Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
He is the greatest scientist on earth.
U
بزرگترین دانشمند روی زمین است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
learned
U
دانشمند
scientists
U
دانشمند
learnted
U
دانشمند
pundit
U
دانشمند
pundits
U
دانشمند
litterateur
U
دانشمند
mage
U
دانشمند
scholarly
U
دانشمند
scientist
دانشمند
savant
U
دانشمند
oracles
U
دانشمند
sapient
U
دانشمند
sciential
U
دانشمند
oracle
U
دانشمند
best
U
بزرگترین
eldest
U
بزرگترین
supreme
U
بزرگترین
maximus
U
بزرگترین
pandit
U
دانشمند هندی
morphologist
U
دانشمند مورفولوژی
walking library
U
شخص دانشمند
erudite
U
عالم دانشمند
pandits
U
دانشمند هندی
literator
U
دانشمند نما
one's biggest worry
[problem number one]
U
بزرگترین نگرانی
line of most gradient
U
خط بزرگترین شیب
lion's share
U
بزرگترین سهم
a highly esteemed scientist
U
یک دانشمند بسیار محترم
martyrologist
U
دانشمند تذکره شهدا
volcanologist
U
دانشمند اتشفشان شناس
That is what I call a scientist . There is a scientist for you .
U
به این می گویند دانشمند
polymath
U
دانشمند همه چیزدان
polyhistor
U
دانشمند بزرگ پایه
polymaths
U
دانشمند همه چیزدان
selenologist
U
دانشمند ماه شناس
stratigrapher
U
دانشمند چینه شناس
prosodist
U
دانشمند عروض وبدیع
maximum
U
منتهی درجه بزرگترین
fall line
U
بزرگترین خط شیب کوه
lion share
U
بزرگترین یا بهترین بخش
He is my eldest son.
U
او بزرگترین پسر من هست.
maximum
U
بزرگترین وبالاترین رقم
germanist
U
دانشمند فرهنگ و زبان المانی
latinist
U
دانشمند در زبان وفرهنگ لاتین
metaphysician
U
دانشمند علوم ماوراء طبیعی
greatest common measure
U
بزرگترین بخش یاب مشترک
great circle
U
بزرگترین دایره محیط یک کره
princessroyal
U
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
lloyd's
U
بزرگترین شرکت بیمه انگیسی
high
U
رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
highest
U
رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
london in size
U
پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
greatest lower bound
[glb, GLB]
U
بزرگترین کران بالا
[ریاضی]
eagle owl
U
شاه جغد:بزرگترین جغداروپایی
gorilla
U
بزرگترین میمون شبیه انسان
gorillas
U
بزرگترین میمون شبیه انسان
highs
U
رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
infimum
U
بزرگترین کران بالا
[ریاضی]
cosmologist
U
دانشمند ومحقق درعلم عالم وجود
theologue
U
متخصص الهیات دانشمند علم دین
petticoats
U
قسمت خارج از بزرگترین دایره هدف
longboat
U
بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
petticoat
U
قسمت خارج از بزرگترین دایره هدف
Poor eyesight is a handicap to a scientists progress .
U
ضعف بینایی مانع پیشرفت یک دانشمند است
theolog
U
دانشمند علم دین طلبه علوم دینی
America Online
U
بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
maximum
U
بزرگترین عددی استفاده میشود یا مجاز است
long boat
U
بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
msb
U
بیت در کلمه که بزرگترین مقدار یا وزن را نشان می ده .
maximum
U
بزرگترین حجم داده که هر لحظه ارسال میشود
maximum
U
بزرگترین عدد کاربران که سیستم در هر لحظه می پذیر
accross the slope system
U
شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
keyth rope system
U
شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
most significant bit
U
بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است .
addressing
U
بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
first fit
U
تابع یا الگوریتمی که اولین و بزرگترین بخش از حافظه خالی را انتخاب میکند تا یک صفحه
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
IBM
U
بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
association for computing machinery
U
بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
lord chancellor
U
بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
rocketeer
U
هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
microprocessors
U
بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
microprocessor
U
بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
classicists
U
دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
mythologist or ger
U
دانشمند در تاریخ اساطیر اساطیر دان
classicist
U
دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
ground line
U
خط زمین
grass roots
U
کف زمین
ground
U
کف زمین
acre
U
زمین
graze
U
زمین
grazed
U
زمین
grazes
U
زمین
this earthly round
U
زمین
land n
U
زمین
acres
U
زمین
terrain
U
زمین
floor
U
کف زمین
globe
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
ground surface
U
کف زمین
tellus
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
geodetically
U
زمین
soil
U
زمین
norland
U
زمین
soiling
U
زمین
earthing
U
زمین
soils
U
زمین
cinder track
U
زمین دو
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
ground
U
زمین
ground
U
: زمین
land
U
زمین
floored
U
کف زمین
floors
U
کف زمین
cinder tracks
U
زمین دو
fielded
U
زمین
real estate
U
زمین
rooter
U
زمین کن
earth
U
زمین
fields
U
زمین
globes
U
زمین
earths
U
زمین
domain
U
زمین
domains
U
زمین
field
U
زمین
lackland
U
بی زمین
crusts
U
پوسته زمین
earthward
U
بطرف زمین
parterre
U
در طول زمین
parcelling
U
تفکیک زمین
paralytic disability
U
زمین گیری
pervious ground
U
تراوا زمین
west
U
مغرب زمین
original ground
U
زمین بکر
crust
U
پوسته زمین
earthwards
U
سوی زمین
floored
U
محدوده زمین
geolatry
U
زمین پرستی
salle d'armes
U
زمین شمشیربازی
floors
U
محدوده زمین
emblements
U
حاصل زمین
permeable ground
U
زمین تراوا
permeable ground
U
تراوا زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com