Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pass off
U
برطرف شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
loose
U
برطرف کردن
looser
U
برطرف کردن
loosest
U
برطرف کردن
remove
U
دور کردن برطرف کردن
remove
U
دورکردن برطرف کردن
removes
U
دور کردن برطرف کردن
removes
U
دورکردن برطرف کردن
removing
U
دور کردن برطرف کردن
removing
U
دورکردن برطرف کردن
eliminate
U
برطرف کردن
eliminated
U
برطرف کردن
eliminates
U
برطرف کردن
eliminating
U
برطرف کردن
resolving
U
برطرف سازی
removal
U
برطرف سازی نقل مکان
dispel
U
برطرف کردن
dispelled
U
برطرف کردن
dispelling
U
برطرف کردن
dispels
U
برطرف کردن
acquit
برطرف کردن
acquits
U
برطرف کردن اداکردن
acquitting
U
برطرف کردن اداکردن
surmount
U
برطرف کردن
surmounted
U
برطرف کردن
surmounting
U
برطرف کردن
surmounts
U
برطرف کردن
rectified
U
برطرف کردن جبران کردن
rectifies
U
برطرف کردن جبران کردن
rectify
U
برطرف کردن جبران کردن
deodorant
U
برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
deodorants
U
برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
insuperable
U
برطرف نکردنی
antialiasing
U
برطرف کردن بدنمایی
clear the air
U
شک را برطرف کردن
declaratory statute
U
هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
eliminable
U
حذف کردنی برطرف شدنی
ground suppressor
U
برطرف کننده کوتهمداری
he is recovered from his cold
U
سرما خوردگی او برطرف شد
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
overblow
U
برطرف کردن
resolver
U
برطرف کننده
selective clock stetching
U
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
surmountable
U
برطرف کردنی
to brak through an obstacle
U
مانعی را برطرف کردن
to get over
U
برطرف کردن طی کردن
to smooth a difficulty
U
اشکالی را رفع یا برطرف کردن
demystified
U
سر چیزی را برطرف کردن
demystifies
U
سر چیزی را برطرف کردن
demystify
U
سر چیزی را برطرف کردن
demystifying
U
سر چیزی را برطرف کردن
clear the air
<idiom>
U
برطرف کردن سوتفاهمات
shoulders
U
[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
to get somebody out of the way
U
کسی را برطرف کردن
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com