English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mach trim compensator U دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
automatic approach and landing U روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
indicated airspeed U سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
synchroreceiver U دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
airspeeds U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
strafing U به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
air speed indicator U سرعت نمای هواپیما
airspeeds U سرعت هوایی هواپیما
accelerometer U سرعت نمای هواپیما
machmeter U سرعت سنج هواپیما
airspeed U سرعت هوایی هواپیما
machine number U عدد سرعت هواپیما
true air speed U سرعت نسبی هواپیما
mach no U سرعت لازم را به دست اوردم یا نیاوردم در رهگیری هوایی
fishtail U چرخاندن دم هواپیما بمنظورکاستن سرعت ان
cruising speed U سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
vertical takeoff U سرعت صعود اولیه هواپیما
vertical speed U سرعت صعود عمودی هواپیما
mach stem U انتن سرعت سنج هواپیما
mach wave U انتن سرعت سنج هواپیما
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
acceleration error U اشتباه مسیر هواپیما دراثرتغییر سرعت
mach front U میله انتن سرعت سنج هواپیما
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio U نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
orbital injection U دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
zooms U هواپیما را با سرعت وبازاویه تند ببالا راندن
zoomed U هواپیما را با سرعت وبازاویه تند ببالا راندن
zoom U هواپیما را با سرعت وبازاویه تند ببالا راندن
airspeeds U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
airspeed U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
impingement U برخورد گازهای با سرعت زیاد به ساختمان هواپیما
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
tachometer U اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
gates U فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate U فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
power U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powers U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powered U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powering U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
limiting velocity U بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
homologate U اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
compass acceleration error U اشتباه قطب نما در اثر سرعت گرفتن کشتی یا هواپیما
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring U سرعت سیلان سرعت جاری شدن
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
coming in speed U حداقل سرعت گردش مگنتوبرای تامین ولتاژ لازم جهت جرقه زدن همزمان تمام شمع ها
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
print U چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
printed U چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
prints U چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
pitch control U کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerating U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated U سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic U با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerate U سرعت دادن سرعت گرفتن
To be out to do some thing . U کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic U سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
declared speed U سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
supersonic U هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerate U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
closest U بستن
connects U بستن
jams U بستن
freeze U یخ بستن
freezes U یخ بستن
clasps U بستن
curd U بستن
queues U صف صف بستن
to close down U بستن
gird U بستن
question answer U صف بستن
tie up U بستن
ligation U بستن رگ
conclude U بستن
glaciate U یخ بستن
jam U بستن
gelatinate U بستن
jammed U بستن
connect U بستن
queue U صف صف بستن
cork U بستن
corks U بستن
clasp U بستن
choke U بستن
close U بستن
glaciation U یخ بستن
queueing U صف صف بستن
closest U : بستن
chokes U بستن
lash vt U بستن
closer U : بستن
closer U بستن
clasped U بستن
close U : بستن
clasping U بستن
coagulate U بستن
bloc U بستن
blocs U بستن
coagulated U بستن
deligation U بستن
coagulates U بستن
coagulating U بستن
closes U بستن
closes U : بستن
queued U صف صف بستن
choked U بستن
dress U بستن
portcullis U بستن
portcullises U بستن
sellotaping U بستن
impute U بستن
imputed U بستن
imputes U بستن
imputing U بستن
fastens U بستن
cues U صف بستن
cue U صف بستن
fastened U بستن
shutting U بستن
shuts U بستن
shut U بستن
curdle U بستن
curdled U بستن
curdles U بستن
dresses U بستن
ice U یخ بستن
obstruct U بستن
obstructed U بستن
sellotape U بستن
sellotaped U بستن
sellotapes U بستن
obstructing U بستن
infers U بستن
obstructs U بستن
inferring U بستن
inferred U بستن
infer U بستن
tightens U بستن
tightening U بستن
tightened U بستن
curdling U بستن
fasten U بستن
hitching U بستن
picket U بستن
picketed U بستن
pickets U بستن
seizing U بستن
to put up U بستن
bang U : بستن
banged U : بستن
banging U : بستن
span U پل بستن
bangs U : بستن
concludes U بستن
spanned U پل بستن
spanning U پل بستن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com