English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
food packet U بسته غذایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
k ration U بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
packed lunch غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
Other Matches
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet U بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
alimental U غذایی
alimentary U غذایی
dietetical U غذایی
messes U هم غذایی
mess U هم غذایی
trophic U غذایی
regimen U پرهیز غذایی
diets U برنامه غذایی
dieting U برنامه غذایی
dieting U رژیم غذایی
nutritiveness U خاصیت غذایی
regimens U پرهیز غذایی
dieted U رژیم غذایی
diets U رژیم غذایی
food chains U زنجیره غذایی
food chain U زنجیره غذایی
food deprivation U محرومیت غذایی
foodstuffs U ماده غذایی
food program U برنامه غذایی
ration U جیره غذایی
food web U شبکه غذایی
food dtufe stuff U ماده غذایی
food poisoning U مسمویت غذایی
food industries U صنایع غذایی
food perference U رجحان غذایی
rations U جیره غذایی
foodstuff U ماده غذایی
rationed U جیره غذایی
dieted U برنامه غذایی
food preference U پسند غذایی
lymph U شیره غذایی
food pyramid U هرم غذایی
diet U رژیم غذایی
diet U برنامه غذایی
botulism U مسمومیت غذایی حاد
grazing food chain U زنجیره غذایی چرندگان
micronutrient U عنصر غذایی کم مصرف
dietetics U برنامه ریزی غذایی
annual food plan U برنامه غذایی سالیانه
provision room U انبار مواد غذایی
dietetic U وابسته به رژیم غذایی
dailgy food allowance U جیره غذایی روزانه
macronutrient U عنصر غذایی پر مصرف
Adulterated foodstuff. U مواد غذایی تقلبی
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
dietary U مربوط به رژیم غذایی
master menu U برنامه غذایی اصلی یکان
nutrient U ماده مقوی از لحاظ غذایی
table of food equivalents U جدول ارزش جیره غذایی
stirabout U غذایی شبیه اش جو جنب وجوش
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
nutrients U ماده مقوی از لحاظ غذایی
sitology U علم تغذیه ورژیم غذایی
ration factor U ضریب اماد جیره غذایی
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
malnutrition U تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
I musn't eat food containing ... من نباید غذایی را که دارای ... هستند بخورم.
master menu U لیست مبنای جیره غذایی اصلی
commissary store annex U شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
cure meat U نمک سود کردن مواد غذایی
dietetics U فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
self digestion U جذب خود بخود مواد غذایی
convenience foods U غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
convenience food U غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
to have the munchies for something U یکدفعه هوس چیزی [غذایی] را کردن
ration credit U تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
commissary U فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
commissaries U فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
In the long run fatty food makes your arteries clog up. U در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
cereal U حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
cereals U حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
fudged U غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudges U غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudge U غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudging U غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
agrobiology U مطالعهء مواد غذایی خاک زیست شناسی خاک
brunch U غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunches U غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
parcel U بسته
datagram U یچ بسته
kits U بسته
bunged up U بسته
kit U بسته
clotted U بسته
parcels U بسته
fardel U بسته
jellied U بسته
fronted U صف بسته
barred U بسته
packaged U بسته
shook U بسته
pinioned U کت بسته
packed بسته ای
packages U بسته
curdy U بسته
crossed cheque U چک بسته
crossed chaque U چک بسته
bagful U یک بسته
corked U بسته
connected U بسته
interdependent U به هم بسته
package U بسته
closed U بسته
bundle U بسته
packs U بسته
pack box U بسته
bundles U بسته
bundling U بسته
shutting U بسته
shuts U بسته
shut U بسته
trusser U بسته
uncrossed U بسته
strikebound U بسته
pent U بسته
stacks U بسته
stacked U بسته
stack U بسته
pack U بسته
packet U بسته
grumous U بسته
solids U بسته
solid U بسته
packets U بسته
ice bound U یخ بسته
imperforate U بسته
clotty U بسته
logical U یچ بسته
program package U بسته برنامه
blindfolding U چشم بسته
unopened U بسته - بازنشده
young ice U یخ تازه بسته
vans U کامیون سر بسته
van U کامیون سر بسته
survival pack U بسته نجات
closed <adj.> <past-p.> U بسته شده
to shut down U بسته شدن
tongue tied U زبان بسته
blindfolded U چشم بسته
package tour U گشت بسته ای
package holiday U گشت بسته ای
right parenthesis ) U پرانتز بسته
locked <adj.> <past-p.> U بسته شده
barred <adj.> <past-p.> U بسته شده
assumed U بخود بسته
disabled <adj.> <past-p.> U بسته شده
barricaded <adj.> <past-p.> U بسته شده
blocked <adj.> <past-p.> U بسته شده
right round bracket U پرانتز بسته
all-expense tour U گشت بسته ای
manacled <adj.> U دست بسته
tied up <adj.> U دست بسته
close-fisted <adj.> U دست بسته
blindfolds U چشم بسته
tongue-tied U زبان بسته
investment foundry U ریخته گی بسته
shutt down U بسته شدن
gelidity U بسته شدگی
lockfast U محکم بسته
cruor U خون بسته
mare clausum U دریای بسته
congealable U بسته شدنی
occlusion U بسته شدگی
coil of rope U بسته طناب
coagulum U خون بسته
on the rope U بهم بسته
closed variation U واریاسیون بسته
parcel post U بسته پستی
finite universe U جهان بسته
closed universe U جهان بسته
closed traverse U پیمایش بسته
closed system U سازگان بسته
large n U سر بسته همینطوری
lappermilk U شیر بسته
grume U خون بسته
homogamy U زناشویی بسته
icebound U یخ بند یخ بسته
flat pack U بسته مسطح
internal drainage U ابریز بسته
dunnage U بسته بندی
disk pack U گروه بسته
disk pack U بسته دیسک
disk pack U گرده بسته
investment castings U ریخته گی بسته
iron bound U با اهن بسته
ironbound U با اهن بسته
it is a question of money U موضوع بسته به
lamblkin U زبان بسته
closed system U سیستم بسته
close column U ستون بسته
case numbers U شماره بسته ها
box trail U سهم بسته
bound electron U الکترون بسته
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com