English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (43 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shut off <idiom> U بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
magnetic blow out circuit breaker U کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
scan U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scans U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
breaks U کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
break U کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
bib tap U شیرآب
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
xt U صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند
option U کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
options U کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
hardest U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hard U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
dout U خاموش کردن
to put out U خاموش کردن
suffocated U خاموش کردن
out U خاموش کردن
put out U خاموش کردن
quenching U خاموش کردن
turn out <idiom> U خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن
outed U خاموش کردن
out- U خاموش کردن
smothers U خاموش کردن
extinguishes U خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن
smothering U خاموش کردن
extinguishing U خاموش کردن
to snuff out U خاموش کردن
smothered U خاموش کردن
extinguish U خاموش کردن
smother U خاموش کردن
suffocate U خاموش کردن
suffocating U خاموش کردن
hush U خاموش کردن
turn off U خاموش کردن
suffocates U خاموش کردن
to switch off U خاموش کردن
shut down U خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
cipher U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
power U خاموش کردن یک وسیله
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
To extinguish a fire. U آتش را خاموش کردن
to blow out alamp U خاموش کردن چراغ
to shut down a reactor U راکتوری را خاموش کردن
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
powers U خاموش کردن یک وسیله
snubs U سربالا خاموش کردن
snubbing U سربالا خاموش کردن
snubbed U سربالا خاموش کردن
snub U سربالا خاموش کردن
turn off U خاموش کردن یاشدن
powered U خاموش کردن یک وسیله
to talk down U خاموش یاساکت کردن
fight the fire U اتش خاموش کردن
turn out U باکلید خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن یاشدن
quenches U خاموش کردن ترساندن
quenched U خاموش کردن ترساندن
quench U خاموش کردن ترساندن
to laugh down U با خنده خاموش کردن
To dye ones hair. U موها را خاموش کردن
snuff U بافوت خاموش کردن
powering U خاموش کردن یک وسیله
power down U قطع برق خاموش کردن
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
still U ساکت کردن خاموش شدن
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
smolder U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
stills U ساکت کردن خاموش شدن
shift click U ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
upper case U حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
option key [یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
repeat U تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeats U تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
to turn off U خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
To squash someone . U تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
Apple Key U کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
n-key rollover [این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
wet blankets U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blanket U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
still brith U خاموش کردن ساکت کردن
muffle U خاموش کردن ساکت کردن
muffling U خاموش کردن ساکت کردن
muffles U خاموش کردن ساکت کردن
dumbest U لال کردن خاموش کردن
dumber U لال کردن خاموش کردن
quench U دفع کردن خاموش کردن
dumb U لال کردن خاموش کردن
quenched U دفع کردن خاموش کردن
quenches U دفع کردن خاموش کردن
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
attaches U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attach U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaching U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
dog down U بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
alt key U کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی
key ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
KSAM U ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
printed U کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
print U کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
prints U کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
clicked U انتخاب یک کلید از صفحه کلید
click U انتخاب یک کلید از صفحه کلید
function key U کلید عملیاتی کلید تابعی
clicks U انتخاب یک کلید از صفحه کلید
enhances U دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhanced U دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhancing U دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
at U قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
enhance U دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
arrow keys U مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
bound U خیز محدود کردن مقید کردن بستن
key U کلید کردن
key کلید کردن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
blocks U بستن مسدود کردن
assesses U تعیین کردن بستن
blocked U بستن مسدود کردن
block U بستن مسدود کردن
shut off U قطع کردن بستن
astringe U جمع کردن بستن
assessing U تعیین کردن بستن
binding U صحافی کردن به هم بستن
bindings U صحافی کردن به هم بستن
assess U تعیین کردن بستن
steek U بستن سجاف کردن
assessed U تعیین کردن بستن
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
qwerty keyboard U ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
to turn on U روشن کردن [کلید الکتریکی]
decamping U رخت بر بستن کوچ کردن
feigns U بخود بستن جعل کردن
decamped U رخت بر بستن کوچ کردن
decamp U رخت بر بستن کوچ کردن
to lay on U بستن مالیات تحمیل کردن
feign U بخود بستن جعل کردن
to form a notion U اندیشه کردن خیال بستن
To turn the tap on (off). U شیر آب را باز کردن ( بستن )
stipulate U پیمان بستن تصریح کردن
stipulates U پیمان بستن تصریح کردن
decamps U رخت بر بستن کوچ کردن
stamp U نقش بستن منقوش کردن
stamps U نقش بستن منقوش کردن
pretends U بخود بستن دعوی کردن
assume U بخود بستن وانمود کردن
seals U مهر و موم کردن بستن
assumes U بخود بستن وانمود کردن
seal U مهر و موم کردن بستن
pretending U بخود بستن دعوی کردن
arrogate U غصب کردن بخود بستن
string U مربی خم کردن کمان و بستن زه
pretend U بخود بستن دعوی کردن
wattle U نرده گذاری کردن بستن
to bar apatn U بستن و مسدود کردن راه
stipulating U پیمان بستن تصریح کردن
cincture U احاطه کردن کمرچیزی را بستن
clearer U کلید پاک کردن صفحه نمایش
clear U کلید پاک کردن صفحه نمایش
clears U کلید پاک کردن صفحه نمایش
clearest U کلید پاک کردن صفحه نمایش
setting up U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
gag U پوزه بند بستن محدود کردن
trussing U بهم بستن بادبان را جمع کردن
shunt U موازی کردن بستن بسته شدن
shunted U موازی کردن بستن بسته شدن
shunts U موازی کردن بستن بسته شدن
seel U چشم خود را بستن کور کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com