English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 38 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
protractile U بسط وتوسعه یافتنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
proliferated U بسط وتوسعه یافتن
proliferating U بسط وتوسعه یافتن
proliferates U بسط وتوسعه یافتن
proliferate U بسط وتوسعه یافتن
spread U بسط وتوسعه یافتن گسترش
spreads U بسط وتوسعه یافتن گسترش
manifest destiny U لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
detectable U یافتنی
acquirable U یافتنی
doable <adj.> U دست یافتنی
achievable <adj.> U دست یافتنی
feasible <adj.> U دست یافتنی
makable [spv. makeable] <adj.> U دست یافتنی
contrivable <adj.> U دست یافتنی
makeable <adj.> U دست یافتنی
manageable <adj.> U دست یافتنی
possible [doable, feasible] <adj.> U دست یافتنی
executable <adj.> U دست یافتنی
workable <adj.> U دست یافتنی
makable <adj.> U دست یافتنی
accessible U دست یافتنی
retrievable U باز یافتنی
salvable U نجات یافتنی
stretchable U بسط یافتنی
practicable <adj.> U دست یافتنی
terminable U پایان یافتنی
depletable U تقلیل یافتنی
achievable U دست یافتنی
get table U دست یافتنی
get at able یافتنی پیدا کردنی
transmutable U قلب ماهیت یافتنی
traceable U جستجو کردنی یافتنی
transmutative U قلب ماهیت یافتنی
superable U تفوق یافتنی فائق شدنی
getatable U قابل دسترس توفیق یافتنی
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com