English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anagoge U بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
anagogy U بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ambivert U شخصی که نه زیاد بعالم باطنی توجه دارد نه بعالم خارجی
supernal U علوی
ethereal U علوی
celestial U علوی
astral U علوی
empyreal U علوی
heavenliness U علوی
cosmic U مربوط بعالم هستی
spirituous U مربوط بعالم معنویات
promotion U ارتقاء
preferment U ارتقاء
promotions U ارتقاء
gradations U ارتقاء
gradation U ارتقاء
superior conjunction U مقارنه علوی
supramundane U اسمانی علوی
supernal U بلند وابسته بعالم بالا
sublimation U توجه بعالم بالاوامور عالیه
autism U عدم توجه بعالم مادی
advancement in rating U ارتقاء درجه
elysian U اهل بهشت علوی
extols U ارتقاء دادن اغراق گفتن
extolled U ارتقاء دادن اغراق گفتن
extolling U ارتقاء دادن اغراق گفتن
extol U ارتقاء دادن اغراق گفتن
He was granted a grade promotion. U یک پایه ترفیع ( ارتقاء درجه ) گرفت
immaterialist U معنوی
moral U معنوی
spiritual U معنوی
incorporates U معنوی
incorporate U معنوی
anagogic U معنوی
intellctual right U حق معنوی
abstracts U معنوی
incorporating U معنوی
metaphsical U معنوی
abstract U معنوی
abstracting U معنوی
virtual U معنوی
immaterial U معنوی جزئی
spiritual U روحانی معنوی
spiritusoity U کیفیت معنوی
moral damage U ضرر معنوی
spiritually U معنوی روحی
constructive coercion U اجبار معنوی
moral damage U خسارت معنوی
syllepsis U مطابقه معنوی
incorporeal U مجرد معنوی
unliquidated damages U خسارات معنوی
emblem U [تصویر سمبل معنوی]
mystique U جذبه وشهرت معنوی
spiritualize U بطور معنوی تفسیر کردن
spiritism U اعتقاد به وجود روح وبازگشت ارواح بعالم مادی روح گرایی
metaphysically U از روی علم ماورای طبیعت بطور معنوی یا مبهم
animism U اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
superior planets U سیارههای علوی سیارههای فراگرد
voluminosity U بزرگی
supercilicusness U بزرگی
magneficence U بزرگی
magnifcation U بزرگی
massiveness U بزرگی
masterdom U بزرگی
hugeness U بزرگی
grandness U بزرگی
gloriousness U بزرگی
voluminesity U بزرگی
largeness U بزرگی
bigness U بزرگی
augustness U بزرگی
bulkiness U بزرگی
grandeur U بزرگی
size U بزرگی
sizes U بزرگی
hauteur U بزرگی
magnitude U بزرگی
dignity U بزرگی
greatness U بزرگی
enlargement U بزرگی
enlargements U بزرگی
gentility U بزرگی
to a greatness U بزرگی یافتن
vastity U عظمت بزرگی
he did me a great wrong U خطای بزرگی .....
to a greatness U به بزرگی رسیدن
immeasurableness U بزرگی بی اندازه
immenseness U بزرگی عظمت
she was nipped in the bud U به بزرگی نرسید
man and boy U چه در کودکی چه در بزرگی
megacephaly U بزرگی بیش از حد سر
aggrandizement U افزایش بزرگی
sample size U بزرگی نمونه
order of magnitude U مرتبه بزرگی
so large U باین بزرگی
formidability U استحکام بزرگی
magnanimity U بزرگی طبع
amplitude U دامنه بزرگی
headships U بزرگی برتری
Lordship U سیادت بزرگی
eminence U برامدگی بزرگی
headship U بزرگی برتری
Lordships U سیادت بزرگی
vastitude U عظمت بزرگی
eminency U برامدگی بزرگی
vastness U عظمت بزرگی
single track U فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
great dangers overhang us U خطرهای بزرگی ماراتهدیدمیکند
he is a great help U او کمک بزرگی است
to be toast [American E] <idiom> U در دردسر بزرگی بودن
too big for one's breeches/boots <idiom> U احساس بزرگی کردن
he is a great person U شخص بزرگی است
breadth of mind U بزرگی یا وسعت فکر
the meridian of glory U اوج بزرگی یا جلال
pyralidid U خانواده بزرگی ازپروانه ها
come a long way <idiom> U برنامه بزرگی ریختن
that is no great work U کار بزرگی نیست
bulk U حجم بزرگی از چیزی
monstrousness U شگفت انگیزی بزرگی
piece deresistance U مثلا تیکه بزرگی از گوشت
steatopygia U بزرگی وفربهی کفل زنان
Majesty U بزرگی عظمت وشان واقتدار
Majesties U بزرگی عظمت وشان واقتدار
(when the) chips are down <idiom> U بامشکل بزرگی مواجه شدن
decks U مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
decked U مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
deck U مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
great dangers overhang us U خطرهای بزرگی متوجه ما است
bias error U خطایی با علامت و بزرگی ثابت
he did me a great wrong U بیعدالتی بزرگی نسبت به من کرد
great dangers impend over us U خطرهای بزرگی مارا تهدیدمیکند
great dangers impend over us U خطرهای بزرگی متوجه ما هستند
loving cup U پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
to roll a huge snowball U گلوله بزرگی از برف درست کردن
A big rock rolled down the mountain. U سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
nothing great is easy U هیچ کاری بزرگی اسان نیست
the propylaea U نام در بزرگی که از ان واردACROPOLLS دژنامی اتن میشدند
treadmills U چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
broadsheets U کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
treadmill U چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
mastiffs U سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
breakers U موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
mastiff U سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
miller thumb U یکجور ماهی قنات که کله بزرگی دارد
rocking stone U سنگ بزرگی که باندک زوری میتوان انراغلتانید
Police are out in force. U نیروی پلیس با قدرت بزرگی ظاهر است.
broadsheet U کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
multivolume file U فایل بسیار بزرگی که نیازمندبیش از یک بسته دیسک
breaker U موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
aquarium U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
emphysema U اتساع و بزرگی عضوی در اثر گاز یا هوا باد
bell gear U چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
aquaria U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
internally blown flap U فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند
aquariums U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
estuary U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
bigben U ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است
estuaries U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
multiplan U یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد
band shell U جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
yule log U کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
to kiss hands U دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
I am a great believer in using natural things for cleaning. U من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
bulk U رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
We consider it a great honor to have you here with us tonight. U این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
afro نوعی مدل مو در میان آفریقایی آمریکایی های دهه هفتاد میلادی که مو در آن به شکل دایره بزرگی اصلاح می شود.
number cruncher U یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
backlogs U کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog U کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
batch U ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
campus environment U محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
batches U ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
If these projections are anywhere close to accurate, it would be a great success. U اگر این پیش بینی ها حتی کمی دقیق باشند، این موفقیت بزرگی می بود.
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
rates U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rate U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
databank U 1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
Kasim Ushag design U طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com