English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
market research U بررسی بازار
market review U بررسی بازار
market survey U بررسی بازار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
commodity approach U بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
Other Matches
walras law U براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
dumping U فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
market research U تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
fair U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairs U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
market failure U شکست بازار نارسائی بازار
analogues U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogue U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility U بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
analog U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
inference U بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
inferences U بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
leap frog test U و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
link U برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
automatics U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
market value U در بازار قیمت بازار
systems analysis U 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
edit U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edited U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
analogue U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analog U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogues U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
monitored U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitors U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
market economy U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
residue check U بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
vertical redundancy check U بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
cyclic redundancy check U بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای
marketed U بازار
bazaar U بازار
bazaars U بازار
market U بازار
mart U بازار
agora U بازار
markets U بازار
market place U بازار
market places U بازار
shopping center U بازار
cloth-hall U بازار
trone U بازار
the mareet was weak U بازار
exchange market U بازار اسعار
fair market U بازار مکاره
fair market U هفته بازار
emporium U بازار بزرگ
EEC U بازار مشترک
widening of market U گسترش بازار
emporia U بازار بزرگ
slump U کسادی بازار
wage market U بازار دستمزد
slumped U کسادی بازار
slumping U کسادی بازار
slumps U کسادی بازار
falling market U بازار رو به زوال
competitions U بازار ازاد
labor market U بازار کار
supermarkets U ابر بازار
imperfect market U بازار ناقص
money market U بازار پول
seller's market U بازار فروشنده
sharing the market U تقسیم بازار
money markets U بازار پول
home market U بازار داخلی
historical cost U قیمت بازار
gold market U بازار طلا
Common Market U بازار مشترک
foreign exchange market U بازار ارز
competition U بازار ازاد
outlet U بازار فروش
spot market U بازار نقدی
commodity market U بازار کالا
black markets U بازار سیاه
capital market U بازار سرمایه
buyers market U بازار خرید
buyer's market U بازار خرید
bullish market U بازار رو به رونق
bullish market U بازار احتکاری
bullion market U بازار شمش
aggregate market supply U عرضه کل بازار
brand leader U پیشرو در بازار
bourse U بازار سهام
the market is dull U بازار کساداست
bearish market U بازار رو به افول
emporiums U بازار بزرگ
tenor U بازار سلف
tenors U بازار سلف
domestic market U بازار داخلی
free markets U بازار ازاد
free market U بازار ازاد
dead market U بازار کم فروش
dead market U بازار کساد
credit market U بازار اعتباری
county fair U بازار روز
county fair U بازار مکاره
open market U بازار باز
open market U بازار ازاد
black market U بازار سیاه
download U بازار کارافتاده
loan market U بازار وام
marketplace U بازار گاه
market segmentation U تجزیه بازار
market segmentation U تقسیم بازار
market risk U خطر بازار
narrow market U بازار محدود
oil market U بازار نفت
market economies U اقتصاد بازار
market prices U قیمتهای بازار
market price U قیمت بازار
market penetration U نفوذ به بازار
market overt U بازار اشکار
market oriented U در جهت بازار
market share U سهم بازار
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
glut U پر کردن بازار
market value U قیمت بازار
market trust U بازار انحصاری
market trends U روندهای بازار
market system U نظام بازار
market structure U بنیان بازار
market structure U ساخت بازار
market opportunity U فرصت بازار
market mechanism U مکانیسم بازار
sales area U بازار فروش
market forces U نیروهای بازار
market failure U ناتوانی بازار
market equilibrium U تعادل بازار
gluts U پر کردن بازار
sale U بازار فروش
market demand U تقاضای بازار
supermarket U ابر بازار
market appraisal U سنجش بازار
marketing U بازار یابی
outlets U بازار فروش
mart U بازار مالی
market economy U اقتصاد بازار
market leader U پیشرو بازار
market leader U پیشقدم در بازار
carpet market U بازار فرش
foreign market U بازار خارج
market imperfection U نقص بازار
market functions U وفائف بازار
financial market U بازار مالی
perfect market U بازار کامل
market freedom U ازادی بازار
the market is dull U بازار راکد است
organizes U بازار سازمان یافته
market U در بازار دادوستد کردن
organize U بازار سازمان یافته
To depress the market . U بازار را کساد کردن
organising U بازار سازمان یافته
market imperfection U ناقص بودن بازار
organises U بازار سازمان یافته
market U بازار فروش [اقتصاد]
markets U به بازار عرضه کردن
markets U در بازار دادوستد کردن
to put on the market U به بازار عرضه کردن
to place on the market U به بازار عرضه کردن
market U به بازار عرضه کردن
marketed U به بازار عرضه کردن
marketed U در بازار دادوستد کردن
organizing U بازار سازمان یافته
marketability U قابلیت عرضه در بازار
open market operations U عملیات بازار ازاد
open market price U قیمت بازار ازاد
open market rate U نرخ بازار ازاد
open purchase U خرید از بازار ازاد
launches U جا انداختن کالا در بازار
free market system U نظام بازار ازاد
free market economy U اقتصاد بازار ازاد
security market U بازار اوراق بهادار
home market U بازار داخل کشور
market clearing price U قیمت تعادل در بازار
launching U جا انداختن کالا در بازار
market rate of interest U نرخ بهره بازار
market mechanism U طرز کار بازار
market leader U دارای رهبریت بازار
market information U اطلاعات و دادههای بازار
market grades and grading U طبقه بندی بازار
launch U جا انداختن کالا در بازار
securities market U بازار اوراق بهادار
market directed economy U اقتصاد مبتنی بر بازار
organized market U بازار سازمان یافته
product launch U جا انداختن محصول در بازار
soft market U بازار با تقاضای خوب
commodity market U بازار مواد اولیه
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
market forces U عوامل موثردر بازار
launched U جا انداختن کالا در بازار
cornering the market U قبضه نمودن بازار
exchange intervention U دخالت در بازار ارز
bull the market U بازار را گرم کردن
cooling period U زمان بازار خراب کن
break into the market U در بازار رسوخ کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com