English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
snug U بطور دنج قرار گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
succeed U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeded U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeds U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
Other Matches
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
stymieing U قرار گرفتن
lied U قرار گرفتن
stand U قرار گرفتن
lies U قرار گرفتن
lie U قرار گرفتن
stymies U قرار گرفتن
stymie U قرار گرفتن
stymied U قرار گرفتن
surmount U بالا قرار گرفتن
grade U در پایهای قرار گرفتن
surmounted U بالا قرار گرفتن
grades U در پایهای قرار گرفتن
surmounting U بالا قرار گرفتن
surmounts U بالا قرار گرفتن
colocate U کنار هم قرار گرفتن
pews U درنیمکت قرار گرفتن
pew U درنیمکت قرار گرفتن
heel در پاشنه قرار گرفتن
in one's good books (graces) <idiom> U موردعلاقه شخص قرار گرفتن
poise of head U وضع قرار گرفتن سر روی تن
alignment U قرار گرفتن مناسب در صفحه
feel the pinch <idiom> U در تنگنای مالی قرار گرفتن
overlie U قرار گرفتن خفه کردن
emotionalize U تحت تاثیراحساسات قرار گرفتن
align U دریک ردیف قرار گرفتن
alignments U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alignments U قرار گرفتن مناسب در صفحه
equitant U رویهم قرار گرفتن برگها
attitudes U حالت قرار گرفتن رفتار
aligned U دریک ردیف قرار گرفتن
to receive attantion U مورد توجه قرار گرفتن
bearing direction U جهت قرار گرفتن یاطاقان
bear U درسمت قرار گرفتن در سمت
aligns U دریک ردیف قرار گرفتن
bears U درسمت قرار گرفتن در سمت
aligning U دریک ردیف قرار گرفتن
alignment U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
target pattern U شکل قرار گرفتن هدف
attitude U حالت قرار گرفتن رفتار
thermal exposure U در معرض حرارت قرار گرفتن
averages U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
trifles U بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
overlaps U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
averaging U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
overlapped U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
averaged U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
average U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
venation U ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی
in situ U [قرار گرفتن در جای طبیعی خود]
take cover U پشت جان پناه قرار گرفتن
luggage compartment U محل قرار گرفتن جامه دان
overlap U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
trifle U بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
format U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
formats U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
haul defilade U تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
forfeits U بطور جریمه یاتاوان گرفتن
forfeiting U بطور جریمه یاتاوان گرفتن
forfeit U بطور جریمه یاتاوان گرفتن
forfeited U بطور جریمه یاتاوان گرفتن
superimposes U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
disposure U درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
superimpose U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
trails U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
unwarned exposed U به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
battery groung pattern U وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
appose U موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
superimposing U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
pillows U بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
grain orientation U طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
trailing U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trailed U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trail U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
chopped U زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
pillow U بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
chop U زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
interfere U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interfered U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
lionize U مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
quiver U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
quivers U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
quivered U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
quivering U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
interferes U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
finish style U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
exposure U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposures U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
texture U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
textures U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
finish crossover U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
cardinal points effect U اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
preorbital U واقع درجلو کاسه چشم وابسته به قبل از قرار گرفتن در مدار
superinduce U تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
hangs U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hang U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
extension U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
aligned U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligning U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
align U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extensions U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
aligns U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
format U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
caban U طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
formats U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
bain-marie U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
double boiler U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
waterbath U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
water bath U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
water quench U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
sprocket holes U مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
cover off U پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
lool U لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
defective U خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
surface mount technology U روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
incisively U بطور نافذ بطور زننده
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
martially U بطور جنگی بطور نظامی
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
calebrate U جشن گرفتن عید گرفتن
to seal up U درز گرفتن کاغذ گرفتن
grips U طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping U طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clam U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
slag U کفه گرفتن تفاله گرفتن
gripped U طرز گرفتن وسیله گرفتن
grip U طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in <idiom> U زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
writs U قرار
decision U قرار
rates U قرار
decisions U قرار
at U از قرار
writ U قرار
dictums U قرار
dictum U قرار
accommodations U قرار
accommodation U قرار
moonish U بی قرار
accords U قرار
arrangement U قرار
variables U بی قرار
concord U قرار
arrangements U قرار
restless U بی قرار
black smiths, top swage U قرار
at the rate of U از قرار
arrangment U قرار
swage U قرار
variable U بی قرار
accorded U قرار
accord U قرار
equanimity U قرار
stipulation U قرار
rate U قرار
writ U قرار دادگاه
located U قرار دادن
lay U قرار دادن
arrangement U قول و قرار
park U قرار دادن
parked U قرار دادن
fidget U بی قرار بودن
seemingly U از قرار معلوم
fidgeted U بی قرار بودن
evidently U از قرار معلوم
fidgets U بی قرار بودن
fidgeting U بی قرار بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com