English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
laudably U بطور قابل ستایش
praiseworthily U بطور قابل ستایش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
laudable U قابل ستایش
adorably U چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
praiseworthy U قابل ستایش ستودنی
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
capably U بطور قابل
admissibleness U بطور قابل قبول
excusably U بطور قابل عفو
practicably U بطور قابل عبور
habitably U بطور قابل سکونت
perceptibly U بطور قابل درک
eligibly U بطور قابل قبول
presentably U بطور قابل معرفی
noteworthily U بطور قابل ملاحظه
considerably U بطور قابل ملاحظه
flexibly U بطور قابل انحناء
objectionably U بطور قابل اعتراض
expansibly U بطور قابل انبساط
aposematically U بطور قابل گوشزد
tolerably U بطور قابل تحمل
reliably U بطور قابل اعتماد
inheritably U بطور قابل توارث
estimably U بطور قابل احترام
imputably U بطور قابل اسناد
justifiably U بطور قابل تصدیق
questionably U بطور قابل تردید
imaginably U بطور قابل تصور
separably U بطور قابل تفکیک
improvably U بطور قابل ترقی
interchangeably U بطور قابل معاوضه
extricably U بطور قابل تخلیص
remarkably U بطور قابل ملاحظه
justifiably U بطور قابل تبرئه
divisibly U بطور قابل تقسیم
explosively U بطور قابل احتراق
interestingly U بطور قابل توجه
heritably U بطور قابل توارث
comparably U بطور قابل مقایسه
immeasurably U بطور غیر قابل پیمایش
angular adjustable قابل تنظیم بطور زاویه ای
incalculably U بطور غیر قابل تخمین
irremeable U بطور غیر قابل برگشت
notably U بطور برجسته یا قابل ملاحظه
inalienably U بطور غیر قابل انتقال
inimitably U بطور غیر قابل تقیلد
inaccessibly U بطور غیر قابل دسترسی
impregnably U بطور غیر قابل تسخیر
admissibly U بطور قابل قبول چنانکه روا
incorruptibly U با ازادگی رشوه خواری بطور غیر قابل تطمیع
accessibly U چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
irreclaimably U بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
inaccessibily U بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
panegyric U ستایش
doxology U ستایش
praising U ستایش
orison U ستایش
veneration U ستایش
panegyrics U ستایش
adoration U ستایش
extolment U ستایش
panegyrical U ستایش
praised U ستایش
worshipping U ستایش
eulogium U ستایش
worshiped U ستایش
lauded U ستایش
laudation U ستایش
laud U ستایش
eulogies U ستایش
worship U ستایش
praises U ستایش
encomium U ستایش
commendation U ستایش
praise U ستایش
eulogy U ستایش
lauds U ستایش
worshiping U ستایش
lauding U ستایش
worships U ستایش
proneur U ستایش گر
adulation U ستایش
hierolatry U ستایش مقدسات
unsung U ستایش نشده
encomiastic U ستایش امیز
ovations U ستایش و استقبال
eulogizing U ستایش کردن
doxological U ستایش امیز
doxologize U ستایش گفتن
panegyrize U ستایش کردن
glorifying U ستایش کردن
to pay tribute to U ستایش کردن
adorableness U شایستگی ستایش
eulogised U ستایش کردن
eulogises U ستایش کردن
adorability U شایستگی ستایش
eulogize U ستایش کردن
eulogized U ستایش کردن
eulogizes U ستایش کردن
eulogising U ستایش کردن
glorify U ستایش کردن
praiseworthiness U برای ستایش
kudos U ستایش کردن
commend U ستایش کردن
commended U ستایش کردن
commending U ستایش کردن
commends U ستایش کردن
ovation U ستایش و استقبال
praiseful U ستایش امیز
glorifies U ستایش کردن
laudator U ستایش کننده
tributes U ستایش تکریم
lauding U ستایش کردن
lauds U ستایش کردن
eulogistic U ستایش امیز
adorable U شایان ستایش
sweet talk <idiom> U ستایش کسی
admiring U ستایش امیز
tribute U ستایش تکریم
exaltation U سرافرازی ستایش
laud U ستایش کردن
lauded U ستایش کردن
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
venerate U ستایش و احترام کردن
to preach up U ستودن یا ستایش کردن
more praise than pudding U ستایش خشک و خالی
panegyrics U ستایش امیز مدیحه
apotheosis U ستایش اغراق امیز
eloge U ستایش شخص مرده
venerated U ستایش و احترام کردن
panegyric U ستایش امیز مدیحه
panegyrical U ستایش امیز مدیحه
venerates U ستایش و احترام کردن
venerating U ستایش و احترام کردن
adorer U ستایش کننده عاشق
apotheoses U ستایش اغراق امیز
sensibility to praise U حساسیت نسبت به ستایش
he won a high praise U مورد ستایش بسیارواقع شد
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
magnifcation U درشت سازی ستایش زیاد
commendably U چنانکه شایان ستایش باشد
palmary U شایسته ستایش و تقدیر برجسته
hero-worshipper U ستایش گر ساده لوح [جامعه شناسی]
claptrap U سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
henotheism U ستایش چند خدا یکی پس ازدیگری
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
incisively U بطور نافذ بطور زننده
martially U بطور جنگی بطور نظامی
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
sensible U قابل درک قابل رویت
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
achievable U قابل وصول قابل تفریق
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
worthy of praise U شایان تمجید سزاوارتمجید شایان ستایش
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
confusedly U بطور در هم و بر هم
wetly U بطور تر
loosely U بطور شل یا ول
lastingly U بطور پا بر جا
meanly U بطور بد
transtively U بطور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com