English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
social programs U برنامههای اجتماعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
national programs U برنامههای ملی
reinforcement schedules U برنامههای تقویت
schedules of reinforcement U برنامههای تقویت
interim plan U برنامههای موقت
welfare programs U برنامههای رفاهی
application programs U برنامههای کاربردی
system programs U برنامههای سیستم
control programs U برنامههای کنترلی
medical programs U برنامههای پزشکی
support programs U برنامههای پشتیبانی
comprehensive plans U برنامههای جامع
utility programs U برنامههای سودمند
army program memorandum U لایحه برنامههای ارتشی
tools U مجموعه برنامههای کاربردی
government broadcasting U پخش برنامههای دولتی
norton utilities U برنامههای کمکی نورتن
family planning programs U برنامههای تنظیم خانواده
conservation programs U برنامههای حفافت منابع
data management programs U برنامههای مدیریت داده ها
army program memorandum U لایحه برنامههای نیروی زمینی
telecourse U دوره برنامههای اموزشی تلویزیونی
to baffle one's plots U برنامههای کسی رابهم زدن
teleview U به برنامههای تلویزیونی نگاه کردن
programmers U برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد
programmer U برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد
self- U کامپیوتری که از برنامههای تشخیص استفاده میکند
bridgeware U برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها
structuring U روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
structures U روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
structure U روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
special U سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
reentrant code U برنامههای اسمبلی تولیدشده توسط ماشین
forth U زبان برنامه نویس کامپیوتر در برنامههای کنترلی
home management software U برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
course ware U نام برنامههای اموزشی کامپیوتر دوره ابزار
assets U که در برنامههای کاربردی چند منظوره به کار می روند
modularization U برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
air time U زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
diagnostic U کامپیوتری که مجموعهای برنامههای تشخیص را اجرا کند.
package shows U نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
packages U برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
cbl U آموزش و تحصیلات با استفاده از برنامههای مخصوص روی یک کامپیوتر
globally U حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
global U حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
packaged U برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
package U برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
linkage U ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
edit U ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
linkages U ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
linking U ترکیب برنامههای کوچک با هم تا نتوانند به عنوان یک واحد اجرا شوند
batches U فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
batch U فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
general U برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
home grown software U برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری
binary file U فایلی که حاوی برنامههای زبان ماشین است فایل دودوئی
authoring U زبان برنامه نویسی برای نوشتن برنامههای CAL و آموزشی
generals U برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
edited U ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
Republican U اجتماعی
Republicans U اجتماعی
processionary U اجتماعی
societal U اجتماعی
ecclesiastic U اجتماعی
social U اجتماعی
anti-social U ضد اجتماعی
anti social U ضد اجتماعی
communally U اجتماعی
communal U اجتماعی
ecclesiastics U اجتماعی
socio economic U اجتماعی
public U اجتماعی
socio political U اجتماعی
the herd instinct U حس اجتماعی
dirty bit U بیت پرچم که توسط برنامههای مقیم حافظه تنظیم شده است .
NetBIOS U که به برنامههای کاربردی امکان انجام عملیات ابتدایی روی شبکه میدهد.
microcontroller U ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
rogue indicator U کدمخصوص برای برنامههای کاربردی کنترل مثل نشانه انتهای فایل
cobol U زبان برنامه سازی که بیشتر در برنامههای کاربردی تجاری به کار می رود
users U پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
what is U فرضیه منطقی که اکثر برنامههای صفحه گشترده الکترونیکی براساس ان عمل می کنند
colours U برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
network data management system U مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
chaining U به این ترتیب برنامههای بزرگتر فرفیت حافظه نیز قابل اجرا هستند
user U پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
lotus U شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
lotuses U شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
packaged U مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند.
predicates U تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicating U تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
package U مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند.
packages U مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند.
multimedia U کامپیوتری که میتواند برنامههای چند رسانهای را اجرا کند. به همراه کارت صدا
masters U رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
UDP U پروتکلی که بخشی از Tcp/Ip است و در مدیریت شبکه به کار می رود و در برنامههای SNMP
colour U برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
master U رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
predicated U تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
link U تابع نرم افزاری که امکان ارسال داده بین برنامههای ناسازگار میدهد
privilege U حساب کامپیوتری که امکان دستیابی به برنامههای خاص یا داده سیستم حساس را میدهد
predicate U تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
mastered U رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
social drive U سائق اجتماعی
social effects U سودهای اجتماعی
social elimination U طرد اجتماعی
social behavior U رفتار اجتماعی
social worker U مددکار اجتماعی
social worker U کارگزار اجتماعی
social workers U مددکار اجتماعی
social distance U فاصله اجتماعی
social benefit U نفع اجتماعی
social contract U قرارداد اجتماعی
social consciousness U هشیاری اجتماعی
social class U طبقه اجتماعی
social changes U تغییرات اجتماعی
social control U کنترل اجتماعی
social capital U سرمایه اجتماعی
social cost U هزینه اجتماعی
social benefit U منفعت اجتماعی
social disintegration U فروپاشی اجتماعی
social disparity U نابرابری اجتماعی
social attitude U نگرش اجتماعی
social approval U تایید اجتماعی
social acceptance U پذیرش اجتماعی
social self-concept U خودپنداری اجتماعی
social development U توسعه اجتماعی
homo politicus U انسان اجتماعی
politico social U سیاسی و اجتماعی
social anomie U بی هنجاری اجتماعی
social adjustment U سازگاری اجتماعی
social adaptiveness U انطباق اجتماعی
social workers U کارگزار اجتماعی
social life زندگی اجتماعی
social action U اقدام اجتماعی
social need U نیاز اجتماعی
social scientist U کارشناسعلوم اجتماعی
psychosocial U روانی- اجتماعی
politico social U سیاسی اجتماعی
social evolution U تکامل اجتماعی
socializer U اجتماعی کننده
social service U خدمات اجتماعی
social self U خود اجتماعی
social selection U انتخاب اجتماعی
social role U نقش اجتماعی
social relations U روابط اجتماعی
social reinforcement U تقویت اجتماعی
social psychology U روانشناسی اجتماعی
social psychiatry U روانپزشکی اجتماعی
sociocultural U اجتماعی- فرهنگی
social pressure U فشار اجتماعی
social power U قدرت اجتماعی
social policy U سیاست اجتماعی
social phenomenon U پدیده اجتماعی
social perception U ادراک اجتماعی
social peace U ارامش اجتماعی
social situation U موقعیت اجتماعی
social status U پایگاه اجتماعی
socialization U اجتماعی شدن
socialization U اجتماعی کردن
social will U اراده اجتماعی
social welfare U رفاه اجتماعی
social wealth U ثروت اجتماعی
social type U سنخ اجتماعی
social transmission U انتقال اجتماعی
social therapy U درمان اجتماعی
social theory U نظریه اجتماعی
social system U نظام اجتماعی
social surplus U مازاد اجتماعی
social strcture U ساخت اجتماعی
social status U موقعیت اجتماعی
social outlays U مخارج اجتماعی
social organization U سازمان اجتماعی
social norm U هنجار اجتماعی
social insurance U بیمه اجتماعی
social institution U نهاد اجتماعی
social instinct U غریزه اجتماعی
social inhibition U بازداری اجتماعی
social influence U نفوذ اجتماعی
social immobility U بی تحرکی اجتماعی
social hygiene U بهداشت اجتماعی
social health U بهداشت اجتماعی
social habit U عادت اجتماعی
social lag U پس افتادگی اجتماعی
social good U کالاهای اجتماعی
social fission U شکافت اجتماعی
social facilitation U تسهیل اجتماعی
social exchange U تبادل اجتماعی
undersocialized U نارس اجتماعی
social integration U یکپارچگی اجتماعی
socioeconomic U اجتماعی واقتصادی
social motive U انگیزه اجتماعی
social mobility U تحرک اجتماعی
socioeconomic U اجتماعی- اقتصادی
sociogenesis U پدیدایی اجتماعی
sociopolitical U اجتماعی وسیاسی
social milieu U محیط اجتماعی
social medicine U پزشکی اجتماعی
social maturity U بلوغ اجتماعی
social maladjustment U ناسازگاری اجتماعی
sociopolitical U اجتماعی- سیاسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com