Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gelation
U
بسته شدگی سفت شدگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gelidity
U
بسته شدگی
occlusion
U
بسته شدگی
Other Matches
imminution
U
کم شدگی باریک شدگی
geniculation
U
خم شدگی
the mast has raked
U
کج شدگی
dostortion
U
کج شدگی
neck
U
نخ شدگی
necks
U
نخ شدگی
depression
U
کم شدگی
embeddeness
U
حک شدگی
bottling
U
نخ شدگی
erection
U
شق شدگی
erections
U
شق شدگی
depressions
U
کم شدگی
petrifaction
U
سنگ شدگی
expurgation
U
پاک شدگی
sprains
U
رگ برگ شدگی
acceptability
U
قبول شدگی
spraining
U
رگ برگ شدگی
detruncation
U
کوتاه شدگی
sprained
U
رگ برگ شدگی
scleriasis
U
سفت شدگی
recvrvature
U
دولا شدگی
acetification
U
ترش شدگی
puchery
U
جمع شدگی
depression
U
گود شدگی
depressions
U
گود شدگی
pulverization
U
خرد شدگی
purler
U
پرت شدگی از سر
sprain
U
رگ برگ شدگی
dispersion
U
پخش شدگی
congestion
U
جمع شدگی
desuetude
U
موقوف شدگی
turn over
U
واژگون شدگی
fixedness
U
تثبیت شدگی
tight coupling
U
جفت شدگی
leakages
U
فاش شدگی
erasure
U
پاک شدگی
polarization
U
قطبی شدگی
leakage
U
فاش شدگی
bronchocele
U
بزرگ شدگی
eviration
U
هذیان زن شدگی
flocculence
U
قلنبه شدگی
translocation
U
جابجا شدگی
distotion factor
U
ضریب کج شدگی
strobilation
U
باریک شدگی
coupling
U
جفت شدگی
diminution
U
کم شدگی تحقیر
dilution
U
رقیق شدگی
encrustation
U
دلمه شدگی
contractions
U
جمع شدگی
contraction
U
جمع شدگی
encrustations
U
دلمه شدگی
carburization
U
پودر شدگی
expulsion
U
بیرون شدگی
expulsions
U
بیرون شدگی
gasification
U
تبخیر شدگی
flagginess
U
ول شدگی اویختگی
paralysation
U
فلج شدگی
smelting
U
ذوب شدگی
lateral yield
U
له شدگی جانبی
liquescence
U
مایع شدگی
concretion
U
سفت شدگی
comminution
U
خرد شدگی
puckering
U
جمع شدگی
puckered
U
جمع شدگی
pucker
U
جمع شدگی
coagulation
U
دلمه شدگی
offset
U
دوخم شدگی
fading
U
محو شدگی
necking
U
باریک شدگی
hybridization
U
هیبرید شدگی
sclerosis
U
سخت شدگی
narrowing
U
تنگ شدگی
expunction
U
پاک شدگی
intensification
U
افزون شدگی
invagination
U
غلاف شدگی
conglomeration
U
گلوه شدگی
conglomerations
U
گلوه شدگی
offsetting
U
دوخم شدگی
diffusion
U
پخش شدگی
incalescence
U
گرم شدگی
damnation
U
لعنت شدگی
crookedness
U
انحناء و کج شدگی
nigrescence
U
سیاه شدگی
occlusion
U
جفت شدگی
blots
U
پاک شدگی
locking
U
قفل شدگی
blotted
U
پاک شدگی
pairing
U
جفت شدگی
blotting
U
پاک شدگی
removal
U
جدا شدگی
shrinkage
U
چروک شدگی
petrification
U
سنگ شدگی
blot
U
پاک شدگی
shortening
U
کوتاه شدگی
puckers
U
جمع شدگی
choking
U
اب بند شدگی
scarlet
U
سرخ شدگی
elongation
U
دراز شدگی
homogenization
U
هم جنس شدگی
hardening
U
سفت شدگی
shrinks
U
انقباض چوروک شدگی
shrinkage
U
وابست جمع شدگی
breaking
U
پاره گی قطع شدگی
varicosity
U
گشاد شدگی سیاهرگ
constrictions
U
فشار تنگ شدگی
gerontomorphosis
U
پیر شدگی نژاد
malposition
U
جابجا شدگی جنین
maladies
U
فاسد شدگی بیماری
shrinking
U
انقباض چوروک شدگی
accru
U
اجتماع فراهم شدگی
hyperostosis
U
کلفت شدگی استخوان
shrinkage coefficient
U
ضریب جمع شدگی
supersession
U
جانشینی لغو شدگی
hepatization
U
سفت شدگی بافته
digression
U
پرت شدگی ازموضوع
shrink
U
انقباض چوروک شدگی
scloroderma
U
سفت شدگی پوست
condensation
U
جمع شدگی تکاثف
constriction
U
فشار تنگ شدگی
scleroma
U
سفت شدگی بافتها
malady
U
فاسد شدگی بیماری
shrinkage stress
U
خستگی جمع شدگی
depressions
U
گود شدگی فرودافت
disseisin
U
محروم شدگی ازتصرف
encephalomalacia
U
نرم شدگی مغز
edge triggered
U
با رها شدگی لبهای
yielding
U
تسلیم شدگی فلز
diffraction broadening
U
پهن شدگی پراشی
degree of shrinkage
U
ضریب جمع شدگی
sclerosis
U
سفت شدگی بافتها
delusion of control
U
هذیان کنترل شدگی
erasure
U
حک جای پاک شدگی
erethism
U
تحریک شدگی زیاد
depression
U
گود شدگی فرودافت
dc coupling
U
جفت شدگی جریان مستقیم
enlarged tonsils
U
بزرگ شدگی لوزه ها
[پزشکی]
dipole dipole coupling
U
جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
domesticity
U
زندگانی خانگی رام شدگی
strobilization
U
تشکیل رشته باریک شدگی
shrinkage prevention
U
وسیله جلوگیری از جمع شدگی
scoliosis
U
کج شدگی تیره پشت ازپهلو
depigmentation
U
بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
coupling
U
جفت شدگی اتصال درگیری
incarcerated hernia
U
جمع شدگی کیسه فتق
fixations
U
خیره شدگی تعلق خاطر
scrappiness
U
اوراق شدگی ستیزه جویی
fixation
U
خیره شدگی تعلق خاطر
hydrargyia or rism
U
مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
senile keratosis
U
کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
individuation
U
تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
budding
U
تولید مثل غیرجنسی از طریق ایجاد قلمبه شدگی در بخشی از بدن جاندار
self insurance
U
بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
lobation
U
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
couplement
U
عمل امتزاج و جفت کردن جفت شدگی
acceptance test
آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
hyprostosis
U
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
slough
U
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
shoulders
U
[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
arborization
U
شاخه شاخه شدگی
cleavages
U
ورقه ورقه شدگی
cleavage
U
ورقه ورقه شدگی
delamination
U
لایه لایه شدگی
wrick
U
برگ برگ شدگی
packet
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window
U
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet
U
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
packs
U
بسته
clotty
U
بسته
bundles
U
بسته
bundling
U
بسته
crossed chaque
U
چک بسته
shook
U
بسته
pack box
U
بسته
stack
U
بسته
bundle
U
بسته
package
U
بسته
curdy
U
بسته
imperforate
U
بسته
corked
U
بسته
crossed cheque
U
چک بسته
bunged up
U
بسته
pack
U
بسته
logical
U
یچ بسته
parcel
U
بسته
kit
U
بسته
clotted
U
بسته
packaged
U
بسته
ice bound
U
یخ بسته
kits
U
بسته
fronted
U
صف بسته
packages
U
بسته
parcels
U
بسته
barred
U
بسته
fardel
U
بسته
uncrossed
U
بسته
pent
U
بسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com