Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Nobel Prize winner
U
برنده جایزه نوبل
Nobel laureate
U
برنده جایزه نوبل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Nobel Prize
U
جایزه نوبل
nobel prize
U
جایزه نوبل
Ig Nobel Prize
U
جایزه ایگ نوبل
prizer
U
برنده جایزه
prizewinner
U
برنده جایزه
cupholder
U
برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
saving
U
قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
free-for-alls
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
winner's circle
U
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
Bounty hunter
U
جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
reward and rewarded
U
جایزه.جایزه داده شده
award
U
جایزه دادن جایزه
awarded
U
جایزه دادن جایزه
awards
U
جایزه دادن جایزه
awarding
U
جایزه دادن جایزه
bounty
U
جایزه
prizes
U
جایزه
prized
U
جایزه
prizing
U
جایزه
prize
U
جایزه
prising
U
جایزه
reward
U
جایزه
prise
U
جایزه
rewarded
U
جایزه
prises
U
جایزه
rewards
U
جایزه
prised
U
جایزه
rewardable
U
جایزه
bonus
U
جایزه
prize man
U
جایزه بر
premiums
U
جایزه
premium
U
جایزه
trophy
U
جایزه
trophies
U
جایزه
award
U
جایزه
priase
U
جایزه
meed
U
جایزه
awards
U
جایزه
awarding
U
جایزه
awarded
U
جایزه
guerdon
U
جایزه
bonuses
U
جایزه
testimonialize
U
جایزه دادن
export bounty
U
جایزه صدور
to win laurels
U
جایزه گرفتن
pursing
U
جایزه نقدی
premium for excellence
U
جایزه فضیلت
purses
U
جایزه نقدی
laureate
U
جایزه دار
head money
U
جایزه اوردن سر
prizing
U
انعام جایزه
prizes
U
انعام جایزه
prized
U
انعام جایزه
consideration
U
جایزه قیمت
considerations
U
جایزه قیمت
prize
U
انعام جایزه
testimonial
U
پاداش جایزه
testimonials
U
پاداش جایزه
pursed
U
جایزه نقدی
purse
U
جایزه نقدی
oscar
U
جایزه اسکار
money
U
جایزه نقدی
pewter
U
جام پیروزی جایزه
booby prize
U
جایزه تسلی بخش
coronate
U
جایزه یا انعام دادن
brilliancy prize
U
جایزه درخشندگی شطرنج
the export of ... is granted the premium.
U
صدور ... جایزه دارد.
cups
U
گلدان جایزه مسابقات
cupped
U
گلدان جایزه مسابقات
outland trophy
U
جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
booby prizes
U
جایزه تسلی بخش
cup
U
گلدان جایزه مسابقات
rewarder
U
جایزه یا پاداش دهنده
salvage money
U
جایزه نجات کشتی یا محموله
eclipse award
U
جایزه سوارکار ممتاز سال
despatch money
U
جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
edward j. neil award
U
جایزه بوکسور ممتاز سال
prize poem
U
شعری که جایزه برده است
golden shoe
U
بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
dispatch money
U
جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
prizefight
U
مسابقه مشت زنی جایزه دار
scissile
U
برنده
conductive
U
برنده
vehicle
U
برنده
winners
U
برنده
vehicles
U
برنده
winner
U
برنده
cutting
U
برنده
high proof
U
برنده
incisive
U
برنده
trenchant
U
برنده
heuristic
U
پی برنده
portative
U
برنده
winning
U
برنده
mutilator
U
برنده
cutters
U
برنده
incisor tooth
U
برنده
deferent
U
برنده
cutter
U
برنده
winnings
U
برنده
incisory
U
برنده
foretooth
U
برنده
discoverer
U
پی برنده
discoverers
U
پی برنده
grey cup
U
مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
prize fight
U
جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
ashes
U
جایزه مخصوص مسابقه کریکت استالیا و انگلستان
gonfalonier
U
برنده پرچم
incisively
U
بطور برنده
impellor
U
پیش برنده
impeller
U
پیش برنده
user
U
بکار برنده
highest bidder
U
برنده مزایده
users
U
بکار برنده
decision
U
برنده با امتیاز
wearing
U
تحلیل برنده
winning position
U
پوزیسیون برنده
raider
U
یورش برنده
gestatorial
U
برنده پاپ
raiders
U
یورش برنده
shoo-in
<idiom>
U
برنده مطلق
lacerative
U
برنده یا درنده
dark horses
U
برنده غیرمترقبه
outpoint
U
برنده با امتیاز
dark horse
U
برنده غیرمترقبه
persi
U
برنده سر دیو
heiresses
U
ارث برنده زن
heiress
U
ارث برنده زن
medalist
U
برنده مدال
perseus
U
برنده سر دیو
matrolinous
U
بارث برنده
decisions
U
برنده با امتیاز
victor
U
برنده مسابقه
victors
U
برنده مسابقه
propelling
U
پیش برنده
winning move
U
حرکت برنده
deferent
U
بیرون برنده
promoter
U
پیش برنده
cutting head
U
نوک برنده
boosters
U
بالا برنده
contender
U
برنده احتمالی
promoters
U
پیش برنده
medallist
U
برنده مدال
medalists
U
برنده مدال
achiever
U
از پیش برنده
annihilator
U
از بین برنده
uplifter
U
بالا برنده
utilizer
U
بکار برنده
uptake
U
بالا برنده
medallists
U
برنده مدال
booster
U
بالا برنده
promotor
U
پیش برنده
contenders
U
برنده احتمالی
propulsive
U
جلو برنده
resolutive
U
تحلیل برنده
winner
U
برنده بازی
edged tool
U
الت برنده
edge tool
U
الت برنده
dissolvent
U
حل کننده برنده
winner of a match
U
برنده مسابقه
winners
U
برنده بازی
sullivan award
U
جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
winterer
U
بسر برنده زمستان
won ending
U
اخر بازی برنده
walk all over someone
<idiom>
U
براحتی برنده شدن
carry the day
<idiom>
U
برنده یا موفق شدن
raise the hand
U
بالابردن دست برنده
file cutter
U
قسمت برنده سوهان
painstakingly
U
ساعی رنج برنده
backsword
U
شمشیر یک لبهء برنده
bearing capacity
U
قدرت برنده باربرد
jackpot
U
برنده تمام پولها
emulous
U
رشک برنده طالب
emasculatory
U
برنده نیروی مردی
emasculative
U
برنده نیروی مردی
jackpots
U
برنده تمام پولها
benefic
U
فایده برنده نیکوکار
benefitical
U
منتفع فایده برنده
chung seung
U
برنده هوگوابی تکواندو
painstaking
U
ساعی رنج برنده
cutler
U
فروشنده الات برنده
decisions
U
برنده کشتی با امتیاز
liquidator
U
برچیننده از بین برنده
liquidators
U
برچیننده از بین برنده
limivorous
U
فرو برنده گل ولای
decision
U
برنده کشتی با امتیاز
nonwinner
U
هرگز برنده نشده
myrmecophilous
U
بهره برنده ازمورچه
To win on points.
U
با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
maiden
U
اسبی که هنوز برنده نشده
gulf
U
هر چیز بلعنده وفرو برنده
gulfs
U
هر چیز بلعنده وفرو برنده
assimilator
U
تحلیل برنده همانند سازنده
sharp tongued
U
بکار برنده سخنان زننده
to ease to a victory
U
به سادگی برنده شدن
[ورزش]
hybrid propulation
U
نیروی پیش برنده مختلط
hoong seung
U
برنده هوگو قرمز تکواندو
hellward
U
سوی دوزخ بر بدوزخ برنده
maidens
U
اسبی که هنوز برنده نشده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com