English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (7231 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
earthward U بطرف زمین
earthwards U بطرف زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
chinaman U زمین خوردن و بلند شدن توپ توپ انداز چپ- دست بطرف توپزن راست دست
place kick U توپ را از روی زمین با پا بطرف دروازه زدن
Other Matches
skyward U بطرف اسمان بطرف بالا
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
at U بطرف
levo U بطرف چپ
into U بطرف
in- U بطرف
in U بطرف
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
apporro U بطرف جلو
aport U بطرف چپ کشتی
to U بطرف روبطرف
cityward U بطرف شهر
abaft U بطرف عقب
on U بعلت بطرف
coastwards U بطرف ساحل
onwards U بطرف جلو
with U بطرف درجهت
pakkorro U بطرف بیرون
upgrade U بطرف بالا
downwards U بطرف پائین
heavenward U بطرف اسمان
atop U بطرف بالا
dorsad U بطرف پشت
cephalad U متمایل بطرف سر
toward U بطرف نسبت به
upgrading U بطرف بالا
without U بطرف خارج
upgrades U بطرف بالا
coastward U بطرف ساحل
upgraded U بطرف بالا
eastwards U بطرف مشرق
to the east of U بطرف مشرق
manward U بطرف انسان
forwards U بطرف جلو
mediad U بطرف وسط
homes U بطرف خانه
upwards U بطرف بالا
riverward U بطرف رودخانه
edgeways U بطرف جلوباشد
home U بطرف خانه
frontward U بطرف جلو
mesail U بطرف وسط
frontwards U بطرف جلو
upward U بطرف بالا
rearward U بطرف عقب
edgewise U بطرف لبه
to win over to one's side U بطرف خوداوردن
orients U بطرف خاوررفتن
orient U بطرف خاوررفتن
orienting U بطرف خاوررفتن
mesal U بطرف وسط
homeward U بطرف منزل
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
southeastward U بطرف جنوب شرقی
gravitate U متمایل شدن بطرف
cephalad U متمایل بطرف راس
southern U جنوبا بطرف جنوب
leans U تکیه دادن بطرف
phototropism U گرایش بطرف نور
stern ward U بطرف عقب کشتی
stern wards U بطرف عقب کشتی
nobble U بطرف خود اوردن
northeastward U بطرف شمال شرقی
nobbled U بطرف خود اوردن
deasil U متمایل بطرف راست
nobbles U بطرف خود اوردن
nobbling U بطرف خود اوردن
norther U بیشتر بطرف شمال
uptilt U بطرف بالا کج کردن
upthrust U حرکت بطرف بالا
gravitating U متمایل شدن بطرف
outward U بطرف خارج بیرونی
northwardly U بطرف شمال شمالی
inboard U بطرف مرکز کشتی
ina northerly direction U بطرف شمال شمالا
upwell U بطرف بالا رفتن
downstroke U ضربه بطرف پایین
astern U بطرف عقب پسین
lean U تکیه دادن بطرف
athwart U از طرفی بطرف دیگر
biteuro chagi U ضربه پا بطرف اریب
leaned U تکیه دادن بطرف
northwestwards U بطرف شمال غربی
ashore U بکنار بطرف ساحل
outwards U بطرف خارج بیرونی
ap chagi U ضربه پا بطرف جلو
adaxial U متمایل بطرف محور
gravitates U متمایل شدن بطرف
fronting U بطرف جلو روکردن به
inwards or inward U بطرف داخل بباطن
downswing U نوسان بطرف پایین
upstroke U خط منبسط بطرف بالا
front U بطرف جلو روکردن به
gravitated U متمایل شدن بطرف
evanesce U بطرف صفر میل کردن
cockshy U پرتاب تیر بطرف هدف
westward U بسوی باختر بطرف مغرب
outcurve U انحنا یا خمیدگی بطرف خارج
cockshot U پرتاب تیر بطرف هدف
transposing U بطرف دیگر معادله بردن
transposes U بطرف دیگر معادله بردن
adductor U تمایل عضو بطرف محور
westwards U بسوی باختر بطرف مغرب
step turn U چرخش بطرف پایین تپه
soiuth ward U بطرف جنوب متمایل بجنوب
retrorse U بطرف پایین و عقب خم شده
overhand U بازی با دست بطرف بالا
upstroke U حرکت قلم بطرف بالا
south wards U بطرف جنوب متمایل بجنوب
upthrust U بطرف بالا پرتاب کردن
transpose U بطرف دیگر معادله بردن
upthrow U بطرف بالاانداختن تحول شدید
dextrorotation U گردش بطرف قطب راست
starboard U بطرف راست حرکت کردن
pull U بطرف خود کشیدن کشش
bate U بال زدن بطرف پایین
strelli U غلت عقب بطرف بالانس
pulls U بطرف خود کشیدن کشش
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
called shot U ضربه معین بطرف گوی یاکیسه یا هر دو
comebacker U ضربه توپ زمینی بطرف توپزن
bind U کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
levorotatory U دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
gravitates U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
to push down U بطرف پایین هل دادن یا پرت کردن
gravitate U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitating U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
capacole U چرخش بطرف چپ وراست پلکان مارپیچ
gravitated U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
levorotary U دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
binds U کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
banked turn U انحنای پیست اتومبیلرانی بطرف داخل
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
banking track U انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
to face somebody [something] U چهره خود را بطرف کسی [چیزی] گرداندن
lordosis U انحنای زیاد ستون فقرات بطرف جلو
downbeat U حرکت چوب رهبر ارکست بطرف پایین
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
upload U نیروئی که به صورت قائم بطرف بالا عمل میکند
in and in U مرتبا بطرف داخل یک نوع قمار چهار طاسی
leg break U بلند شدن توپ از سمت توپزن بطرف میله
deflections U ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
deflection U ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
out and in U گویی که با پیچش بطرف شیارمی رود و برمی گردد
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
nose down U خارج شدن هواپیما از پروازتراز بطرف شیرجه و کاهش ارتفاع
downwash U زاویه انحراف هوا بطرف پایین دراثر برخورد با یک ایرفویل
transposition U انتقال اعدادمعلوم بیکسو ومجولات بطرف دیگر معادله فراگذاری
wash in U پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
retrorocket U راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
jet propulsion U جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
upwash U حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
tabbed flap U فلپی که لبه فرار ان لولا شده و تا زاویهای بزرگتراز زاویه اصلی بطرف پایین منحرف میشود
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
ferried U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
Recent search history Forum search
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1چندمین
2معنی اسم تیتان چیست؟
1من عاشق تنها فرشته روی زمین شدم
0coopling
0او در حالیکه پا به زمین میکوبید گفت:
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com