Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inaccessibly
U
بطور غیر قابل دسترسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
inaccessibily
U
بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
Other Matches
come at able
U
قابل دسترسی کنارامدنی
accessible
U
آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
bulletin board system
U
پایگاه داده اطلاعات و پیام که توسط مودم و اتصال کامپیوتری قابل دسترسی است
externals
U
حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
external
U
حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
half
U
مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
cell
U
محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
cells
U
محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
poaching
U
دسترسی به لیست ها که فایل یا برنامه ها به منظورجستجوی اطلاعاتی که استفاده کننده مستحق دسترسی به انها نیست
externals
U
رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
external
U
رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
extensions
U
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
extension
U
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
arrays
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
isolates
U
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolating
U
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolate
U
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
capably
U
بطور قابل
tolerably
U
بطور قابل تحمل
imaginably
U
بطور قابل تصور
estimably
U
بطور قابل احترام
considerably
U
بطور قابل ملاحظه
improvably
U
بطور قابل ترقی
reliably
U
بطور قابل اعتماد
excusably
U
بطور قابل عفو
questionably
U
بطور قابل تردید
laudably
U
بطور قابل ستایش
habitably
U
بطور قابل سکونت
interestingly
U
بطور قابل توجه
admissibleness
U
بطور قابل قبول
heritably
U
بطور قابل توارث
inheritably
U
بطور قابل توارث
interchangeably
U
بطور قابل معاوضه
perceptibly
U
بطور قابل درک
extricably
U
بطور قابل تخلیص
justifiably
U
بطور قابل تبرئه
divisibly
U
بطور قابل تقسیم
expansibly
U
بطور قابل انبساط
justifiably
U
بطور قابل تصدیق
eligibly
U
بطور قابل قبول
noteworthily
U
بطور قابل ملاحظه
presentably
U
بطور قابل معرفی
objectionably
U
بطور قابل اعتراض
explosively
U
بطور قابل احتراق
comparably
U
بطور قابل مقایسه
separably
U
بطور قابل تفکیک
aposematically
U
بطور قابل گوشزد
remarkably
U
بطور قابل ملاحظه
flexibly
U
بطور قابل انحناء
imputably
U
بطور قابل اسناد
praiseworthily
U
بطور قابل ستایش
practicably
U
بطور قابل عبور
immeasurably
U
بطور غیر قابل پیمایش
impregnably
U
بطور غیر قابل تسخیر
angular adjustable
قابل تنظیم بطور زاویه ای
inalienably
U
بطور غیر قابل انتقال
irremeable
U
بطور غیر قابل برگشت
incalculably
U
بطور غیر قابل تخمین
notably
U
بطور برجسته یا قابل ملاحظه
inimitably
U
بطور غیر قابل تقیلد
admissibly
U
بطور قابل قبول چنانکه روا
incorruptibly
U
با ازادگی رشوه خواری بطور غیر قابل تطمیع
accessibly
U
چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
irreclaimably
U
بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
ranged
U
دسترسی
gateway
U
دسترسی
access
U
دسترسی
access
U
دسترسی
approachability
U
دسترسی
range
U
دسترسی
ranges
U
دسترسی
accessibility
U
دسترسی
accesses
U
دسترسی
accessed
U
دسترسی
accessing
U
دسترسی
reached
U
دسترسی
reaching
U
دسترسی
accession
U
دسترسی
reaches
U
دسترسی
access code
کد دسترسی
reach
U
دسترسی
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
access code
U
رمز دسترسی
access road
U
جاده دسترسی
accessing
U
دسترسی راه
video disk
U
دسترسی مستقیم
access road
U
راه دسترسی
accesses
U
دسترسی راه
access duct
U
مجرای دسترسی
availability
U
میزان دسترسی
non access
U
عدم دسترسی
inaccessible
U
دسترسی ناپذیر
access
U
دسترسی راه
accessed
U
دسترسی راه
outreach
U
دسترسی پیداکردن
inapproachable
U
بدون دسترسی
inaccessibility
U
غیرقابل دسترسی
inaccessibility
U
دسترسی ناپذیری
access arm
U
بازوی دسترسی
direct access
U
دسترسی مستقیم
inaccessibility
U
عدم دسترسی
access
U
دسترسی یا مجال مقاربت
multiple access network
U
شبکه با دسترسی چندگانه
availability
U
شخص مفید دسترسی
accesses
U
دسترسی یا مجال مقاربت
random access
U
دسترسی به اطلاعات به طورناموزون
direct access
U
دسترسی مستقیم به اطلاعات
accessed
U
دسترسی یا مجال مقاربت
disk access time
U
زمان دسترسی دیسک
accessing
U
دسترسی یا مجال مقاربت
availability principle
U
اصل دسترسی پذیری
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
exclusion area
U
منطقه غیرمجاز از نظر دسترسی
accessor
U
شخصی که به داده دسترسی دارد
multiaccess computer
U
کامپیوتر با دسترسی چند گانه
access to classified material
U
دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
it is not pervious to reasonov
U
بدان دسترسی ندارد خردانرانمیتواند دریابد
to open something to
[the]
traffic
U
چیزی را برای
[دسترسی به]
ترافیک باز کردن
to get to somebody
[something]
U
به کسی دسترسی پیدا کردن
[ به چیزی رسیدن]
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
concentrator
U
گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
nympholepsy
U
جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
ambitus
U
[اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
mirror writing shadow reading
U
کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
nympholept
U
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
Internet
U
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
Delphi
U
مین کننده online تجاری اطلاعات که حاوی بخشهایی است که به پایگاه داده خود اینترنت دسترسی دارند
alien
U
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
aliens
U
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
logo
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که فرض میکند استفاده کننده به انواعی ازترمینالهای گرافیکی دسترسی دارد لوگو
sensible
U
قابل درک قابل رویت
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
SMB
U
که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
averages
U
متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
averaging
U
متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
averaged
U
متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
average
U
متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
freedom of information act
U
قانون فدرالی که به شهروندان عادی اجازه میدهد تا به اطلاعاتی که توسط نمایندگی فدرالی جمع اوری شده است دسترسی یابند
accession
U
قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
Viewdata
U
سیستم خانگی تحویل اطلاعات که از طریق ان استفاده کنندگان می توانند بطورمحاورهای از تلویزیونهای محلی خود به پایگاه داده مرکزی دسترسی پیدا کنند داده نما
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
trojan horse
U
برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
transparently
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
synthetic dyes
U
رنگینه های شیمیایی
[این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
atilt
U
بطور کج
wetly
U
بطور تر
meanly
U
بطور بد
transtively
U
بطور
loosely
U
بطور شل یا ول
lastingly
U
بطور پا بر جا
streakily
U
بطور خط خط
confusedly
U
بطور در هم و بر هم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com