Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nominally
U
بصورت فاهر
in outward show
U
بصورت فاهر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cycle
U
:بصورت دورانی فاهر شدن
cycle
U
بصورت متناوب فاهر شدن
cycled
U
:بصورت دورانی فاهر شدن
cycled
U
بصورت متناوب فاهر شدن
cycles
U
:بصورت دورانی فاهر شدن
cycles
U
بصورت متناوب فاهر شدن
exteriorize
U
بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن
Other Matches
picker
U
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
terrtorialize
U
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
saddle bag
U
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke
U
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
peach design
U
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
vitrify
U
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design
U
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
pomegrenate design
U
طرح گل اناری
[این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock
U
طرح طاووس
[این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
outside
U
فاهر
sensation
U
فاهر
surfaces
U
فاهر
surfaced
U
فاهر
appearance
U
فاهر
manifesting
U
فاهر
manifested
U
فاهر
externals
U
فاهر
guize
U
فاهر
sensations
U
فاهر
exteriority
U
فاهر
surface
U
فاهر
outsides
U
فاهر
external
U
فاهر
manifest
U
فاهر
manifests
U
فاهر
guises
U
فاهر
on the surface
U
در فاهر
guise
U
فاهر
groomed
U
فاهر
superficies
U
فاهر
faces
U
فاهر
ostensible
U
فاهر
semblable
U
فاهر
squalid
U
بد فاهر
apparent
U
فاهر
rind
U
فاهر
rinds
U
فاهر
appearances
U
فاهر
mien
U
فاهر
the outward state
U
فاهر
externally
U
فاهر
superficial
U
فاهر
face
U
فاهر
similitude
U
بیرون فاهر
to out ward seeming
U
برحسب فاهر
the out ward eye
U
چشم فاهر
merged
U
دشمن فاهر شد
to make ones a
U
فاهر شدن
appearance
U
فاهر نمایش
the outward man
U
انسان فاهر
surface
U
رویه فاهر
exposed
U
فاهر شده
surfaces
U
رویه فاهر
outwardly
U
برحسب فاهر
semblance
U
صورت فاهر
personal appearance
U
وضع فاهر
hue
U
تصویر فاهر
hues
U
تصویر فاهر
turned out
U
فاهر لباسیکهفردیبرتندارد
outward show
U
صورت فاهر
garb
U
کسوت فاهر
outward show
U
نمایش فاهر
outsight
U
فاهر بینی
outside appearance
U
صورت فاهر
trumpery
U
خوش فاهر
simulation
U
فاهر سازی
simulations
U
فاهر سازی
appearances
U
فاهر نمایش
gloss
U
جلوه فاهر
turn up
U
فاهر شدن
turn-ups
U
فاهر شدن
habit
U
مشرب فاهر
hermaphrodites
U
خنثی فاهر
seemed
U
فاهر شدن
aspect
U
صورت فاهر
aspects
U
صورت فاهر
seems
U
فاهر شدن
looked
U
فاهر شدن
affecter
U
فاهر ساز
look
U
فاهر شدن
pro forma
U
از لحاظ فاهر
formalist
U
فاهر پرست
hermaphrodite
U
خنثی فاهر
habits
U
مشرب فاهر
seem
U
فاهر شدن
face
U
فاهر منظر
springs
U
فاهر شدن
faces
U
فاهر منظر
spring
U
فاهر شدن
settings
U
وضع فاهر
looks
U
فاهر شدن
setting
U
وضع فاهر
surfaced
U
رویه فاهر
resurface
U
دوباره فاهر شدن
exposure
U
فاهر شدن عکس
outed
U
رفتن فاهر شدن
exposures
U
فاهر شدن عکس
out-
U
رفتن فاهر شدن
the outer man
U
وضع فاهر شخص
pro forma
U
برای صورت فاهر
outward things
U
جهان برونی یا فاهر
phantasm
U
فاهر فریبنده سایه
resurfaced
U
دوباره فاهر شدن
pro forma
U
منباب فاهر فاهری
resurfaces
U
دوباره فاهر شدن
phantom
U
منظر فاهر فریبنده
phantoms
U
منظر فاهر فریبنده
verisimilar
U
دارای فاهر حقیقی
to keep up appearances
U
حفظ فاهر کردن
prima facie evidence
U
مدرک به فاهر قاطع
show up
<idiom>
U
فاهر شدن ،رسیدن
out
U
رفتن فاهر شدن
affectedly
U
از روی فاهر سازی
of the surface
U
در صورت فاهر از بیرون
judge by appearances
U
حکم به فاهر کردن
develops
U
فاهر کردن عکس
on the surface
U
درصورت فاهر از بیرون
develop
U
فاهر کردن عکس
for a sake
U
برای حفظ فاهر
seeming
U
فاهر نما زیبایی
reasonable and probable cause
U
علت معقول و به فاهر درست
turn up
<idiom>
U
به طور ناگهانی فاهر شدن
to evolve a fact
U
چگونگی امری را فاهر کردن
looks
U
فاهر بنظرامدن مراقب بودن
aspects
U
روش فاهر سازی چیزی
sterling
U
فاهر وباطن یکی واقعی
deponont
U
در فاهر مجهول و در باطن معلوم
aspect
U
روش فاهر سازی چیزی
rounding
U
ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
hued
U
دارای فاهر ونمای مخصوص
project
U
فاهر کردن نشان دادن
projected
U
فاهر کردن نشان دادن
projects
U
فاهر کردن نشان دادن
scarious
U
دارای فاهر خشک وپلاسیده
notation
U
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
stuffed shirts
U
ادم خوش فاهر وتوخالی
acronichal
U
فاهر شونده در غروب افولی
notations
U
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
opportunity target
U
هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود
paradoxical
U
در فاهر مهمل و درواقع درست
stuffed shirt
U
ادم خوش فاهر وتوخالی
acronical
U
فاهر شونده در غروب افولی
specious
U
دارای فاهر زیبا وفریبنده
look
U
فاهر بنظرامدن مراقب بودن
looked
U
فاهر بنظرامدن مراقب بودن
pop up
<idiom>
U
غیر منتظره یا ناگهانی فاهر شدن
i did it for show
U
برای نمایش یا فاهر ان کاررا کردم
developers
U
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developer
U
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
successive
U
آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
outwardness
U
کیفیت فاهر دلبستگی بچیزهای خارجی یامادی
whited
U
ادم بد باطن و خوش فاهر چیز گرانبها
proteranthous
U
دارای گلهاییکه قبل از برگ فاهر گردد
page
U
نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
disposure
U
درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
pages
U
نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
deusexmachina
U
شخص یا چیزی که بطور غیرمترقبه فاهر میشود
paged
U
نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
exposure
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
textualism
U
اهمیت دادن به لفظ یا معنی فاهر انتقاد لفظی
expose
U
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
exposures
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
clothes horses
U
کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
formalism
U
اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
exposes
U
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
print
U
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
printed
U
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
prints
U
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
exposing
U
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
clothes horse
U
کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
transient
U
وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
generation
U
زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
transients
U
وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
clustering
U
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
latensification
U
تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
generations
U
زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
timed
U
تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
damask
U
سیاهی و یارنگی که براثر خوردگی روی فولاد صیقلی فاهر میشود
mysticism
U
مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
previewer
U
خصوصیاتی که به کاربر امکان می دهند تا فاهر کاغذ را پیش از چاپ ببیند
times
U
تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
VBScript
U
مجموعه دستورات برنامه نویسی که در یکک صفحه وب معمولی فاهر می شوند,
drop down menu
U
منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود
time
U
تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
debutant
U
نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
thunderhead
U
توده ابری که حاشیه اش سفیداست وقبل از رعد وبرق دراسمان فاهر میشود
architecture
U
فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
fourth generation computers
U
زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند
blue key
U
نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
cursors
U
علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
cursor
U
علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
response
U
و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
responses
U
و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
wire frame model
U
نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
format
U
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
formats
U
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
styles
U
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
dramatic monologue
U
نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com