English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
full drive U بسرعت هرچه تمامتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
with all speed U باشتابی هرچه بیشتر باسرعتی هرچه تمامتر
to a hair U بادقتی هرچه تمامتر
With utmost care. U با دقت تمام (هرچه تمامتر )
i ran as quick as i could U هرچه میتوانستم تند دویدم به تندی هرچه بیشتر دویدم
at full speed U با تندی هر چه بیشتر بسرعتی هر چه تمامتر
whatsoever U هرچه
so far forth as U هرچه
whatever U هرچه
kalon U هرچه زیباست
as much as possible U هرچه میتوان
come what may! U هرچه میخواهیدبشود
what U هرچه انچه
bethatari may U هرچه باداباد
the sooner the better U هرچه زودتربهتر
early as possible U هرچه زودتر
cypres U هرچه نزدیکتر
full drive U باشتاب هرچه بیشتر
to ride hell for leather U باتندی هرچه بیشترتاختن
come what may! U هرچه بادا باد
as soon as possible U بزودی هرچه بیشتر
At the top of ones voice . U با صدای هرچه بلند تر
However much he tried . U هرچه سعی کرد
at all hazard U هرچه بادا باد
at all adventures U هرچه پیش اید
full pelt U با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
pay the piper U هرچه پول میدهی اش میخوری
let him do his worst U هرچه ازدستش برمیاید بکند
pot luck U هرچه دردیگ پیدا شود
he sold the good ones U هرچه خوب داشت فروخت
All his belongings were stolen . U هرچه داشت بردند (دزدیدند)
i lent him what money i had U هرچه پول داشتم به او وام دادم
soon ripe soon rotten U هرچه زود براید دیر نپاید
After all, she is your mother. هرچه باشد بالاخره مادرت است.
come and take p luck with us U بفرمایدبرویم منزل هرچه پیداشدباهم می خوریم
whatsoever he doeth shall p U هرچه میکند نیک انجام خواهد شد
ventre a terre U سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
anticlimaxes U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
anticlimax U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
whaterer U هرچه انچه هرانچه هرقدر هیچ گونه
gibus U کلاه نرمی که دراپرابرسرمیگذارندبرای اینکه هرچه بران مشت بزنند
full tilt U بسرعت
fleetly U بسرعت
quickly U بسرعت
snacks U بسرعت
hardest U بسرعت
rapidily U بسرعت
hard U بسرعت
snack U بسرعت
harder U بسرعت
rapidly U بسرعت
likea U بسرعت
scuttle U بسرعت دویدن
fleets U بسرعت گذشتن
snip U بسرعت قاپیدن
snipped U بسرعت قاپیدن
scuttled U بسرعت دویدن
scuttles U بسرعت دویدن
scuttling U بسرعت دویدن
mushroom U بسرعت رویاندن
skyrockets U بسرعت بالابردن
skyrocketing U بسرعت بالابردن
skyrocket U بسرعت بالابردن
fleet U بسرعت گذشتن
snipping U بسرعت قاپیدن
sweep U بسرعت گذشتن از
fleeing U بسرعت رفتن
mushrooming U بسرعت رویاندن
flees U بسرعت رفتن
flee U بسرعت رفتن
dashes U بسرعت رفتن
dashed U بسرعت رفتن
mushroomed U بسرعت رویاندن
dash U بسرعت رفتن
mushrooms U بسرعت رویاندن
whish U بسرعت گذشته
at a great rat U بسرعت زیاد
skyrocketed U بسرعت بالابردن
swoops U بسرعت پایین امدن
jink U بسرعت چرخ زدن
light out U بسرعت ترک کردن
jink U بسرعت حرکت کردن
post haste U بسرعت شتاب فراوان
whomp up U بسرعت تهیه کردن
hand over fist U بسرعت وبمقدار زیاد
quick freeze U بسرعت سرد کردن
snowball U بسرعت زیاد شدن
vamoose U بسرعت عازم شدن
swooping U بسرعت پایین امدن
swooped U بسرعت پایین امدن
course U بسرعت حرکت دادن
snowballing U بسرعت زیاد شدن
snowballed U بسرعت زیاد شدن
scurrying U بسرعت حرکت دادن
scurry U بسرعت حرکت دادن
scurries U بسرعت حرکت دادن
scurried U بسرعت حرکت دادن
mushroomed U بسرعت ایجاد کردن
mushrooms U بسرعت ایجاد کردن
mushrooming U بسرعت ایجاد کردن
sonic U وابسته بسرعت صوت
mushroom U بسرعت ایجاد کردن
dashes U بسرعت انجام دادن
dashed U بسرعت انجام دادن
dash U بسرعت انجام دادن
courses U بسرعت حرکت دادن
coursed U بسرعت حرکت دادن
snowballs U بسرعت زیاد شدن
scram U بسرعت دور شدن
streak U بسرعت حرکت کردن
swoop U بسرعت پایین امدن
darted U بسرعت حرکت کردن
dart U بسرعت حرکت کردن
streaking U بسرعت حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
scrams U بسرعت دور شدن
streaks U بسرعت حرکت کردن
popped U بسرعت عملی انجام دادن
booms U بسرعت درقیمت ترقی کردن
quicky U چیزیکه بسرعت انجام شود
booming U بسرعت درقیمت ترقی کردن
skirl U بسرعت باد فرار کردن
boomed U بسرعت درقیمت ترقی کردن
boom U بسرعت درقیمت ترقی کردن
precipitate U شتاباندن بسرعت عمل کردن
quickies U چیزیکه بسرعت انجام شود
quickie U چیزیکه بسرعت انجام شود
races U مسابقه دادن بسرعت رفتن
pop U بسرعت عملی انجام دادن
pops U بسرعت عملی انجام دادن
precipitates U شتاباندن بسرعت عمل کردن
raced U مسابقه دادن بسرعت رفتن
race U مسابقه دادن بسرعت رفتن
precipitated U شتاباندن بسرعت عمل کردن
precipitating U شتاباندن بسرعت عمل کردن
slipcover U پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
zoom U وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
piss off <idiom> U بسرعت دور شدن [اصطلاح روزمره]
zooms U وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
zoomed U وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> U هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
soup U موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
flying U بال وپر زن بسرعت گذرنده مسافرت هوایی
triple tongue U نتهای سه تایی را بسرعت باساز نایی زدن
soups U موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
scooting U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooted U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoot U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoots U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
improviser U تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلامقدمه چیزیرا میسازد
improvisor U تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
whateer U هرانچه انچه هرانچه هرقدر هرچه
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
accelerator winding U سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
run-through U بسرعت خرج و تلف کردن خلاصه کردن
run up U بسرعت خرج و تلف کردن شلیک کردن
run-throughs U بسرعت خرج و تلف کردن خلاصه کردن
run through U بسرعت خرج و تلف کردن خلاصه کردن
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
ke lighning U به تندی برق بسرعت برق
with lightning speed U مانند برق به تندی برق بسرعت برق
at railway speed U با تندی راه اهن بسرعت راه اهن
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com