Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tendering form
U
برگ پیشنهاد برگ درخواست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
You can't refuse me that !
U
این
[درخواست یا پیشنهاد مرا]
را باید قبول کنید!
Other Matches
they rejected his proposition
U
پیشنهاد وی را رد کگردن پیشنهاد اورا نپذیرفتند
request modify
U
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
allotment advice
U
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
call-up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
excess demand
U
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisition
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions
U
درخواست کردن درخواست وسایل
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
offered
U
پیشنهاد کردن پیشنهاد
offer
U
پیشنهاد کردن پیشنهاد
offers
U
پیشنهاد کردن پیشنهاد
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
requested
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call
U
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
motioning
U
پیشنهاد
proposals
U
پیشنهاد
motioned
U
پیشنهاد
motion
U
پیشنهاد
purposes
U
پیشنهاد
proposal
U
پیشنهاد
tendered
U
پیشنهاد
tender
U
پیشنهاد
suggestions
U
پیشنهاد
suggestion
U
پیشنهاد
tenderest
U
پیشنهاد
recommendations
U
پیشنهاد
recommendation
U
پیشنهاد
overtures
U
پیشنهاد
overture
U
پیشنهاد
tendering
U
پیشنهاد
propositions
U
پیشنهاد
application
U
پیشنهاد
offer
U
پیشنهاد
proposal
U
پیشنهاد
motion
[politic]
U
پیشنهاد
overture
U
پیشنهاد
applications
U
پیشنهاد ها
offers
U
پیشنهاد ها
proposals
U
پیشنهاد ها
overtures
U
پیشنهاد ها
propositioning
U
پیشنهاد
propositioned
U
پیشنهاد
motions
U
پیشنهاد
plea
U
پیشنهاد
pleas
U
پیشنهاد
proffer
U
پیشنهاد
proffered
U
پیشنهاد
proffering
U
پیشنهاد
proffers
U
پیشنهاد
bid
U
پیشنهاد
bids
U
پیشنهاد
proposition
U
پیشنهاد
offered
U
پیشنهاد
bidders
U
پیشنهاد
bidder
U
پیشنهاد
offer
U
پیشنهاد
purpose
U
پیشنهاد
offers
U
پیشنهاد
bids
U
پیشنهاد کردن
bid
U
پیشنهاد دادن
bids
U
پیشنهاد مناقصه
bid
U
پیشنهاد حراج
bid
U
پیشنهاد خرید
bids
U
پیشنهاد مزایده
bids
U
پیشنهاد دادن
recommendations
U
نامه پیشنهاد
bidders
U
پیشنهاد دهنده
to make overtures
U
پیشنهاد کردن
propositions
U
گزاره پیشنهاد
propositioning
U
گزاره پیشنهاد
propositioned
U
گزاره پیشنهاد
proposition
U
گزاره پیشنهاد
suggestible
U
پیشنهاد کردنی
bids
U
پیشنهاد حراج
bids
U
پیشنهاد خرید
bid
U
پیشنهاد مزایده
bid
U
پیشنهاد کردن
projected
U
پیشنهاد کردن
propound
U
پیشنهاد کردن
proposing
U
پیشنهاد کردن
acceptance
U
تصویب یک پیشنهاد
proposes
U
پیشنهاد کردن
proposed
U
پیشنهاد کردن
propose
U
پیشنهاد کردن
suggest
U
پیشنهاد کردن
acceptances
U
تصویب یک پیشنهاد
propounding
U
پیشنهاد کردن
propounds
U
پیشنهاد کردن
recommend
U
پیشنهاد کردن
bid
U
پیشنهاد مناقصه
suggests
U
پیشنهاد کردن
projects
U
پیشنهاد پلان
suggesting
U
پیشنهاد کردن
projects
U
پیشنهاد کردن
projected
U
پیشنهاد پلان
suggested
U
پیشنهاد کردن
recommends
U
پیشنهاد کردن
recommending
U
پیشنهاد کردن
project
U
پیشنهاد کردن
offer to purchase
U
پیشنهاد خرید
suggestions
U
پیشنهاد القاء
firm offer
U
پیشنهاد قطعی
tendering
U
پیشنهاد دادن
offer
U
پیشنهاد کردن
bidder
U
پیشنهاد کننده
bidder
U
پیشنهاد دهنده
overbid
U
پیشنهاد زیادتر
offered
U
پیشنهاد کردن
propounder
U
پیشنهاد دهنده
tenderest
U
پیشنهاد دادن
proposer
U
پیشنهاد کننده
project
U
پیشنهاد پلان
offer curve
U
منحنی پیشنهاد
mover
U
پیشنهاد دهنده
tendered
U
پیشنهاد دادن
offers
U
پیشنهاد کردن
tender
U
پیشنهاد دادن
proposal form
U
فرم پیشنهاد
proposal of marriage
U
پیشنهاد عروسی
counterbid
U
پیشنهاد متقابل
counter offer
U
پیشنهاد متقابل
suggester
U
پیشنهاد دهنده
acceptance of offer
U
پذیرش پیشنهاد
suggestion
U
پیشنهاد القاء
offeror
U
پیشنهاد دهنده
firm offer
U
پیشنهاد ثابت
peace offering
U
پیشنهاد صلح
peace offerings
U
پیشنهاد صلح
recommendation
U
نامه پیشنهاد
advancing
پیشنهاد کردن
offerer
U
پیشنهاد دهنده
advance
پیشنهاد کردن
acceptance of offer
U
قبولی پیشنهاد
bidders
U
پیشنهاد کننده
tenderer
U
پیشنهاد دهنده
tendering form
U
ورقه پیشنهاد
offer for sale
U
پیشنهاد جهت فروش
proffer
U
تقدیم پیشنهاد کردن
proffered
U
تقدیم پیشنهاد کردن
offer to purchase
U
پیشنهاد جهت خرید
proffers
U
تقدیم پیشنهاد کردن
proffering
U
تقدیم پیشنهاد کردن
tendering
U
پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
proposal
U
پیشنهاد
[برنامه ای یا طرحی]
My advice is ...
U
پیشنهاد من این است ...
bidders
U
پیشنهاد دهنده در حراج
to pop the question
U
پیشنهاد عروسی کردن
consults
U
پیشنهاد خواستن از یک خبره
bidding
U
پیشنهاد مزایده کردن
pull one's socks up
<idiom>
U
پیشنهاد عالی دادن
to hold out the olive branch
<idiom>
[پیشنهاد آشتی کردن]
bid against
U
پیشنهاد بهتری دادن
bidder
U
پیشنهاد دهنده در حراج
bidden
U
خواندن پیشنهاد دادن
request for proposal
U
تقاضا برای پیشنهاد
consulted
U
پیشنهاد خواستن از یک خبره
proforma
U
پیشنهاد فروش کالا
consult
U
پیشنهاد خواستن از یک خبره
project
U
طرح یا پیشنهاد کردن
tender
U
تقدیم کردن پیشنهاد
tender
U
پیشنهاد ادای دین
tenderest
U
تقدیم کردن پیشنهاد
tendered
U
پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
to make a motion
U
پیشنهاد کردن بر ان شدن
tendered
U
پیشنهاد ادای دین
tenderest
U
پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tendered
U
تقدیم کردن پیشنهاد
tender
U
پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
projected
U
طرح یا پیشنهاد کردن
suggestions
U
افهار عقیده پیشنهاد
tenderest
U
پیشنهاد ادای دین
ultimatum
U
اخرین پیشنهاد قطعی
ultimatums
U
اخرین پیشنهاد قطعی
tendering
U
پیشنهاد ادای دین
tendering
U
تقدیم کردن پیشنهاد
Many explanations were proffered.
U
توضیحات بسیاری پیشنهاد شد.
projects
U
طرح یا پیشنهاد کردن
suggestion
U
افهار عقیده پیشنهاد
ultimata
U
اخرین پیشنهاد قطعی
mover
U
پیشنهاد کننده تکان دهنده
move
U
پیشنهاد کردن تغییر مکان
propone
U
پیشنهاد کردن ارائه دادن
propound
U
پیشنهاد کردن ارائه دادن
bids
U
پیشنهاد کردن توپ زدن
propounding
U
پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounds
U
پیشنهاد کردن ارائه دادن
bid
U
پیشنهاد کردن توپ زدن
put in
U
تقاضا کردن پیشنهاد دادن
hold forth
U
پیشنهاد کردن انتظار داشتن
Please consider my suggestion.
U
لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
moves
U
پیشنهاد کردن تغییر مکان
moved
U
پیشنهاد کردن تغییر مکان
tenderer
U
پیشنهاد دهنده در مزایده یامناقصه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com