Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
coherently
U
بطور مربوط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
apposite
U
مربوط
correspondent
U
مربوط به
pertaining
U
مربوط به
correspondents
U
مربوط به
germane
U
مربوط
lineal
U
مربوط به خط
caprine
U
مربوط به بز
vespertinal
U
مربوط به شب
hydraulic
U
مربوط به اب
affined
U
مربوط
eight bit system
U
مربوط به یک
for
U
مربوط به
pertinenet
U
مربوط
pertinent
U
مربوط به
cretaceous
U
مربوط به گچ
curatorial
U
مربوط به
as for
U
مربوط به
coordinate
U
مربوط
coherent
U
مربوط
pertinent
U
مربوط
condequent
U
مربوط
proper
U
مربوط
relevant
U
مربوط
irrelevant
U
نا مربوط
related
U
مربوط
congressional
U
مربوط به کنگره
janitorial
U
مربوط به فراشی
matrimonial
U
مربوط به ازدواج
ceremonial
U
مربوط به جشن
ceremonials
U
مربوط به جشن
marital
U
مربوط به زناشویی
astrological
U
مربوط به نجوم
sartorial
U
مربوط به خیاطی
tutorials
U
مربوط به قیمومت
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
What's it to you?
<idiom>
U
به تو چه؟
[به تو چه مربوط است؟]
tutorial
U
مربوط به قیمومت
histrionic
U
مربوط به نمایش
larcenous
U
مربوط به دزدی
aesthetic
U
مربوط به علم
nuclear
U
مربوط به اتمی
aesthetically
U
مربوط به علم
my
U
مربوط بمن
thematic
U
مربوط بموضوع
surgical
U
مربوط به جراحی
commercial
U
مربوط به تجارت
hypophyseal
U
مربوط به هیپوفیز
numerical
U
مربوط به اعداد
textual
U
مربوط به متن یا نص
American
U
مربوط بامریکا
Americans
U
مربوط بامریکا
circumstantial
U
مربوط به موقعیت
baronial
U
مربوط به بارون
ovarian
U
مربوط به تخمدان
nautical
U
مربوط به کشتیرانی
nasal
U
مربوط به بینی
fractional
U
مربوط به بخشها
fractional
U
مربوط به بخشهایی
military
U
مربوط به نظام
valedictory
U
مربوط به خداحافظی
psychiatric
U
مربوط به روانپزشکی
irrelative
U
نا مربوط مطلق
What do I care?
U
به من چه مربوط است؟
self-
U
مربوط به خود
ghostly
U
مربوط به روح
familial
U
مربوط به خانواده
municipal
U
مربوط به شهرداری
insurrectional
U
مربوط به شورش
inspectional
U
مربوط به بازرسی
attached
U
مربوط متعلق
concern
U
مربوط بودن به
superciliary
U
مربوط به ابرو
procephalic
U
مربوط به جلو سر
professorate
U
مربوط به استادی
to the point
U
مربوط بموضوع
to have connexion with
U
مربوط بودن با
pyrotechnic
U
مربوط به فن اتشبازی
pyric
U
مربوط به سوختن
quadrantal
U
مربوط به تراز
to be in rapport
U
مربوط بودن
thermal
U
مربوط به گرما
avuncular
U
مربوط بدایی
vermian
U
مربوط به کرم
operatic
U
مربوط به اپرا
climatic
U
مربوط به اب وهوا
futuristic
U
مربوط به اینده
vehicular
U
مربوط به خودرو
typographic
U
مربوط به چاپ
pertain to
U
مربوط بودن به
pertian
U
مربوط بودن
to be
U
مربوط باینده
polar
U
مربوط به قط بها
personal
U
مربوط به کسی
textuary
U
مربوط به متن
ecumenical
U
مربوط به سرتاسرجهان
testamentary
U
مربوط به وصیتنامه
substantival
U
مربوط به اسم
verbs
U
مربوط به صدا
verb
U
مربوط به صدا
occupational
U
مربوط به شغل
shipboard
U
مربوط به ناو
thallous
U
مربوط به تالیوم
polar
U
مربوط به قطب
Hellenic
U
مربوط به یونان
womanish
U
مربوط به زن یا زنان
mammary
U
مربوط به پستان
mammary
U
مربوط به پستانداران
affiliated
U
مربوط ساختن
contiguous
U
مربوط بهم
sensorimotor
U
مربوط به حس حرکت
communist
U
مربوط به کمونیسم
versicular
U
مربوط به ایات
communists
U
مربوط به کمونیسم
speculative
U
مربوط به اندیشه
nutritional
U
مربوط بهتغذیه
dictatorial
U
مربوط به دیکتاتور
norse
U
مربوط به اسکاندیناوی
photo-
U
مربوط به نور
acrobatic
U
مربوط به بندبازی
zibelline
U
مربوط به سمور
numeric
U
1-مربوط به اعداد. 2-
narcotic
U
مربوط به موادمخدره
treats
U
مربوط بودن به
metabolical
U
مربوط به متابولیزم
centenarians
U
مربوط به قرن
centenarian
U
مربوط به قرن
geriatric
U
مربوط به پیری
technologically
U
مربوط به فناوری
technological
U
مربوط به فناوری
treat
U
مربوط بودن به
treated
U
مربوط بودن به
anal
U
مربوط به مقعد
aeronautical
U
مربوط به فضانوردی
osteal
U
مربوط باستخوان
vindicative
U
مربوط به توجیه
villatic
U
مربوط به دهکده
ovarial
U
مربوط به تخمدان
prospective
U
مربوط به اینده
parental
U
مربوط به والدین
vespertine
U
مربوط به شب شبانه
paratroop
U
مربوط به چتربازی
affiliate
U
مربوط ساختن
affiliates
U
مربوط ساختن
yester
U
مربوط به دیروز
woodsy
U
مربوط به جنگل
existential
U
مربوط به هستی
budgetary
U
مربوط به بودجه
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
weaponary
U
مربوط به اسلحه
retired
U
مربوط به بازنشستگی
affiliating
U
مربوط ساختن
feminine
U
مربوط به جنس زن
concerns
U
مربوط بودن به
hominoid
U
مربوط به بشر
anglian
U
مربوط به نژاد
corresponsive
U
مربوط بیکدیگر
expiratory
U
مربوط به زفیر
bear
U
مربوط بودن
bears
U
مربوط بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com