
تحویل دارخودکار
cash dispenser
U
تحویل دارخودکار
takeover
U
تحویل گیری
takeovers
U
تحویل گیری
take over
U
تحویل گرفتن
terminal price
U
قیمت تحویل
delivering
U
تحویل تسلیم
theft, pilferage, non delivery
U
عدم تحویل
cargo delivery
U
تحویل بار
hand over
U
تحویل دادن
to deliver over
U
تحویل دادن
delivery terms
U
نحوه تحویل
transference
U
تحویل حواله
consigned
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
committed
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
renditions
U
پرداخت تحویل
rendition
U
پرداخت تحویل
recorded delivery
U
تحویل سفارشی
bailment
U
تحویل جنس
bailee
U
تحویل گیرنده
delivered
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
forwarded
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
to hand over
U
تحویل دادن
fob
U
تحویل کشتی
shortchange
U
کم تحویل دادن
free docks
U
تحویل در بارانداز
delivery to the home
U
تحویل در خانه
free on quay
U
تحویل دراسکله
supplying
U
تحویل ذخیره
acceptance tests
آزمایشهای تحویل
LSD
U
نگهداری تحویل
supplying
U
تحویل دادن
exs
U
تحویل از کشتی
exq
U
تحویل در بارانداز
supplied
U
تحویل ذخیره
supply
U
تحویل دادن
supply
U
تحویل ذخیره
polytropic
U
تحویل برزخ
period of delivery
U
دوره تحویل
irreducibility
U
تحویل ناپذیری
pick up and delivery
U
بارگیری و تحویل
supplied
U
تحویل دادن
prompt delivery
U
تحویل فوری
goods inwards
U
کالاهای درحال تحویل
goods receiving
U
کالاهای درحال تحویل
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
goods inwards sheet
U
برگ تحویل کالا
give in charge
U
تحویل پلیس دادن
overdue goods
U
کالاهای تحویل نشده
delivery
U
قبض و اقباض تحویل
turn over to the police
U
تحویل پلیس دادن
cash on delivery
U
پرداخت هنگام تحویل
procured
U
تهیه و تحویل اماد
procure
U
تهیه و تحویل اماد
exw
U
تحویل در محل تولید
fot
U
تحویل روی کامیون
destination port
U
بندر تحویل کالا
ex warehouse
U
تحویل در انبار فروشنده
When do you take delivery of yourcar ?
U
اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
deliveries
U
تحویل کالا دادن
for
U
تحویل روی قطار
reduction
U
تحویل استحاله کاهش
reductions
U
تحویل استحاله کاهش
named place of delivery at frontier
U
تحویل در مرز مشخص
spot goods
U
کالاهای اماده تحویل
To take delivery of something.
U
چیزی را تحویل گرفتن
procuring
U
تهیه و تحویل اماد
deliveries
U
قبض و اقباض تحویل
delivery order
U
دستور تحویل کالا
procures
U
تهیه و تحویل اماد
delivery
U
تحویل کالا دادن
ex warehouse
U
تحویل در کنار انبار
ex quay
U
تحویل در بارانداز مقصد
d. of goods
U
تحویل کالا یا اجناس
free on rail
U
تحویل در راه اهن
franco alongside ship
U
تحویل کنار کشتی
redeliver
U
دوباره تحویل دادن
receipts
U
بزهکاران را تحویل گرفتن
ex quay
U
تحویل در بندر مقصد
procurement
U
تهیه و تحویل اماد
delivery car
U
واگن تحویل دهنده
ex ship
U
تحویل در کنار کشتی
receipt
U
بزهکاران را تحویل گرفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com