English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
brassier U برنج مانند
brassiest U برنج مانند
brassy U برنج مانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
latten U ترکیبی مانند فلز برنج
lattin U ترکیبی مانند فلز برنج
riziform U مانند دانه برنج
Other Matches
rice U برنج
Br U برنج
cash crops U برنج
column rule U خط برنج
brass U برنج
rice chaff U کاه برنج
rice field U برنج کاری
rde brass U برنج سرخ
triangular brass bead U مثلث برنج
free cutting brass U برنج اتومات
rice milk U شیر برنج
does rice suit you? U برنج بشمامیسازد
brasier U برنج ساز
brass and bronze U برنج و برنز
brassier U برنگ برنج
brassiest U برنگ برنج
brassy U برنگ برنج
rice powder U ارد برنج
brass welding U جوش برنج
brass ware U برنج الات
rice pudding U شیر برنج
burnt food U ته دیگ [برنج]
rice paper U کاغذ برنج
rice puddings U شیر برنج
brass U برنج الیاژ
wild rice U برنج وحشی
leaf brass U تنکه برنج
braziers U برنج سازی
brass founder U برنج ریز
brazier U برنج سازی
rice U دانههای برنج
leaf brass U برنج ورقه
brass U برنج چند جوش
paddies U برنج اسیاب نکرده
boiled rice U برنج کته شده
brasier U برنج کار روی گر
paddy U برنج اسیاب نکرده
consumptiveness U دچارشدگی برنج باریک
hot working brass U برنج قابل اهنگری
arrack U عرق نارگیل و برنج
basic crops U پنبه تنباکو و برنج
brassily U شبیه فلز برنج
beta brass U برنج نوع بتا
brass pressure casting U برنج ریختگی فشاری
alpha brass U برنج نوع الفا
Rice is a wholesome food . U برنج غذای کاملی است
rice U بصورت رشتههای برنج ماننددراوردن
brass band U ادوات انها از برنج باشد
brass bands U ادوات انها از برنج باشد
brass and bronze foundry U ریخته گری برنج و برنز
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
their principal food is rice U خوراک عمده انها برنج است
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
pudding U دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی
puddings U دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی
chopsticks U میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
corn flour U ارد ذرت- ارد برنج
plumelike U پر مانند
plumose U پر مانند
unprecedentedly U بی مانند
tendinous U بی مانند
incomparable U بی مانند
inimitable U بی مانند
feathery U پر مانند
penniform U پر مانند
encephaloid U مخ مانند
unprecedented U بی مانند
capitate U مانند سر
vide U مانند
fulidal U اب مانند
floriform U گل مانند
fluty U نی مانند
unapproachable U بی مانند
womanlike U زن مانند
filiform U نخ مانند
blotchy U لک مانند
argillaceous U رس مانند
etcetera U و مانند ان
analogous U مانند
similar U مانند
pipelike U نی مانند
thready U نخ مانند
capillaceous U مانند نخ
threadlike U نخ مانند
reedy U نی مانند
reediest U نی مانند
reedier U نی مانند
etc U و مانند آن
unequalled U بی مانند
and so on U و مانند ان
myrtle formed U اس مانند
similiar U مانند
after the example of U مانند
unique U بی مانند
uniquely U بی مانند
simulant U مانند
impish U جن مانند
inapproachable U بی مانند
foggier U مانند مه
foggiest U مانند مه
analog U مانند
analogues U مانند
lambdoid U مانند
unparalleled U بی مانند
argillaceous U گل مانند
mammilliform U مانند
mammilary U مانند
arundinaceous U نی مانند
unequaled U بی مانند
aquiform U اب مانند
liplike U لب مانند
anthoid U گل مانند
string U نخ مانند
analogue U مانند
foggy U مانند مه
tougher U پی مانند
near- U مانند
neared U مانند
castellated U دژ مانند
frothy U کف مانند
nearer U مانند
nearest U مانند
without an e. U بی مانند
nearing U مانند
nears U مانند
near U مانند
as U مانند
goatish U بز مانند
gypsiferous U گچ مانند
toughest U پی مانند
tough U پی مانند
icily U یخ مانند
deltoideus U مانند دال
coriaceous U چرم مانند
crinoid U زنبق مانند
dendriform U مانند درخت
rattish U موش مانند
pyramidic U اهرام مانند
dermatoid U پوست مانند
leatheroid U چرم مانند
ravined U کلاغ مانند
cryptand U حجره مانند
deltoid U مانند دال
ctenoid U شانه مانند
cucullated U مانند خودیاباشلق
coroniform U تاج مانند
corneous U شاخ مانند
culicoid U پشه مانند
ramiform U شاخه مانند
corvine U کلاغ مانند
racemiform U خوشه مانند
cuticular U پوست مانند
cystoid U مانند مثانه
cowish U گاو مانند
reeding U طرح نی مانند
reniform U کلیه مانند
deiform U خدا مانند
corpuscular U گویچه مانند
columniform U ستون مانند
scabious U دله مانند
billowy U موج مانند
boll U برامدگی مانند
bosomy U پستان مانند
sanguineous U خون مانند
boxy U جعبه مانند
brach U تازی مانند
saddlebacked U زین مانند
bursiform U کیسه مانند
bursiform U کیف مانند
benzenoid U بنزن مانند
scalelike U فلس مانند
as ever U مانند همیشه
seamilike U درز مانند
as usual U مانند همیشه
scopulate U کلاله مانند
sciuroid U سنجاب مانند
asteroidal U مانند ستاره
auriform U گوش مانند
baccate U توت مانند
sciurine U سنجاب مانند
scalelike U ترازو مانند
butyric U کره مانند
cadaveric U لاشه مانند
campanulate U زنگ مانند
rocklike U خاره مانند
cicatricial U مانند اثرزخم
cinderous U خاکستر مانند
sagittary U مانند تیر
cloistral U دیر مانند
collective goods U مانند جاده
rhizoid U ریشه مانند
rheumatoid U مانند روماتیسم
pisciform U ماهی مانند
coralline U مرجان مانند
chondroid U غضروف مانند
rodlike U میله مانند
canaliculate U ابراه مانند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com