English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prosify U بطورکسل کننده نوشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prosily U بطورکسل کننده یا ساده
prosaically U بطورکسل کننده یا بی مزه
photodigital memory U سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
scrawled U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
encipher U برمز نوشتن رمز نوشتن
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD U درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write U نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
pens U نوشتن
write U نوشتن
penned U نوشتن
set down U نوشتن
pt down U نوشتن
to set down U نوشتن
to reduce to writing U نوشتن
to put down U نوشتن
to drive a pen or quill U نوشتن
writes U نوشتن
inscribe U نوشتن
penning U نوشتن
write head U هد نوشتن
put down <idiom> U نوشتن
inscribing U نوشتن
scribbling U بد نوشتن
inscribes U نوشتن
scribbles U بد نوشتن
scribbled U بد نوشتن
inscribed U نوشتن
scribble U بد نوشتن
indite U نوشتن
pen U نوشتن
superscrible U نوشتن
scrawled U بد نوشتن
scrawling U بد نوشتن
scrawl U بد نوشتن
scrawls U بد نوشتن
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
annotated U تفسیر نوشتن
annotates U یادداشت نوشتن
annotates U حاشیه نوشتن
pens U خامه نوشتن
annotates U تفسیر نوشتن
annotating U یادداشت نوشتن
miswrite U اشتباه نوشتن
scroll U کتیبه نوشتن
note U نت موسیقی نوشتن
notes U نت موسیقی نوشتن
enlisting U درفهرست نوشتن
scrolls U کتیبه نوشتن
tabling U در فهرست نوشتن
annotating U تفسیر نوشتن
enlist U درفهرست نوشتن
annotated U یادداشت نوشتن
annotated U حاشیه نوشتن
annotate U حاشیه نوشتن
r/w U خواندن- نوشتن
jot U با شتاب نوشتن
jots U با شتاب نوشتن
jotted U با شتاب نوشتن
graphomania U شهوت نوشتن
handwrite U بادست نوشتن
read/write U خواندن- نوشتن
read/write head U هدخواندن- نوشتن
noting U نت موسیقی نوشتن
impanel U در صورت نوشتن
i am weary of writing U از نوشتن خسته
itemising U به اقلام نوشتن
inscroll U در طومار نوشتن
annotating U حاشیه نوشتن
enlists U درفهرست نوشتن
annotate U تفسیر نوشتن
preamble U مقدمه نوشتن
preambles U مقدمه نوشتن
annotate U یادداشت نوشتن
preface U دیباچه نوشتن
prefaced U دیباچه نوشتن
prefaces U دیباچه نوشتن
prefacing U دیباچه نوشتن
gloss U حاشیه نوشتن بر
graphic U وابسته به فن نوشتن
hyphenate U با خط پیوند نوشتن
tables U در فهرست نوشتن
poeticize U شعر نوشتن
tablet U بر لوح نوشتن
write up U به تفصیل نوشتن
write-up U به تفصیل نوشتن
precis U خلاصه نوشتن
write-ups U به تفصیل نوشتن
write off U زود نوشتن
write-off U زود نوشتن
write-offs U زود نوشتن
commentate U تقریظ نوشتن
commentated U تقریظ نوشتن
commentates U تقریظ نوشتن
pen U خامه نوشتن
commentating U تقریظ نوشتن
editorialized U سرمقاله نوشتن
tablets U بر لوح نوشتن
editorializing U سرمقاله نوشتن
penmanship U طرز نوشتن
prose U نثر نوشتن
itemised U به اقلام نوشتن
itemises U به اقلام نوشتن
poetize U شعر نوشتن
itemize U به اقلام نوشتن
itemized U به اقلام نوشتن
itemizes U به اقلام نوشتن
itemizing U به اقلام نوشتن
editorialised U سرمقاله نوشتن
editorialises U سرمقاله نوشتن
editorialising U سرمقاله نوشتن
editorialize U سرمقاله نوشتن
editorializes U سرمقاله نوشتن
to dip ones pen in gall U سخت نوشتن
to write off U به اسانی نوشتن
rewritten U دوباره نوشتن
rewritten U باز نوشتن
rewrote U دوباره نوشتن
rewrote U باز نوشتن
rewrites U دوباره نوشتن
overwrite U جای نوشتن
overwrite U زیاد نوشتن
wirte only U تنها نوشتن
overwrite U دومرتبه نوشتن
tired of writing U خسته از نوشتن
over write U جای نوشتن
write head U نوک نوشتن
write out U به تفصیل نوشتن
table U در فهرست نوشتن
rewriting U باز نوشتن
rewriting U دوباره نوشتن
penned U خامه نوشتن
to write out U بتفضیل نوشتن
autograph U دستخط نوشتن
autographed U دستخط نوشتن
autographing U دستخط نوشتن
autographs U دستخط نوشتن
circumscribe U نوشتن در دور
circumscribed U نوشتن در دور
circumscribes U نوشتن در دور
circumscribing U نوشتن در دور
rewrite U دوباره نوشتن
rewrite U باز نوشتن
rewrites U باز نوشتن
penning U خامه نوشتن
tabled U در فهرست نوشتن
invoice U فاکتور نوشتن
scribbling U باشتاب نوشتن
scribbles U باشتاب نوشتن
scribble U باشتاب نوشتن
elegize U قصیده نوشتن
invoiced U فاکتور نوشتن
invoices U فاکتور نوشتن
allegorize U تمثیل نوشتن
double space U یک خط درمیان نوشتن
invoicing U فاکتور نوشتن
demythologize U تفسیر نوشتن
program U برنامه نوشتن
engross U درشت نوشتن
programs U برنامه نوشتن
list U در فهرست نوشتن
scribbled U باشتاب نوشتن
document U نوشتن شرح یک فرآیند
to make out a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
debits U پای کسی نوشتن
to do a test U امتحان کتبی نوشتن
documenting U نوشتن شرح یک فرآیند
to write an exam U امتحان کتبی نوشتن
to commit to paper U نوشتن ثبت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com