English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
primordially U بطور بدوی یا اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
incipiently U بطور ابتدائی یا بدوی
primitively U بطور قدیمی یا بدوی
rudimentary U بدوی
primitive U بدوی
nomads U بدوی
nomad U بدوی
Bedouin U بدوی
proto U بدوی
initial U بدوی
initialed U بدوی
Bedouins U بدوی
inchoative U بدوی
incipient U بدوی
initialling U بدوی
initials U بدوی
initialled U بدوی
initialing U بدوی
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
rudimental U بدوی ابتدائی
ingressive U بدوی ابتدائی
court of first instance U دادگاه بدوی
prime impression U دعوی بدوی
germinal U جرثومهای بدوی
petition to court of first instance U عرضحال بدوی
seminal U نطفهای بدوی
rudiment U چیز بدوی
proto arabic U عربی بدوی
summary court U دادگاه بدوی
in germ U درمرحله بدوی
in embryo U درمرحله بدوی
origin writ U دادخواست بدوی
embryos U گیاهک تخم مرحله بدوی
embryo U گیاهک تخم مرحله بدوی
demurring U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurs U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurred U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demur U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
false U کدی که حاوی مقادیری بدوی حد است
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
martially U بطور جنگی بطور نظامی
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
incisively U بطور نافذ بطور زننده
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
master compass U قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
essential U اصلی
germinal U اصلی
masters U اصلی
parent U اصلی
main door U در اصلی
main deck U پل اصلی
elementarily U اصلی
majoring U اصلی
major U اصلی
main attack U تک اصلی
cardinal U اصلی
cardinals U اصلی
majored U اصلی
line link U خط اصلی
genuine U اصلی
elemental U اصلی
master U اصلی
head U اصلی
inherent U اصلی
proto U اصلی
arches U اصلی
arch- U اصلی
arch U اصلی
seminal U اصلی
quintessential U اصلی
first-hand U اصلی
essentials U اصلی
native code U کد اصلی
fundametal U اصلی
text U اصلی
texts U اصلی
fundamental U اصلی
firsthand U اصلی
primordial U اصلی
intrinsic U اصلی
main line U خط اصلی
main lines U خط اصلی
main U خط اصلی
mainline U خط اصلی
mainline U اصلی
mainlined U خط اصلی
mainlined U اصلی
mainlines U خط اصلی
mainlines U اصلی
mainlining U خط اصلی
rudimental U اصلی
mastered U اصلی
organic U اصلی
main stem U خط اصلی
primarily U اصلی
aboriginal U اصلی
aboriginals U اصلی
main <adj.> U اصلی
mainlining U اصلی
trunks U خط اصلی
primes U اصلی
primed U اصلی
prime U اصلی
original U اصلی
principals U اصلی
essential <adj.> U اصلی
principle U اصلی
basics U اصلی
initialled U اصلی
immanent U اصلی
initialing U اصلی
elementary U اصلی
trunk U خط اصلی
initial U اصلی
ingrown U اصلی
initialed U اصلی
vital <adj.> U اصلی
substantive [essential] <adj.> U اصلی
primary U اصلی
quintessential <adj.> U اصلی
major <adj.> U اصلی
basic U اصلی
primitive U اصلی
radicals U اصلی
initialling U اصلی
primal U اصلی
radical U اصلی
initials U اصلی
originals U اصلی
functional U اصلی
isogeny U هم اصلی
principal U اصلی
normative U اصلی
principal planets U سیارات اصلی
part U عنصر اصلی
principal stress U خستگی اصلی
source document U سند اصلی
main road U جاده اصلی
principal stress U تنش اصلی
principle axis U محور اصلی
principle point U مبداء اصلی
principal reason U علت اصلی
principal punishment U مجازات اصلی
matador U گاوباز اصلی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com