English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i paid dearly for it U بسیار گران برایم تمام شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I paid dearly for this mistake . U این اشتباه برایم گران تمام شد
priceless U بسیار گران
too expensive <adj.> U بسیار گران
overpriced <adj.> U بسیار گران
worth a kings ransom U بسیار گران بها
beyoned price U بی قیمت بسیار گران بها
i paid dear for it U برای من گران تمام شد
dear bought U گران تمام شده
pyrrhic victory U پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
interminable U تمام نشدنی بسیار دراز
scattered design U طرح افشان [طرحی مخلوط و پرکار از انواع نگاره ها که بسیار پر کار بوده و تمام فضاهای متن فرش را می پوشاند.]
dear bought U جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
vlsi U مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity U حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super- U کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
ultra high frequency U بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f. U بسامد بسیار بسیار زیاد
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
I have outgrown my suits. U لباسهایم برایم تنگ شده
Bring me a few sheets of paper . U چند صفحه کا غذ برایم بیاور
Please get me a taxi. لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.
Keep a free(an empty)seat for me. U یک صندلی خالی برایم نگاهدار
I don't [ couldn't ] give a damn about it. <idiom> U برایم اصلا مهم نیست.
Please bring me the orifinal letter . U عین نامه را برایم بیاورید
Could you bring me ... ? ممکن است ... برایم بیاورید؟
i must answer for the damages U ازعهده خسارت ان باید برایم
It is too easy for me. U برایم مثل آب خوردن است
He told me in so many words . U عینا" اینطور برایم گفت
It is easy for me. U برایم خیلی آسان است
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminates U تمام شدن تمام کردن
terminated U تمام شدن تمام کردن
terminate U تمام شدن تمام کردن
Please take my suitcase. خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
This is my last chance . U این برایم آخرین فرصت است
These shoes are too big for me . U این کفشها برایم گشاد است
May I have an ashtray? U ممکن است یک زیرسیگاری برایم بیاورید؟
Tell me hpw you escaped. U برایم بگه چطور فرار کردی
May I have an iron? U ممکن است یک اتو برایم بیاورید؟
Mother left me 500 tomans . U مادرم برایم 500 تومان گذاشت
I've been set up! U برایم پاپوش درست کرده اند!
Drop me a line . U برایم چند خط بنویس ( نامه بفرست )
May I have a blanket? U ممکن است یک پتو برایم بیاورید؟
Please take that bag. خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
These shoes are too tight for me. U این کفشها برایم تنگ است
The notice is too short [for me] . U آگاهی [برایم] خیلی کوتاه مدت است.
May I have some ...? آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
May I have a bath towel? U ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
May I have some ...? آیا ممکن است کمی ... برایم بیاورید؟
help any one . U برایم خوش قدم بود ( شانس آورد )
May I have some soap? U ممکن است چند تا صابون برایم بیاورید؟
Give me a full account of the events. U جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
May I have the drink list, please? U ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
May I have the menu, please? U ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟
Can I have some more ...? آیا ممکن است کمی دیگر ... برایم بیاورید؟
May I have some toiletpaper? U ممکن است چند تا کاغذ توالت برایم بیاورید؟
Thats no news to me. U این برایم خبر جدیدی نیست ( قبلا می دانستم )
Please take this luggage. خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
May I have some hangers? U ممکن است چند تا چوب لباسی برایم بیاورید؟
Please send me information on ... U خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
onerous U گران
costly U گران
overpriced U گران
costlier U گران
at a great penny worth U گران
dearly U گران
dear U گران
dearer U گران
costliest U گران
dearest U گران
heavy U گران
sumptuous U گران
expensive U گران
dears U گران
heaviest U گران
heavies U گران
heavier U گران
pricey U گران
massive U گران کوه
high priced U گران بها
high money U پول گران
dear bought U گران خرید
high interest U بهره گران
highs U سخت گران
endears U گران کردن
expensively U گران بها
be too dear U گران بودن
endear U گران کردن
massively U گران کوه
high value U گران قیمت
dearest U گران کردن
valuable U گران بها
dearer U گران کردن
to sell dearly U گران فروختن
big ticket U گران قیمت
high U سخت گران
endeared U گران کردن
dears U گران کردن
deluxe U مجلل گران
dear U گران کردن
natatores U شنا گران
stingy U گران کیسه
highest U سخت گران
state-of-the-art U بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
overburden U گران بار شدن
You have paid too much for your car . U اتوموبیلت را گران خریدی
prohibitive U گران جلوگیری کننده
It is too expensive. خیلی گران است.
not too expensive U خیلی گران نباشد.
exclusive U منحصر بفرد گران
viscosity U قوام گران روی
This is really expensive ! U این چه گران است !
prohibitory U گران جلوگیری کننده
white elephants U گران و پر خرج و کم فایده
The price of butter has gone up . butter has become expensive . U کره گران شده
high U وافر گران گزاف
white elephant U گران و پر خرج و کم فایده
highest U وافر گران گزاف
highs U وافر گران گزاف
high U وسیله گران یا با کارایی بالا
costs an arm and a leg <idiom> U [فوق العاده پرخرج یا گران]
highest U وسیله گران یا با کارایی بالا
assays U عیارگیری فلزات گران قیمت
assay U عیارگیری فلزات گران قیمت
highs U وسیله گران یا با کارایی بالا
He overcharged us. U پایمان گران حساب کرد
She took umbrage at your remark . U سخن شما برایش گران آمد
The hotel has overcharged me . U هتل گران پایم حساب کرده
gems U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
manganic U دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
pallet U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
gem U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
thunderscan U یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
a white elephant U شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
A thing you dont want is dear at any price. <proverb> U چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
pallets U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
Hotel accommodation is rather expensive there. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
manganesian U مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
white elephants U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephant U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
Smoking makes you ill and it is also expensive. U سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
It is too expensive for me to buy ( purchase ). U برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
He bought them expensive presents, out of guilt. U او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
I simply cant concentrate. U حواس ندارم ( حواس برایم نمانده )
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
panorama U تمام نما اینه تمام نما
panoramas U تمام نما اینه تمام نما
full track U تمام شنی خودرو تمام شنی
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
much U بسیار
so mush U بسیار
plenty U بسیار
longeval U بسیار زی
detestable U بسیار بد
very little U بسیار کم
clinking U بسیار
ever so U بسیار
numerous U بسیار
far and away U بسیار
seldom U بسیار کم
unco U بسیار
immortally U بسیار
very U بسیار
lashongs U بسیار
galore U بسیار
thousand and one U بسیار
awfully U بسیار
parlous U بسیار
powerfully U بسیار
sorely U بسیار
multifarious U بسیار
abundant U بسیار
out and a way U بسیار
overly U بسیار
lot U بسیار
precious U بسیار
sadly U بسیار بد
desperate U بسیار بد
beastby U بسیار
no end of U بسیار
oftentimes U بسیار
all U بسیار
all- U بسیار
far U بسیار
an abundance of U بسیار
sopping U بسیار
multiped U بسیار پا
awful <adj.> U بسیار بد
multiplicity U بسیار
mickle U بسیار
mickle or muckle U بسیار
muckle U بسیار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com